در این یادداشت کوتاه، از قواعد و اصول نوشتار خبری هر روزه‌‌مان فاصله گرفته‌ایم و چالش مهم امروز را به زبان عامیانه بیان نموده‌ایم. خواننده عزیز بر نوع بیان آن خرده مگیر!
حرفه خبرنگاری که خود سراسر چالش، استرس و پیشامدهای خوب و بد است، امروز دچار چالش شده که اگر همچنان پیش برود به زودی جز نامی نه چندان نیک از آن بر جای نخواهد ماند.
اهالی رسانه در طول ایام هفته می‌نویسند؛ چه تمجید و چه نقد عملکرد یک دستگاه، مدیر، معارفه و تودیع، حوادث پیش‌آمده، افتتاحیه، اختتامیه، نمایشگاه و غیره و غیره؛ اما امروز برخی از ما خبرنگاران از اصول و قواعد کاری‌مان فاصله گرفته‌ایم و چه‌بسا روزی دیگر آن تأثیر مهم را بر جامعه نداشته باشیم که آن روز، روز مرگ قلم خواهد بود.
برخی چالش‌های موجود:
از برخورد مدیر فلان دستگاه راضی هستیم، برایش آگهی تمجید و تبلیغ می‌زنیم 400،500 هزار تومان و الی ‌آخر!
از فلان مدیر خوش‌مان نمی‌آید؛ یا خبرهایش کار نمی‌شوند و یا نقد می‌نویسم 4 صفحه، حتی به درز دیوار اداره‌اش هم گیر می‌دهیم تا عذرخواهی کند و با ما راه بیاید و یا این که عزل شود!
فلان مدیر برخلاف یا طبق میل‌مان عمل کند بلافاصله از قلم‌مان سوءاستفاده می‌کنیم و بحری طویل در ذم و مدح او می‌نویسیم.
ولی یادمان رفته قلم آن‌قدر مقدس است که در قرآن کریم به نام آن قسم یاد شده: ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (سوگند ﺑﻪ ﻗﻠﻢ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ می‌نویسد) و يقيناً روزی باید پاسخ دهیم هر آن‌چه را که با تداوم وضعيت كنوني، جز نامي از روزنامه‌نگاري در لرستان باقي نمي‌ماند!نوشته‌ایم.
مراسم روز خبرنگار فرا می‌رسد، در مراسم تجلیل با جمعیتی 100 نفری روبه‌رو می‌شویم! جا برای نشستن نیست، حتی دختر 5 ساله همسایه‌مان نیز خبرنگار می‌شود و دستگاه متولی مراسم چنان شوکه می‌شود که به خاطر کمبود جا، هدیه‌ي کم و پذیرایی نجبور به عذرخواهي مي‌گردد! این‌جاست که شأن و شخصیت‌مان به عنوان خبرنگار زیر سؤال می‌رود.
بايد ديد چرا بسياري از كساني كه دانش و استعداد خبرنگاري ندارند و به خاطر فرار از بيكاري به اين حرفه روي آورده‌اند، دارند باعث مي‌شوند كه عرصه بر چند روزنامه‌نگار و خبرنگار واقعي و توانمند لرستاني تنگ شده و با قلم خداحافظي نمايند؛ جالب اين كه كسي هم از اين موضوع كك‌اش نمي‌گزد!
متأسفانه امروز اخلاق رسانه‌ای رعایت نمی‌شود، وظیفه برخی خبرنگاران تخریب همکاران‌شان است، لابی با فلان مدیر که مبادا رقیب کاری‌مان سبب شود یک آگهی کمتر چاپ کنیم!
چاپ نشریات منوط شده به اخذ آگهی. دیگر اخبار هر جلسه و اداره‌ای چاپ نمی‌شود فقط آن‌ها که آگهی دارند؛ در غیر این صورت چاپ نمی‌شود!
مشکلات معیشتی و درآمدی خبرنگاران زیاد است اما دلیل نمی‌شود عزت‌نفس و شخصیت خود را زیر پا بگذارند. دلیل نمی‌شود همه ارزش‌ها و اصول را به خاطر یک آگهی زیر پا نهند.
متأسفانه اخلاق عجيب‌‌تری که در بین برخی دوستان مطبوعات رایج شده توزیع برخی نشریات به صورت زیرزمینی و پنهانی است تا مبادا دیگران بفهمند به جای نشريه، آگهی‌نامه چاپ می‌شود! اين موضوع جای بسی تأسف دارد.
