مرحوم محمدتقي ماهوتي فرهنگي پيشكسوت خرم‌آباديزنده‌ياد "محمدتقي ماهوتي" (1) اوايل دهه 40 معلم من در دبستان 15 بهمن خرم‌آباد بود.

وي برخي روزها كمانچه‌اش را سر كلاس مي‌آورد و با آن مي‌نواخت. آن سال‌ها، براي اولين بار كمانچه را از اين طريق ديدم.

اين روزها كه اكثر معلم‌ها سياسي شده‌اند و جناح‌بازي را به دانش‌آموزان‌شان مي‌آموزند، مرحوم ماهوتي در آن روزگار؛ ساز سنتي ديارمان را با دانش‌آموزان اخت مي‌كرد.

سه دهه بعد، ماهوتي عزيز درگذشت و كمانچه‌اش تا سال‌ها در كمد خانه، تنها و محبوس ماند.

هيچ‌كس به آن دست نزد، اما موريانه‌ها آن را همراه با كتاب‌هاي كتابخانه‌اش خوردند و هيچ‌كس صداي آن‌ها را نشنيد!

بعدها روايت آن را شنيدم، از زبان باد بهاري كه گفت:

وقتي ماهوتي مرد،

موريانه‌ها كمانچه‌اش را خوردند!

فقط سيم‌هايش سالم باقي ماند

هر بار كه نسيم باد مي‌وزد،

صداي ترنم سيم‌هايش

هنوز شنيده مي‌شود

چون «تنها صداست كه مي‌ماند»

«ريشه‌هاي تو را دريافته‌ام

زيرا كه صداي من با صداي تو آشناست»

هر جا آب هست

موريانه هم هست

نمي‌دانم

از دست موريانه به كجا بايد رفت؟!

به كوه؟

به گور؟

يا به آسمان ...

چاره‌ام، ناچاره!

پس

هر سال

بهاران

آسمان باراني است ...

سرم را بالا مي‌گيرم

تصويري از "جناب ماهوتي" مي‌بينم،

با چهره‌ي هميشه خندان

و كمانچه‌اي سالم در آغوش

در ميان سُز و سيل (رنگين‌كمان)

پس از باران موسمي

بر سپر كهكشان؛

در ايام شورانگيز رستگاري

پس

بهاران بايد ....

بهاران بايد ....

بهاران مي‌آيد

باران مي‌آيد ...

 

 

ناصر غلامرضايي فيلمساز و كارگردان لرستاني

 

ناصر  غلامرضايي

کارگردان سینما

 

 

 

پي‌نويس:

(1) مرحوم محمدتقي ماهوتي فرزند حاج علي‌شاه از فرهنگيان پيشكسوت خرم‌آبادي بود كه 20 اسفند 1372 در سن 72 سالگي به ديار باقي شتافت. روحش شاد باد.

* بخش‌هاي داخل گيومه از فروغ فرخزاد و احمد شاملو

دانش‌آموزان دبستان 15 بهمن خرم‌آباد در سال 1343

دانش‌آموزان دبستان 15 بهمن خرم‌آباد -  دوم آذرماه  1343

رديف جلو نشسته از راست(معلمان): مرحوم محمدتقي ماهوتي- سيد شمس‌الدين طاهري- غيابي- سعيد ستاري- كدخدايي- فاضل‌پور-  ايرج اويسي- قاسمی - سيدرضا جهانبخت و قاسمي