پایه اغلب برنامهریزیها بخصوص برنامهریزیهای شهری، سرشماری و شناخت دقیق ابعاد کمی و کیفی جمعیت است. هرچه این شناخت به واقعیت نزدیکتر باشد، برنامهریزی دقیقتر و اجراییتر و هر چه آمار و ارقام حاصله غیر واقعیتر باشد، برنامهریزی متکی بر آن نیز آرمانی تر و خیالیتر است.
پایه اصلی برنامهریزیهای شهری، منطقهای، روستایی، اقتصادی و ... جمعیت، کمیت و کیفیت آن است و تا زمانی که اطلاعات دقیقی از کم و کیف جمعیت در دسترس نباشد، پیشبینیها و به دنبال آن برنامهریزیهای مبتنی بر آن نمیتواند واقعبینانه باشد.
بنابراین، درست شماری و ثبت دقیق مشخصههای جمعیت مهمترین هدف سرشماری است.
اهمیت جمعیت در برنامهریزی شهری چیست؟
جمعیت یک شهر میتواند مقدمات توسعه آن شهر را فراهم کند و قطببندی مراکز شهری در ایران بیشتر بر مبنای جمعیت شهرها بوده و امکانات در هر شهر با توجه به جمعیت آن شهر توزیع میشود.
از سوی دیگر شهرهای بالای 500 هزار نفر جمعیت، به عنوان کلانشهر شناختهشده و از امکانات و بودجههای ملی بیشتری برخوردار میگردند. از طرفی ساکنین کلانشهرها دارای حس غرور و افتخار بیشتری نسبت به شهرشان میشوند که خود باعث بالا رفتن حس مکان در یک شهر و دلبستگی بیشتر شهروندان به مادر شهر میگردد.
بنابراین با توجه به فاصله نزدیکی که با سرشماری بعدی وجود دارد، رعایت چند نکته ضروری به نظر میرسد:
- اطلاعرسانی به افراد و آگاه نمودن شهروندان از اهمیت نقش جمعیت در توزیع امکانات و توسعه شهرها
- استخدام مامور سرشماری به تعداد کافی به منظور استفاده حداکثری از 20 روز سرشماری، به منظور شمارش کامل مردم شهر و اطراف.
- یادآوری اهمیت جمعیت در توسعه شهر به مامورین سرشماری در آموزشها
- بازرسی میدانی دقیق از مراحل کار ماموران آمار
- تلاش برای شناسایی خانوارهایی که سرشماری نشده اند، از طریق رسانه ها و ...
- اصرار برخی خانوارها که تنها چند ماه از سال در روستا اقامت دارند، بر سرشماری آنها به خاطر برخی مزایاست و این در حالی است که بیش از نیمی از سال را در ساکن هستند و اینگونه افراد میبایست در شهر سرشماری گردند.
همچنین بسیاری از افراد همچون (دانشجویان، سربازان و افراد شاغل) در فصولی از سال در سایر شهرها هستند که با توجه به اینکه سکونتگاه اولیه آنها خرمآباد است و بیش از نیمی از سال در این شهر حضور دارند، میبایست در این شهر مورد سرشماری قرار گیرند، البته در بیشتر موارد مامور آمارگیری برای راحتی خود اینگونه افراد را سرشماری نمیکنند.
- شهروندانی که تا پایان موعد مقرر سرشماری نشده باشند بایستی به مرکز آمار و در صورت اهمالکاری، به رسانه های پیگیر اطلاع دهند.
- تا جایی که میتوانید برای خود و آشنایان آمارگیری را از طریق اینترنت انجام دهید.
- پویش های مردمی و کمپین های مختلف شهروندی موجب اطلاعرسانی بیشتر میگردد.
- روستاهای پرجمعیتی همچون پشته جزایری، ده محسن، پاپی خالدار و ... در اطراف شهر خرمآباد وجود دارد که میبایست موارد بالا نیز برای این روستاها اعمال گردد. چراکه با توجه به اتصال فیزیکی این روستاها در آیندهای نزدیک به شهر خرمآباد، جمعیت این روستاها نیز اهمیت دوچندان دارد.
- بدیهی است که اگر جمعیت محدوده قانونی فعلی و نیز روستاهای اطراف شهر خرمآباد به 500 هزار نفر برسد، خرمآباد به عنوان کلانشهر محسوب میگردد و این موضوع مزایای زیادی برای این شهر و حتی کل استان به همراه دارد، بهطور مثال شهر 400 هزار نفری اراک در سال 1392 و پس از الحاق دو روستا به آن دارای جمعیتی بیشتر از 500 هزار و تبدیل به کلانشهر شد.
سلیمان میرزاپور رشنو- دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری
توضیح: حتیالامکان اهمیت تعداد جمعیت را برای مردم تشریح نمایید.
توضیح: حتیالامکان اهمیت تعداد جمعیت را برای مردم تشریح نمایید.
دیدگاهها
شما چرا مخالفی ؟؟ واقعا چرا اینقدر منفی ؟؟ تمام مشگلات ما اینه جمعیت و وسعت شهر از کلانشهر همدان و ارا بیشتر و با بودجه معمولی اداره میشه حالا شما چرا تمشخر می کنید اینه تعصب شما ...همینه که بدبخت موندیم جناب محترم خرم آباد از نظر وسعت شهر یدوبرابر اراکه لطفا با معلومات و آگاهی نظر بدهیم
واقعا باید تامل کرد برخی متن ها را نوشت امروزه دنیا به سمت کوچک شدن و توسعه پایدار در مقیاس خرد قدم گذاشته اونوقت ما در آررزوی کلانشهر شدن هستیم. می توانیم به طور گذرا توجه کنیم که گرایشهای مشابهی حتی در غنی ترین کشورها به مثابه روندی به سوی شهرگرایی افراطی، به سوی «کلان شهری» نمایان می شوند، و جیبهای گشاد مردم فقر زده، «طرد شدگان»، بیکاران و ناتوان از کارها را در میان فراوانی و ثروت، خالی می گذارند. در شرایط حاضر، براین ضروری است که دست کم بخش مهمی از تلاشهای عمرانی در شهرهای بزرگ انجام نپذیرد و مستقیماً به ایجاد یک «ساخت کشاورزی صنعتی» در نواحی روستایی و شهرهای کوچک تعلق گیرد. برای یک فرد بینوا فرصت کار کردن بزرگترین نیاز است، و حتی کار با دستمزد کم و نسبتاً نامولد بهتر از عطلت مطلق است. به قول آقای گابریل آردنت، «اشتغال عمومی مقدم بر کمال کاری است.»