متأسفانه اخلاق‌های زشت رسانه‌ای سبب شده برخی مدیران ادارات، از عملکرد ضعيف‌شان دیگر هراسی به دل راه ندهند و به قول معروف از خبرنگار جماعت ديگر حساب نبرند زيرا مي‌دانند نهايتش يا با سر كيسه را شل كردن براي چند رسانه از مخمسه رهايي مي‌يابند يا با شكايت و فشار عليه روزنامه‌نگاران واقعي كه قلم‌فروشي نمي‌كنند و بيراه هم عليه كسي نمي‌نويسند!
همان طور كه ذكر كرديم در این میان برخی خبرنگاران متعهد و باسابقه، فدای کم‌خردی این عده می‌شوند و در برخی موارد سبب دل‌زدگی آن‌ها شده و یا حتی مسبب کناره‌گیری آن‌ها از نوشتن می‌شوند.
معضل دیگر امروز کُپی‌پیست بودن و تکرار در حوزه خبر است (سرقت ادبي و دزدي از كار ديگران). ديگر به‌ندرت از خبرنگار آگاه و فعال خبری هست، دیگر خبرنگاران ما تلاشی برای ایجاد تنوع خبری، سوژه جدید و اخبار به‌روز به خود نمی‌دهند و حتی آگهی‌ها هم با مطالب تکراری چاپ می‌شود!  مطلبی که دست به دست شده و فقط نام منبع خبر متفاوت است.
سطح کیفی خبرها پایین آمده و خبرنگاران ما دیگر حرف جدیدی برای بیان ندارند. عرصه خبر به‌گونه‌ای شده که هر کسی با هر سطح سواد و بینشی می‌تواند به آن ورود کرده و هر چه دلش می‌خواهد بنویسد. نه تخصصی، نه آموزشی و نه نظارتی!
دیگر از انتقاد به جا و پویش و ذوق خبری نیست. نگاه سیاسی، رفاقت و مصلحت‌اندیشی جای خود را به کاوش و انتقاد بی‌طرفانه داده است. انتقادها هم سیاسی و حزبی شده است!
 «دریش حوفتس، لونه‌اش خراوه»
تأسف‌بارتر این که از خانه مطبوعات‌مان جز یک نام مکتوب از آن باقی نمانده، نه جلسه‌ای نه نظارتی نه قانونی! حتی عکس‌العمل و اعتراضی نسبت به فضای موجود از سوي آنان نمی‌بینیم!
صنف خبرنگاران امروز به قولی بی‌متولی مانده‌اند و این چرخ به هر سمتی که بخواهد می‌چرخد. نه وظیفه مدیرمسئول مشخص است نه خبرنگار و نه توزیع‌کننده! توزیع‌کننده نقش خبرنگار را ایفا می‌کند و خبرنگار نقش بازاریاب!
تذکر: صنف ناظر بر اهالی رسانه بهتر است از خواب بیدار شود و سر و سامانی به وضع موجود بدهد.
به چه دلیل بر عملکرد مطبوعات، نظارت نمی‌شود؟
چرا بر آگهی‌های چاپ‌ شده توسط برخی از مطبوعات استان نظارت نمی‌شود که برخی با چاپ ویژه‌نامه و آگهی‌نامه سبب تضییع حقوق سایرین نشوند؟!
چه لزومی دارد هر شخص 10 نشریه داخلی و سراسری را به خاطر اخذ آگهی بچرخاند در صورتی که هیچ‌گونه خروجی، بازدهی مفید و اثرگذاري مثبتی ندارد؟!
چرا امروز خبرنگاران که باید مدعی قانون و زبان گویای مشکلات مردم باشند، خود اسیر بی‌قانونی شده‌اند؟
پاسخگو و حلال مشکلات به وجود آمده کیست؟
نرگس حافظيامیدواریم در مقابل این سؤالات سکوت نشود و متولی امر پاسخ‌گو باشد.
اما فراموش نکنیم: عرصه خبرنگاری همین امروز هم جایگاه و قدمگاه مردان و زنان بزرگی است که با قلم‌شان دنیا را تکان داده‌اند.

نرگس حافظی / خرم‌آباد