فرّخی سیستانی زیبا آورده است كه: «سخن نو آر که نو را حلاوتی دگـر است». هر گاه خبرها را مرور می‏‌کنم و یا آگهی‏‌های تبلیغاتی جهت برگزاری کنسرت‏‌های موسیقی را می‏‌بینم بسیار خوشحال و شادمان می‏‌گردم؛ زیرا می‏‌بینم که دوستان نوازنده و اهل موسیقی اقدام به برگزاری برنامه‏‌های موسیقیایی می‏‌کنند.
به ویژه طي این چند وقت اخیر که هنرمندان موسیقی محلی لری تمام کانال‏‌های مجازی را در بر گرفته‏اَند، از تعریف و تمجیدهای تکراری که بگذریم، تبلیغ‏‌های برگزاری کنسرت پشت کنسرت و اجرا پس از اجرا بیشترین اخباری است که به چشم و گوش ما رسیده می‏‌شود.
در دو- سه سال گذشته با روی کار آمدن اعضای جدید انجمن موسیقی، شاهد حرکت‏های رو به رشد و روند رو به جلویی در موسیقی بوده‏‌ایم. برگزاری کنسرت‏‌های مختلف، دعوت از شخصیت‏‌های نام‌آشنای موسیقی کشور که تا پیش از این مردم از دور با نام و اجرای آنان ارتباط داشتند. کنسرت هنرمندان ملّی مانند: حسین علیزاده، داریوش طلایی، کیوان ساکت، سالار عقیلی و ... شاهدی است بر این مدعا. (در نوشتاری جداگانه به فعالیّت انجمن موسیقی تفصیلی پرداخته خواهد شد.)
باری، این‌جا لازم است که چند خطی درباره‌ي تعدّد برگزاری کنسرت‏‌های محلّی هنرمندان بومی پرداخته شود. اجرای این برنامه‏‌ها را می‏‌توان از چند جنبه مورد بررسی قرار داد. ابتدا هدف از برگزاری این برنامه‏‌ها چیست؟ آیا این برنامه‏‌ها می‏‌توانند بر ذائقه‌ي مخاطبان و دوست‌داران موسیقی لری خوش بنشیند؟ برگزاری این کنسرت‏‌ها چه بازدهی خواهد داشت؟ آیا نمی‏‌توان با ترسیم یک چشم‏‌انداز شفاف در یک مسیر گذار قرار گرفت و جهت‏‌دهی تازه‏ای به موسیقی داد تا از این دوره تکرار عبور کرد؟
در چند سال گذشته، ایرج رحمانپور با سروده‏‌هایش جانی دوباره را بر شریان از نفس افتاده موسیقی لرستان بخشیده است. وی به خوبی توانست در یک برهه و فاصله زمانی مشخص، موسیقی را به جایگاه بالاتری نسبت به گذشته ارتقاء بخشد. اما، این بار سنگین را نمی‏‌توان تنهایی بر دوش کشید. آیا اندیشیده‏‌ایم پس از هنرمندانی همچون: فرج ‏علیپور، علی‏‌اکبر شکارچی و ايرج رحمانپور، موسیقی لرستان در چه جایگاهی قرار خواهد گرفت؟ آیا حرکت رو به رشد خواهد داشت یا تا چندین سال آینده باید موسیقی را در این سطح و کیفیت شاهد باشیم؟ برای برون‏رفت از این وضعیت مسکون چه تدابیری باید اتخاذ شود؟
ناگفته نماند که تلاش هنرمندان در برگزاری این برنامه‏‌ها جای قدردانی دارد، اما هدف نوشتار این است که چرا کنسرت‌ها از لحاظ کمّیتی در امين ماسوريجریان خوب و رونده قرار دارند ولی در بحث کیفیت، چرا مسیر موسیقی لری در وضعیت مناسب و درخوری قرار ندارد که بتواند از تکرارهای مکرر رهایی یابد.
اگر کیفیت اجراها بتواند جایگاه خود را مانند کمّیت اجراها به‏ دست آورد، بدون شک بارقه‏‌های امید را در موسیقی لری شاهد خواهیم بود؛ زیرا این قوم دارای پشتوانه ژرف فرهنگی است.
پر بیراه نیست اگر بگوییم هر کجای این جهان درباره تاریخ و هنر یاد شود، بدون ‏شک بخشی از آن به نقاشی غارها و مفرغ لرستان اختصاص خواهد داشت.
 
امین ماسوری
 هنرپژوه و روزنامه‏‌نگار