شب دوشنبه 28 مهر‌ماه است و باران شدید خرم‌آباد و لرستان را فرا می‌گیرد. در این میان، مشکلی برای یکی از دانش‌آموزان مرکز شبانه‌روزی عشایری امام جعفر صادق‌(ع) منطقه‌ی ویسیان به وجود می‌آید.
"ایثار" آخرین درس معلم لرستانی‌/ قومی که سهمی از رسانه‌ی ملی ندارد معلم و سرپرست خوابگاه مرکز آموزشی مذکور دانش‌آموز آسیب‌دیده را به مرکز بهداشتی درمانی ویسیان انتقال می‌دهد. طبق روال معمول و مورد انتظار، این مراکز تنها برای نمایش هستند و امکاناتی از قبیل پزشک، دارو، آمبولانس و ... در آن‌ها وجود ندارد.
 بعد از اظهار ناتوانی مسوولان درمانگاه ویسیان از اقدامات درمانی، معلم مذکور با خودروی پژو 405 شخصی، دانش‌آموز مصدوم را همراه با 2 دانش‌آموز ديگر كه از اقوام دانش‌اموز مصدوم هستند را براي درمان به سمت مرکز استان ‌مي‌برد که در میانه‌ي راه در منطقه‌ي شوراب، خودروی آن‌ها گرفتار سیلاب می‌شود و هر 4 سرنشین پس از تن سپردن به امواج خروشان در شبي سرد و تاريك، بر اثر خفگي دعوت حق را لبیک می‌گویند.
تا این‌جا فقط به ذکر حادثه‌ پرداختیم، اما آن‌چه نمی‌توان از کنار آن کذشت، سکوت و بی‌اعتنایی رسانه‌ی ملی نسبت به این ماجرا بود. خبری که به‌زعم سیاست‌گذاران رسانه‌ی ملی حتی به اندازه‌ی حضور گردشگران خارجی در اصفهان و گلایه‌های رئیس‌جمهور از استیضاح وزیر علوم، و .... براي سردبيران بخش خبر اهمیتی ندارد.
باری غرض از قلمی کردن این سطور مشوش، تنها عرض ادب و احترامی به محضر معلم گرامی و مظلوم شادروان "کاظم صفرزاده" بود و گرنه سالیان سال است که بر ما عیان شده که تنها سهم مردم لر از رسانه‌ی ملی جناب ضرغامی، جعل تاریخ، توهین، تمسخر و نادیده انگاشتن است و دیگر هیچ!
آری! وقتی جان دادن هم‌تباران ما به دليل محروميت و نبود زيرسخت‌ها به‌زعم متولیان رسانه‌ی ملی، ارزش خبری ندارد، چگونه می‌توان توقع انعکاس مشکلات فقر، توسعه‌نیافتگی و هزاران درد بي‌درد نظير هشدارهاي مكرر در مورد خطرات راه‌آهن فرسوده‌ي دوران رضاشاهي لرستان را در رسانه‌ی "میلی" و نه "ملی" داشت؟!
باری، "کاظم صفرزاده" معلمي بود كه در آخرين روز زندگي‌اش به مسوولان كشور درس فداكاري و ايثار داد و ای خوشا چنین مرگ باشکوهی که جاودانگی است و ای بدا به حال وکلا و مسوولینی که کرسی‌های رنگی‌شان را به گونه‌ای چسبیده‌اند که گویی مرگ، فرسنگ‌ها از آنان دور است: کل نفسٌ ذائقه الموت...
این روزها چندین مطلب از نویسندگان در نشریات مختلف لرستان منتشر شد که به مقایسه مردم کرد و لر مهدي ويس‌كرمي - يافتهپرداخته بودند. جا دارد این مورد هم به تفاوت‌های کرد و لر اضافه شود: ماجرای "معلم مریوانی" که برای هم‌دردی با شاگرد بیمارش، برخي تهراني‌ها موی سر تراشید و انعکاس آن در BBC و گاردین را به یاد بیاوریم و این نکته را به یاد داشته باشیم که چقدر از اهالی رسانه‌ی کرد و کردستان عقبیم که جان دادن معلم فداكار و مظلوم ما، تنها در حد انعکاس کپی‌پیستی در چند سایت و وبلاگ خبری محلی ماند و عده‌اي آن را از تراشيدن موي سري كم‌تر پنداشتند...
مهدی ویس‌کرمی/  نشریه فرهنگی‌اجتماعی لور
 ىيدا شدن جسد يكي ديگر از دانش‌آموزان غرق شده در سيلاب لرستان / عكس از عظيم شكوري
پيدا شدن جسد يكي از دانش‌آموزان فقيد لرستاني پس از گذشت 34 ساعت از حادثه (عكس: عظيم شكوري)

اسامي كشته‌شدگان حادثه سيل شوراب خرم‌آباد در 28 مهرماه 1393:
1- مرحوم كاظم صفرزاده متولد 1348 (معلم راننده پژو 405 جسدش هنوز پيدا نشده است)
2- امين رحيمي فرزند رضاعلي متولد 1378 (جسدش صبح روز 29 مهر پيدا شد)
3- وحيد سپهوند فرزند مرادعلي متولد 1378 (جسدش صبح روز 30 مهر پيدا شد)
4- امين قوچي فرزند علي متولد 1377 (جسدش صبح روز 30 مهر پيدا شد)
5- [احتمالا] يحيي جهانگيري (راننده پرايد)
* قابل ذكر است علاوه بر پژوي 405، يك دستگاه پرايد و سرنشين يا سرنشينانش (هنوز مشخص نشده چند نفر) نيز در اين حادثه طعمه سيل شدند. نام راننده يا سرنشين مشخص نيست و از روي پلاك پيدا شده در رودخانه، نام مالك خودرو يحيي جهانگيري استعلام شده است.
 
در همين زمينه بخوانيد(كليك كنيد):

نمره 20 واحد خبر لرستان و نمره صفر اخبار سراسري!/ مرگ خاموش در سيلاب خروشان
 

 عكس دانش‌آموزان لرستاني كه در حادثه سيلاب جان‌ دادند
 دانش‌آموزان لرستاني كه در حادثه سيلاب جان‌ دادند