نسرین جافری از بانوان شاعر سرزمین لرستان، متولد 1329 در شهرستان خرمآباد بود.
از دفترهای شعر جافری میتوان: زخم سایه وبید، رمل هندسی آفتابگردان، نیمی از مرا کشتهاند، به سمت هرگز به سوی هیچ، ما همچنان ترانه خواندیم(با مشارکت نصرتالله مسعودی) و خواب اتم را نام برد.
داوری
از جنس کوه میخواهم
تا با من بگرید
و رودها را
فرا خواند
دستم شکسته است
در خواب
خنجری اگر داشتم
دلم را میشکافتم
در یرقان زخم
زندانیم
آه
دستی اگر میداشتم...(زخم سایه و بید)
سرودههای این شاعر با ترکیبات و توصیفاتی همراه است که ذهن هر خوانندهای با آن آشنا نیست، ترکیبهایی متنوع و تازه در عرصهی شعر زنانه. این ترکیبات بیانگر تخیل نیرومند جافری است.«جافری لحظه های ناب زنانه را با زبانی فو ق العاده رمز گونه و نمادین بیان میکند و این لحظه ها، بیان لحظه های بی تابی است که شاعر با جسارت راز گونه ای نشان داده است».
عمری در حضور دقایق
به قالب آدمی نگریستم
تا مگر در آینه
خواهران عفیف را
که تصور مبهوتشان
در آستانه ی زنجیر
شباهتی چندان به خوشبختی نداشت بنگرم
و با هیمههای عطش
از پل شکسته ی انتهای جاده گذشتم
و گرما را تا جنون جاری کردم
آه
که ماندم و ماندند
غریب در پشت شیشه ای ممنوع
با تصویرهای مسخر...
آه! (زخم سایه و بید)
خوانندهی امروز برای درک شعر جافری باید بسیاری از شاعران را پشت سر بگذارد و آرام آرام در فضای شعر امروز جهان پرتاب شود تا زمینه ی برقراری این ارتباط را برقرار کند، چرا که عادتزدایی و آشناییزدایی مجال به خوانندگان متوسط نمیدهد».
با پایی چوبین
به دنبال ساعتی میگردم
که تنها
بوی زمان مرا بدهد
ریگهای نیاکان
در صحرای باستان
با نسیمی از مفرغ و آیین
برجها را میگشاید. ( زخم سایه و بید)
گویا شاعر با به کار بردن این عبارات و ترکیبات به گونهای پنهان تنفر و دوری از شعر کهن را خواستار است. محمد حقوقی در مقدمه کتاب رمل هندسی آفتابگردان بر ترکیب های کتاب نسرین جافری تأکید میکند. «حقوقی با اشاره به ترکیبهایی همچون: خواب اتم، سرنای سینه، ماهی بی کوک، آسیاب های نوری، و... مینویسد: این ها از جمله ترکیباتی هستند که جز اینکه از تخیلی نیرومند نشان دارند، با توجه به ذهن و خط اندیشگی شاعر، اغلب صفتها و مضاف الیه های آن به سهولت و راحت ، حضور خود را اعلام میکنند.»
دیگر باران نمیخواهم
زیرا
در عطش خاکم گلهای بسیار روییده است.
و من
پیراهن تو را میبوسم
ای بانوی سرخپوش
زیرا در پناه سینهات
کودکان سنگر گرفته بودند.
من صبح نمیخواهم
زیرا باغی همه بی سر دیده ام.
من پنجره نمیخواهم
من یاغی ام
فقط میخواهم بگریزم.
ای بانوی سرخپوش !
ای پناه عصمت کودکان !
یاریم کن! (زخم سایه و بید)
هنجارشکنیهایی همراه با زبانی رازآلود و مبهم باعث رمزگونگی اشعار جافری میشود و این خود باعث حیرت و سرگردانی مخاطب اشعارش میشود. « نسرین جافری خود را به عنوان شاعری معرفی میکند که تخیل او در حقیقت همان اندیشهی وی و اندیشهی وی همان تخیل اوست؛ با صناعتی از در آمیختگی ذهن و عین که موجد زبانی شده است که به هیچ زبان دیگری شبیه نیست».
نسرین جافری به شعری دست یافته که اصل استقلال زبان و اصل اختصاص اندیشه در پرتو صناعت ویژهاش از مختصات کار اوست. شاعری درد کشیده که با چنان اضطراب و هولی شعر مینویسد و با چنان وحشتی در فضای شعر غرق میشود که انگار در قرن هولناک آینده پرتاب شده است. قرنی که زمان در آن ایستاده است و همه چیز بر مدار این توقف چرخ میخورد. توقف در همان قارهی باروت، با همه ی آن ترکیبها و تصویرهای جادویی وهمناک که همهی آنها برای نخستین بار است که در شعر امروز رخ مینمایند و در واقع زبان شعر او را مهر میزنند و جوهر اندیشگی ویژه ی شاعر را از خلال آنها باز میتابانند.
نسرین جافری با تمام دردهایی که در اشعارش آنها را فریاد میزد در ششم تیرماه 1394 دار فانی را وداع گفت.
روحش شاد و یادش گرامی...
ارسالی:
فاطمهعالهپور
ارسالی:
فاطمهعالهپور
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
دیدگاهها
ممنون از مطلبی که به یک فرهیخته لرستانی پرداختید.
لطفا از تمام شاعران زن و مرد لرستانی، و همچنین نخبگان این خطه پیش از آنکه برای همیشه ما را ترک کنند گزارش تهیه کنید.
سپاس فراوان و عالی بود
حتی زود تر از پایان یک شعر
در گذشت بانوی شعر لرستان را به جامعه شعر وادب کشور تسلیت می گویم. روحش شاد
و از شما بخاطر ستودن شایسته این شاعره گرانسنگ ممنونیم