همهی ما در ذهنمان برای کلمات تصویر میسازیم و اگر قرار باشد که کلمهی پنجره را هزار نفر به تصویر بکشند، هزار تصویر متفاوت از آن خواهیم داشت. از این رو نمایشگاهها مجالی هستند برای دوباره دیدن جهان از زاویهی چشمان جستجوگر یک عکاس که به دنبال معانی تازهای از کلمات میگردد.
اینها، جملات ابتدایی بیانیهی نمایشگاه عکس "نگاهی دیگر" است که مردادماه در نگارخانهی مهر حوزه هنری خرمآباد برگزار شد و در آن 41 عکس از 13 هنرجوی عکاسی به سرپرستی "مریم احسانی" در قالب 4 موضوع «انعکاس»، «ایستگاه»، «تنهایی» و «رنگ» به نمایش گذاشته شد.
مینا احمدی، سمیه احمدی، علیرضا براتی، کیاندخت حجاریان، صدرا بهاروند، سارا حسنوند، الهام داوودی، زهرا سپهوند، علی عسگری، اکبر شاکرمی، محمد فطرس، مهدی ملکنژاد و فرید نمازی عکاسان این نمایشگاه بودند.
همان طور که در بیانیهی نمایشگاه آمده و از اسم نمایشگاه برمیآید موضوع اصلی نوع جدیدی از نگاه به کلمات و ساختن تصاویر ذهنی جدیدی از آنهاست. شاید اوج هنر عکاس زمانی باشد که بتواند با یک عکس، تصویر ذهنی مخاطب از یک کلمه را به هم بریزد و یک برداشت جدید یا نوع متفاوتی از تأویل و تفسیر در مورد آن کلمه و ایده را در ذهن او ثبت کند.
هدف نمایشگاه همانطوری که از اسم آن پیداست همین "نگاهی دیگر" به کلمهها و آشناییزدایی با معانی تصویری آنهاست. گردش در نمایشگاهی که فریمهایی از 13 عکاس در آن به نمایش گذاشته شده، قطعاً بذر برداشتهای متفاوتی از یک موضوع را در ذهن بیننده میکارد که شاید تا به حال به آنها حتی فکر هم نکرده باشد.
از نظر کمیت، نمایشگاه نگاهی دیگر با تعداد تصاویر مناسب و بهره بردن از ایدههای عکاسان مختلف تقریباً میتواند برای هر بینندهای یک یا چند عکس مورد علاقه را در خود جای داده باشد. نگاه متفاوت عکاسان به یک موضوع و در واقع گروهی بودن نمایشگاه، باعث میشود تا مخاطبانی با طیف سلیقههای مختلف، هر کدام از عکس یا عکسهایی لذت ببرند که همین عامل یکی از مزایای اصلی و شاید دلیلی برای گروهی بودن این نمایشگاه است. نکتهی دیگری که در برگزاری این نمایشگاه نسبت به نمایشگاههای قبلی که به سرپرستی مریم احسانی و در نگارخانهی هژبر ارشاد برگزار شدند اهمیت دارد، تغییر لوکیشن نمایشگاه و برگزاری آن در نگارخانهای مدرنتر و زیباتر نسبت به قبل است. همین عامل تغییر نگارخانه که شاید در ظاهر کماهمیت باشد باعث شده تا مخاطبان ثابتِ نمایشگاههای عکس در خرمآباد، علاوه بر این که مدل جدیدی از عکاسی نسل تازهی عکاسان شهر را ببینند، در فضای معمارانهی جدیدی احساس کشف و شهود در نمایشگاه را تجربه کنند و بدون هیچ پیشزمینهای نسبت به محیط و عکسها به قضاوت آنها بنشینند.
