يه لره بود ... يه لره هست ... را پيامك مي‌زنم به همگان‌، اين‌بار نه براي خنديدن‌، بلكه براي يك عمر ديده نشدن!

يه لره بود 400 سال قبل توي همين قلعه‌ "فلك‌الافلاك" خرم‌آباد به اسم "شاهوردي‌خان". يك روز فرياد زد: اين قوم نداره بيش‌تر از اين ماليات بده ... و برابر حكومت صفويه قد علم كرد. ايستاد تا با خم نشدن خودش، ملتش خم نشه. سرانجامش مثل انسان‌هاي آزاده‌، شهيد شد و آخرين اتابك لرستان به اين ترتيب از بين رفت.

300 سال قبل يه لره بود به اسم "علي‌مردان‌خان والي". يكي از اولين كساني بود كه مقبره زيدبن‌علي(ع) خرم‌آباد رو مرمت كرد و زمان حمله افاغنه به اصفهان، با نفرات كمش، تا آخرين لحظه از كشورش دفاع كرد و بعد هم به ستيز با عثماني‌ها رفت كه خرم‌آباد و بروجرد حمله كرده بودند. مي‌گويند عثماني‌ها شب از ترس علي‌مردان‌خان خواب نداشتند و دست آخر هم وطن و كشورش را با كمك بقيه اقوام از چنگال اشغالگرها آزاد كرد.

250 سال قبل يه لره بود كه اسمش "كريم‌خان زند" بود و سرسلسله‌ي حكومت زنديه در ايران. تا بود ايران سربلند بود به عزتش‌؛ به خاطر افتادگي و مردانگي‌اش، او را وكيل‌الرعا مي‌دانستند. مرد و بامعرفت بود و فخرِ وجودش، براي بر سر زبان بودنِ اين قومِ اصيل ايراني و بزرگِ لر‌، كفايت مي‌كرد.

پيامك قوميتي ممنوع - يافتهدو قرن پيش، يك لر ديگر از وابستگان كريم‌خان كه اسمش "لطف‌علي‌خان زند" بود. مي‌گويند هم‌تاي زيبايي‌اش چه از نظر ظاهري و چه از لحاظ اخلاقي، وجود نداشت و سرآمد جوان‌هاي كشورمان بود.

كم‌تر از يك قرن پيش هم يه لره بود، حكم كه مي‌داد، ايراني‌ها با عشق و ارادت از او اطاعت مي‌كردند. اطاعتش نه از سر جبر، كه از جان و دل بود و اسمش را با عزت به محضر خدا مي‌بردند. عالم به محضر عشق بود و ذكر لب ملائك هر آن لحظه كه آيت‌الله "حاج‌آقا حسين بروجردي" لب به سخن مي‌گشود.

الان يه لره هست وزير ورزش و جوانان ايرانه به اسم دكتر "محمود گودرزي" و جفتِ رئيس كليدداران كشوره. اين كه چقدر در گوشي هر شب به آقاي رئيس‌جمهور از مظلوميت اين قوم مي‌گه خدا مي‌دونه. اما بايد بگه 50 درصد جوان‌هاي اين قوم نجيب از مشكل بيكاري رنج مي‌برند. قومي كه هميشه در صف اول دفاع از ايران‌زمين بودند و اگر چه در تاريخ كشورمان برخي اقوام تجزيه‌طلب بودند، اما اين قوم حتي يك مورد هم در كارنامه‌شان چنين ننگي ديده نمي‌شود، لذا بايد انصاف داد كه بي‌انصاف كيست و چه كسي بايد در پيامك‌ها مورد استهزاء واقع شود!

هزاران جوان لر بودند كه كه از سال 1359 تا حالا، در مرزهاي مختلف كشور، به خاطر اين كه مردم‌شان شب بدون ترس و با آرامش بخوابند، جان شيرين خودشان را فداي آن‌ها كردند و مادرهاي خود را به عزاي فرزند دلبندشان نشاندند، اما متاسفانه، بعضي از همان هم‌وطنان، به جاي داشتن فرهنگ قدرشناسي و تشكر، سعي دارند به آن‌ها توهين كنند و به اين ترتيب فرهنگ زشت خود را در برابر كساني كه براي آن‌ها جان‌شان را ايثار كردند نشان دهند!

خودتان قضاوت كنيد كه كدام بي‌فرهنگ‌تر هستند؟! تو كه توهين مي‌كني؟ ريشه و رگه‌ات كجايي است؟ كجايي هستي؟ ايراني؟ باور نمي‌كنم ايراني باشي، چرا كه رفتارت به مغول‌ها و تتارها نزديك‌تر و شبيه‌تر است، چرا كه سعي داري فرهنگ و تاريخ يك قوم اصيل ايراني را به غارت بگيري! شايد هم عقده‌هاي حقارتت را رو مي‌كني و سعي داري به خاطر انحراف افكارعمومي از ضعف‌هايت، ديگران را قرباني شخصيت حقير خويش كني!

بزرگش نخوانند اهل خرد                   هر آن‌كس كه نام بزرگان به زشتي برد

يادمان نرود كه سكوت قومِ لر از نجابت اين قوم است، ولي سكوت مسوولان اين قوم در قبال توهين‌ها را به پاي چه بنويسيم؟! نمونه‌اش عدم موضع‌گيري در قبال توهين محرز آجيلي در دانشگاه اهواز كه با فشار عموم مردم منجر به عكس‌العمل برخي نماينده‌هاي خوزستان شد، اما كسي در لرستان دم برنياورد!

هم‌وطن! اگر خواستيم بخنديم، به جاي به هم خنديدن، با هم خنديدن را تجربه كنيم كه "اتحاد" از اركان مهم‌ پيشرفت هر كشوري است. برايت دعا مي‌كنم اگر جزء ارسال كنندگان پيامك‌هاي موهون قوميتي نيستي، شاد و تن‌درست باشي و اگر خداي ناكرده از اين قبيل افراد هستي، خداوند عقل سالمي به تو عنايت فرمايد!

 

ارسال‌کننده: ابوذر بابايي‌زاده