نوشتن بهانه می‌خواهد و گاهی بهانه هم خوب است.  بهانه‌ای برای بودن و دیدن آنچه که دوست‌اش داری و می‌خواهی به بهترین شیوه ممکن دیده شود و از آن لذت ببری و چه چیزی بهتر از کتاب و دیدن آن.
بخشی از زندگی من شده است پیگیری آنچه که در مورد کتاب است. خوشحال می‌شوم وقتی می‌بینم شهرداری شهرم دغدغه کتاب دارد و در پارک‌هایش کتابخانه باز می‌گذارد. و خوشحال‌تر از  این که  وقتی می‌بینم یک دوست تمام مهربانی‌اش را با هدیه کتابی به کودکی، جهان او را با کتاب مأنوس می‌کند.
این‎ها همه بهانه است تا برسم بر سر جنازه سلاخی شده  جشنواره‌ای به نام هفتمین دوره کتاب سال لرستان و چقدر دلم می‌گیرد وقتی به اولین دوره این جشنواره  نگاه می‌کنم و پشت تریبون سید بزرگ  سید فرید قاسمی را می‌بینم که از کتاب چه شیرین‌سخن می‌گوید. حیف شد اصلن دوست نداشتم سرنوشت این جشنواره به دولت گره بخورد چرا که نطفه آن را یک موسسه  غیردولتی بسته بود و دولت تنها یک حمایت‌کننده بود برای این مجموعه نه متولی آن.
مفاهیم، جایگاه‌ها و تخصص‌ها این روزها در میان هاله‌ای از ابهام گم شده است. معلوم نیست کدام صندلی مربوط به کدام نفر است.  ما آدم‌ها هم بدمان نمی‌آید دیده شویم و  نمی‌دانیم این دیده شدن‌ها  چه مصیبتی ببار می‌آورد. ندیدم یک نفر صادقانه بگوید من در این زمینه تخصص ندارم و یا اطلاعاتی ندارم  ای‌کاش به فلانی مراجعه کنید. حرص دیده شدن ما را به‌جای آن که بر صدر بنشیند  بدنام خواهد کرد.
نمی‌دانم چرا این روده‌درازی دارد کار دست من می‌دهد و عده‌ای قطعن با این یادداشت به پر قبایشان بر خواهد خورد که عمو تو را چه «سنن» ولی این فقره داوری در جشنواره هفتم کتاب سال برای من نوبر بود اما نه نوبرانه‌ای از جنس توت‌فرنگی‌های شیمیایی زده بلکه از جنس هندوانه‌های گوگرد خورده که هرکدامشان به‌اندازه یک بغل هست اما چه فایده، وقتی در گرمای چند درجه تابستان تفتیده پل‌دختر این هندوانه مرا سرحال نمی‌آورد. باید بنشینم و به تابوت کتاب در لرستان مویه‌کنم.
 در هفتمین جشنواره کتاب سال که در آغاز یک سالانه بود و در چند سال گذشته به دوسالانه تبدیل‌شده . کتاب در موضوعات مختلف بررسی شده بود اما گویا متولیان برنامه هیچ زحمتی به خود نداده و اصلن پیشینه این جشنواره را نگاهی نکرده‌اند که برای انتخاب در گروه‌های مختلف معیارها و شاخص‌های برای ارزیابی وجود داشته. در این جشنواره کتاب پزشکی را هم‌گروه ادبیات بررسی کرده . ای کاش حداقل برای ارزیابی هر کتاب متخصصان آن حوزه را به داوری دعوت می‌کردند.  شک ندارم که همه دوستان داورم در این دوره از کتاب سال  در همه امور حکیم هستند. اما این روزها بگذاریم همه‌چیز بر اساس شاخص‌های علمی بررسی شود. ای کاش دولت در این فقره، پایش را از کفش تنگ حوزه کتاب در می‌آورد. و سخن آخرم این که باید به متولیان فرهنگی استانم تبریک بگویم که آمار جشنواره‌های فرهنگی در لرستان روزبه‌روز دارد بالاتر می‌رود. بالابالا بالاتر از ابرها بالاتر.
 





الحمدالله اولاً و آخراً
عبدالرضا شهبازی