از نظر کیفیتی اگر حتی بار اولی باشد که مخاطب به این نمایشگاه میآید با فریمهایی در سایز مناسب، عکسهایی با رزولوشن بالا و کادرهایی کاملاً درست بسته شده مواجه میشود. توضیح در مورد کیفیت عکسها ناخودآگاه قیاس با نمایشگاههای قبلی این گروه و نمایشگاههای دیگر را میطلبد. عکاسان جوان به سرپرستی مریم احسانی در پنجمین نمایشگاهی که او در چند سال اخیر برگزار میکند بار دیگر در بعضی زمینهها پیشرفت خود را نشان دادهاند و پلهپله طی کردنِ کیفیت عکاسی آنان در بعضی قابها کاملاً مشخص است.
در نمایشگاه قبلی با موضوع عکاسی موبایلی که خردادماه امسال برگزار شد طبیعتاً چون از دوربین موبایل به جای دوربینهای عکاسی حرفهای استفاده شده بود، بیننده با یک پیشزمینهی ذهنی در رابطه با سایز کوچک قابها، رزولوشن پایین و مستند بودن بسیاری از عکسها پا به نمایشگاه میگذاشت و این موضوع به صورت قراردادی کاملاً پذیرفته شده بود. اما در مورد "نگاهی دیگر" قضیه کاملاً متفاوت است. این عکاسان به درستی درک کردهاند که کوچکترین مشکلی در زمینهی ثبت سختافزاری عکسها در این سطح از عکاسی اصلاً پذیرفتنی نیست و عکسها گواه تلاش عکاسان در این زمینه است.
در مورد پرداختن به عکسها و موضوعات به همان ترتیبی عمل میکنیم که در نمایشگاه چینش شدهاند.
انعکاس:
تاثیر تصاویر اینترنتی و به خصوص سبک عکاسی اینستاگرامی بر عکاسان جوان کاملاً مشخص است. بازتاب تصاویر محیطی یا افراد در آب، اولین و شاید پیشفرضترین تصویر ذهنی برای عکاسی در این موضوع باشد. از حق نگذریم که بعضی تصاویر حتی در این قالبِ بارها تکرار شده به خوبی ثبت شدهاند و از نظر زیباشناسی بسیار قوی هستند.
نمونهاش عکسی است که "محمد فطرس" گرفته و علاوه بر بازتاب سادهی یک ساختمان در آب، طوری به ثبت رسیده که تمام منظرهی ثبت شده و به خصوص آسمان دچار دگردیسی شده و ظاهر سادهی خود را به طور کامل از دست داده است.
در موضوع انعکاس بهترین عکس بدون شک همان اولین عکس نمایشگاه است، عکسی از "کیاندخت حجاریان" که رنگ بنفش غالب بر آن و محیط منعکس شده که در ذهن مخاطب تا بینهایت امتداد مییابد حالتی انتزاعیگونه به آن بخشیده است. بیشتر عکسهایی که با موضوع انعکاس ثبت شدهاند قابهایی عمودی هستند و انعکاس را با استفاده از المانهایی مثل آب یا شیشه به تصویر کشیدهاند اما در این عکس، انعکاس به صورت افقی، با کادربندی فوقالعاده عالی و بدون استفاده از شیشه به صورت یک پوشش برای بازتاب یک نما ثبت شده است. تفاوت فرمیک، ثبت عکس در لحظهی قطعی، فضای غالباً غیرارگونومیک و سیمتریک بودن فضا، مخاطب را وادار به دوست داشتن این عکس میکند.
ایستگاه:
دیدگاههای مختلف عکاسان در این موضوع به خوبی به نمایش گذاشته شده و خلاقیت و برداشتهای ذهنی منحصر به فرد نسبت به دیگر موضوعات چشمگیرتر است. برای مثال عکس ایستگاه فرید نمازی تصویری مینیمال و بدون هیچگونه جزئیات اضافی از آدمکی است که در چراغ راهنمایی وجود دارد. ثبت این عکس کار سادهای به نظر میرسد. نکتهی عکس دقیقاً همین سادگی است.
