بهزاد رضوانی: پایگاه خبری یافته در مطلبی با عنوان "مردم مقصرند یا مسئولین؟!" ضمن درج تصاویری از برخورد نامهربانانه با المان‌های فرهنگی در سطح شهر، سؤالی را مطرح نموده است با این مضمون که چرا برخی طرح‌های فرهنگی، اجتماعی در شهر خرم‌آباد که با هدف بهبود کیفیت محیط شهری، انجام شده، موفق نبوده و با شکست مواجه شده است؟
در پی نوشتن جوابیه، تکذیب و یا پاسخ‌گویی نیستم. مشکل را همان‌گونه که هست می‌بینم؛ زیرا کتمان حقیقت بزرگ‌ترین اشتباه است. مگر می‌شود در شهر راه رفت و شاخه‌های شكسته درختان، یادگاری‌های روی در و دیوار، آسیب به پل‌های هوایی، ایستگاه‌های اتوبوس و تخریب‌های دیگر را ندید؟!  نمی‌توان به مردم دروغ گفت و هم‌زمان ادعای خدمت به مردم را داشت. کتمان حقیقت ِ حال فرهنگی شهر و کتمان اصل ماجرا و تحلیل‌های جعلی، تنها تصمیمات اشتباه در آینده را رقم خواهند زد.
سؤال به‌اندازه کافی گویا و رساست. مشکل از ندیدن و نخواندن و نشنیدن و نشناختنِ مردم است، یا مسئولین و یا هر دو.
 
از بین نظرات متخصصین، سه دیدگاه متفاوت را می‌توان یافت:
 
گروه نخست، نقد را متوجه خود مردم می‌دانند، آن‌ها می‌گویند، نظام ارزشی جامعه و خانواده‌ها دگرگون شده است. طبقه‌ای که درد نان دارند، کار فرهنگی برایشان آب و نان نمی‌شود و طبقه‌ای که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد هم که بیشتر به دنبال پول و تیپ و ژست و ماشین‌های لاکچری هستند؛ و اصلاً برایشان مهم نیست که با کارهای فرهنگی ارتباط برقرار کنند یا نه.
گروه منتقد مردم بیان می‌دارند که این روزها، مسئله اصلی شهروندان نوع غذایشان، فوتبال، وسایل خانه و هر چه دغدغه جسمانیست، شده است. آن‌ها می‌گویند سرانه مطالعه پایین، نداشتن روحیه پرسشگری و عدم شناخت صحیح از تاریخ و فرهنگ این دیار در نزد مردم، علت‌العلل مشکلات فرهنگی و اجتماعی است. طبیعی است، در بستر جامعه‌ای که تنها دغدغه‌اش کار و مصرف است، همه‌ی کارهای فرهنگی و اجتماعی، فدای سبک زندگی نمایشی و مصرفی شود.
آن‌ها می‌گویند، تخریب اموال عمومی چه به خاطر عقده‌های اجتماعی (وندالیسیم) باشد چه به خاطر فقرفرهنگی، جرم بوده و مستوجب پیگرد قانونی است و راه حل مجازات در کنار فرهنگ‌سازی بین مردم را تجویز می‌نمایند.
 
گروه دیگری هستند که نقد را متوجه نهادهای سیاسی، سیاست‌گذاران و مسئولین فرهنگی و رسانه‌ای کشور می‌دانند. استدلال‌شان این است، این‌که مردم بینوا را در همه حال مقصر بدانی و فقط از آن‌ها بخواهی که خود را اصلاح کنند که انصاف نیست.
این گروه می‌پرسند که شیوه زندگی ساده‌ و نمادها و مفاهیم مذهبی جاری در زندگی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری را در زندگی چند درصد از مسئولین کشور نیز می‌توان دید؟! پدیده‌هایی چون املاک و فیش‌های نجومی، آقازادگی، رانت و... چه پیامدهای فرهنگی برای جامعه خواهد داشت. با این تفاسیر گروه دوم عمل به دستورات اخلاقی و اسلامی از سوی مسئولین را راه‌حل اخلاقی نمودن مردم و کل جامعه می‌دانند.
 
 
گروه سوم معتقدند هر دو گروه مردم و مسئولین در ایجاد فضای فرهنگی و اجتماعی موجود سهیم‌اند.
آیا مسئولین فرهنگ ِ نگهداری از اموال عمومی در جامعه را به‌اندازه کافی نشر داده‌اند؟! و هم‌زمان مردم در حفظ و نگهداری اموال عمومی کوشا بوده‌اند؟!
آن‌ها می‌گویند، چیزی عوض نمی‌شود تا دیدگاه ما عوض نشود.
 
آیا تبلیغات و اطلاع‌رسانی از جمله تبلیغات محیطی و نصب بنر برای فرهنگ‌سازی کافی است؟!
مدیران فرهنگی تا چه حد در پاسداشت و نگهداری از داشته‌های نرم فرهنگی موفق بوده‌اند که امروز تنها از باب سخت‌افزاری پاسخگو باشند؟!
چقدر خود مردم، از هر سن و سالی و از هر طبقه و شغلی را در کارهای مختلف فرهنگی دخیل کرده‌ایم؟!
آیا یک بسیج همگانی در ترغیب و آموزش آحاد مردم، در بین نهادهای فرهنگی چون صداوسیما و مدارس، از مهدکودک تا دبیرستان و دانشگاه‌ها صورت گرفته است؟!
 
"ما همه مقصریم"، نمی‌خواهیم و نمی‌شود که در قصه تخریب اموال شهری، ما سازمان‌های فرهنگی همیشه طلبکار بوده و هیچ نقدی را نپذیریم. این پدیده ضداجتماعی، چندبعدی بوده و علامت وجود ناهنجاری در جامعه است.
ما خدمتگزاران فرهنگی شهر بایستی، شعار شهر ما خانه ما را مدنظر قرار دهیم و احساس مسئولیت در مردم را از طریق آموزش غیرمستقیم و به‌صورت زیرپوستی بیدار کنیم. هویداست که وجود قانون به‌تنهایی چاره ساز نیست و باید از ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی بهره کافی برد. و همه باید با همکاری و تعامل و وظیفه‌شناسی در پی حل معضلات اجتماعی حرکت کنیم و این مهم با مشارکت دادن مردم و سازمان‌های مردم‌نهاد و انجام‌وظیفه مسئولین به دور از حرکات نمایشی و تبلیغی میسر می‌گردد.
 
مدیر سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری خرم‌آباد



مطلب مرتبط:مردم مقصرند یا مسوولین؟