در اختتامیهی جشنوارهی فجر سال گذشته ـ نودوپنج ـ، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یک حرکت درست انجام داد و آن این بود که سخنرانی نکرد.
به نظرم این حرکت، شایستهترین حرکتی بود که یک مدیر در سطح کلان انجام داده است. این حرکت مدبرانه در زمینه و زمانهای رخ داد که به هر بهانهای مدیرانِ خُرد و کلانِ تاب مستوری نداشته، بایستی در هر نشست و همایش و گرامی داشتی، عرضاندام نموده و غمزی آلوده و آمیخته به دانشَکی از سرِ ـ به گفتهی آدورنو ـ «سیلِ اطلاعات معضل و پشمکیِ» این روزهای قدَر قدرتیِ میز مدیریت، بیایند و خودی بنمایانند؛ که مااینیم! غافل که همین عشوههای تبالودِ مختصری آغشته به دانستن، چشم اسفندیارشان میشود، چرا که بیشتر اوقات بدجوری خود را آن بالا، دستخالی میبینند و رها شده در خلأ هیچ ندانستن برای تأثیری که توقعش را دارند.
به نظر باید این عزیزان، دهانِ شترِ لوکِ شهوانیتِ گفتن و گفتن و گفتن... را لگام زنند. باید یاد بگیرند که اگر دعوت میشوند حتماً به سبب امواج صدایشان نیست. یاد بگیرند که کمی هم بشنوند. سر موقع بیایند و تا سخنان عجیب خود را به زبان آوردند به بهانهی جلسههای واهی مکان را ترک نکنند. بیایند ـ بهوقت ـ بنشینند و گوش فرا دارند و اگر میتوانند لذت ببرند.
دوستان باید پی برده باشند که تأثیر سخنرانی ـ حتا اگر بهترین و بینقص ترین باشد ـ در همان لحظهی حضور است و آنهم بیشتر تأثیری عاطفی است و بَهبَه و چَهچَه میطلبد و با ترک مکان خود به خود فرو کش میکند. به نظرم وقت آن رسیده ـ یا نه شصت، هفتادسالی هم از آن گذشته! ـ که این دوستان درک کنند که ماجرا و غرضِ هر همایش به همت این عزیزان بالانشین و بالادست به حاشیه رانده میشود و هدف اصلیاشان مبدل به کسالت و خمیازه و خستگی میشود. باید یاد بگیرند که تریبونِ هر نشست تخصصی را آلودهی نوفههای بیگاه خود نکنند.
منبع: سیمره
به نظر باید این عزیزان، دهانِ شترِ لوکِ شهوانیتِ گفتن و گفتن و گفتن... را لگام زنند. باید یاد بگیرند که اگر دعوت میشوند حتماً به سبب امواج صدایشان نیست. یاد بگیرند که کمی هم بشنوند. سر موقع بیایند و تا سخنان عجیب خود را به زبان آوردند به بهانهی جلسههای واهی مکان را ترک نکنند. بیایند ـ بهوقت ـ بنشینند و گوش فرا دارند و اگر میتوانند لذت ببرند.
دوستان باید پی برده باشند که تأثیر سخنرانی ـ حتا اگر بهترین و بینقص ترین باشد ـ در همان لحظهی حضور است و آنهم بیشتر تأثیری عاطفی است و بَهبَه و چَهچَه میطلبد و با ترک مکان خود به خود فرو کش میکند. به نظرم وقت آن رسیده ـ یا نه شصت، هفتادسالی هم از آن گذشته! ـ که این دوستان درک کنند که ماجرا و غرضِ هر همایش به همت این عزیزان بالانشین و بالادست به حاشیه رانده میشود و هدف اصلیاشان مبدل به کسالت و خمیازه و خستگی میشود. باید یاد بگیرند که تریبونِ هر نشست تخصصی را آلودهی نوفههای بیگاه خود نکنند.
منبع: سیمره