نوشتن آن هم در اوج بحران فردی و جمعی دیوانگیست که نویسنده هرچند کم و بیش دیوانه است، میشود بیدرد زیست و بیدرد خفت و بیدرد خورد و بیدرد... اما بیدرد نمیشود نوشت. نمیدانم چه دریافتی از نوشتن من است در پس پردهی اشارت با شما، که اگر به سوز دل من راه برده باشید، به دریایی از درد پی بردهاید، دردی که هیچ درمانی برای آن نیست مگر دادگری عشق که ما آخر زمانیان دل نسپرده به بازیهای آخر زمان، سخت در بند آن هستیم.
یک طرز تفکری در اسلام است که میفرماید: اگر نمیتوانی حقی را احقاق نمایی و باطلی را طرد، اگر نمیتوانی عدالت را اقامه نمایی و فسادی را ریشهکن سازی و... لااقل اگر با حقی مواجه شدی، حمایت و تأیید کن و عدالت را مطالبه کن و اگر باطلی را دیدی، سکوت نکن و انتقاد نما ...
حال که میبینیم عدهای مخلصانه و از سر علاقهمندی، نه بلکه بالاتر از سر شوق و عشق در سیمره (با مدیر مسئولی کیانوش رستمی) در دل این زمستان سرد، دنبال بهاری دوباره هستند و میخواهند گستره کلامشان را وسیعتر از قبل کنند و رسالتشان را جدیتر دنبال کنند، به آنان دست مریزاد میگوییم و آیندهای همواره با شادی و سرور برای آنها و ماهنامهی جدید جامعه و اقتصاد (اقتصاد لرستان سابق به سردبیری کرمرضا تاجمهر) که میخواهد با رویکردی متفاوت و قابل تأملتر از قبل نگاهش را به جامعه و اقتصاد باز کند بهترینها را آرزومندیم. کیانوش رستمیها، شهرام شرفیها، حشمت آزادبختها سیمرهایها: جاری شدن تازهتان متداوم، همیشه خروشان کلمات پاک و انسانی باشید.
اما از سر همان شوق و عشق به خودم و همهی روزنامهنگاران و خبرنگاران دیارم از محمدجعفر ایرانیها تا آفرین پنهانیها، تا کرمرضا تاجمهرها تا رضا جایدریها و حامد احمدیها و همه و همه... ضمن این که آداب نقد سازنده را رعایت مینمایید، ملاحظه هیچ گروه، حزب، تشکیلات و سازمان و ... را نکنید چرا که شماها باید به حقیقت و تنها حقیقت تعهد داشته باشید و برای این کار باید حصار تعصبهای بیمار را شکست و تقدسهای بیمعنا را از بین برد و از عناوینها گذشت. مشکلات و معضلات فرهنگی، اجتماعی... فقر، فساد و تبعیض را بیان نمایید. نهضت آزاداندیشی و نقدپذیری را حتما دنبال کنید. ادبیات متعهد، هنر اسلامی، اسلامخواهان بیدار و آگاهان دردمند را که به دلایل اکثراً سیاسی و... ناشناخته ماندهاند و معرفی نشدهاند، از یاد نبرید. به مسائل اصلی و معضلات واقعی، نه کاذب و فرمایشی جامعه بپردازید، از حاشیهها کنار بروید، درد واقعی جامعه را بیان کنید و درمانش را نیز بگویید.
همه میدانیم بخش عمدهای از عقبافتادگی لرستان به دلیل مافیای باندی و حزبی در چارچوب حرکتهای سیاسی اقتصادی اجتماعی و ... بوده است که امید این روند در آیندهای نزدیک از بین برود! همین موارد باعث سرخوردگی و آشوب روانی در جامعه میشود. به حق اگر این همه زیربنای طبیعی و گردشگری این استان در جایی دیگر رقم میخورد آیا همین نابرابریها و عدم تواناییها توسط مسئولین امر اتفاق میافتاد؟ مسلماً خیر.
سند افتخار و تنها قلعه سر پای کشور، حریمش هنوز در بیحرمتی دستاندرکاران وقت است. اینکه از صنعت توریسم به دلیل بیکفایتی مدیران محرومیم، اینکه بیکاری در این دیار بیداد میکند و کارخانه پتروشیمی در حال ساخت نفسنفس میزند، اینکه جاده و راههای ارتباطی بین شهرها مرگ مردم نجیبش را به یغما میبرد، اینکه محلههای فقیر شهرهاي این استان مرگ تدریجی خانوادههای خود را میبینند. اینکه جوانان بیکار اما تحصیلکردهی این دیار در بیمهریهای اقتصادی و سیاسی عقب نشستهاند و... حال در کدامیک از استانهای این مملکت این همه فقر و نابرابری یافت میشود خود سوال دیگریست...
انعکاس همهی این دردها و مصائب به عهدهی فعالان مطبوعاتی است که بیشک تا حالا از هیچ حرکت و تلاشی فروگذار نبودهاند و بهرغم هزینهها و گهگاه بیمهریهای بعضی از مسئولین امر به پاسداری خودشان در برابر حرکتهای سیاسی کشور تا انعکاس دردها و عقبماندگیها در بخشهای مختلف دریغ نورزیدهاند...
و در پایان: در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
داريوش ملكپور / فعال مدنی
* اين مطلب در هفتهنامه سيمره منتشر شده است
بازنشر در یافته
دیدگاهها