عکاس به خوبی متوجه شده جانبخشی به المانهای کوچکی که هر روزه میبینیم و دستهبندی آنها در قالب کلمات، قدرتی چندباره به آنها میبخشد. پیشبرد موازی ابژه و سوژه باعث شده تا عکاس بتواند با ثبت تصویری به ظاهر ساده، راه را بر تأویل و تفسیرهای متفاوت توسط مخاطب باز کند. عکاس توانسته کلمهی ایستگاه را یک مرحله جلوتر ببرد و آن را از مکانی مانند ایستگاه اتوبوس به پشت خط عابر پیاده منتقل کند؛ همچنین با نشان دادن المانی که پوزیشن و حالت کلافگی آن قابل تعمیم به تمام افراد منتظر در آن ایستگاه است قانون حضور در عکاسی را که با بهره بردن از عناصر غیرارگونومیک، حضور انسان را به ذهن متبادر میکند به خوبی رعایت کند.
در موضوع ایستگاه تصاویر قویای ثبت شدهاند از جمله عکس "صدرا بهاروند" که علاوه بر ثبت رنگی بسیار عالی، به قدرت هرچه تمامتر ایستگاه با معنی توقف حیات برای یک موجود زنده را به نمایش میگذارد. دیگر تصویر قوی در این موضوع عکس "علیرضا براتی" است که برخوردی مکانی با موضوع داشته و کادری بسته، خوشرنگ و قصهپردازانه از یک ایستگاه آتشنشانی و کلاه آتشنشانها به ثبت رسانده است.
کلاههای قرمز رنگی که در یک کادرِ بسته به عنوان سطح دیدگانی خطی عمل میکنند مدام چشم مخاطب را از مرکز به صورت افقی در کادر به حرکت وامیدارند و با استفاده از همان قانون حضور، چیزی فراتر از اتفاقات سادهی داخل کادر را برای بیننده روایت میکنند. در این بین نباید از تصویر شانه تخممرغی که "زهرا سپهوند" ثبت کرده نیز به راحتی بگذریم. توقف حیات همیشه به معنای مرگ نیست و میتواند حالت دیگری هم در پی داشته باشد. تخممرغ و تبدیل شدن آن به یک مادهی غذایی به جای یک جوجهی زنده تعبیر جدیدی از ایستگاه است که در این عکس دیده میشود.
تنهایی:
در این موضوع نیز چند عکس قوی ثبت شدهاند که از جمله آنها عکس "علیرضا براتی" است. کادری بسته، عمودی و مستطیلی که تنها با استفاده از المانهای ارگونومیک و غیرارگونومیک دستها و بالش، تنهایی یک شخص را به صورت کامل به تصویر میکشد. تصویر فوقالعاده قوی دیگری که با این موضوع ثبت شده و یکی از بهترین عکسهای نمایشگاه هم هست عکس دیگری از "کیاندخت حجاریان" است.
تصویری از یک قاب عکس عروسی که به خوبی از نیمه برش خورده و با فضای سفید دیوار کامل شده. عکاس توانسته با استفاده از بافتی ساخته شده از چند ترک ساده در دیوار سفید رنگ و نشان دادن نیمهای مردانه از یک عکس عروسی، به هنرمندانهترین شکل ممکن تنهاییِ مدنظرش را به نمایش بگذارد.
رنگ:
در موضوع چهارم نمایشگاه که به رنگ اختصاص دارد بیشتر عکسها حالتی زیباییشناسانه دارند تا معناگرایانه. در این بین سه عکس جلوهی متفاوتی نسبت به دیگر عکسها دارند. عکس اول از کیاندخت حجاریان که تبلیغات پیدرپی خیابانی را به عنوان بکگراند و بافتی لایهلایه انتخاب کرده؛ عکس دوم از "مهدی ملکنژاد" که تیرآهنهای اریب و مجاورت و مشابهت آنها در رنگ و حجم را به تصویر کشیده و عکس سوم از "مینا احمدی" که نمایی خوشرنگ از وسیلهای در شهربازی را به ثبت رسانده است. نکتهی جالب اینکه برخلاف موضوع تنهایی که حضور انسان در قابها چشمگیر بود در موضوع رنگ، عکس مینا احمدی تنها عکسی است که انسان در آن حضور دارد.
نمایشگاه "نگاهی دیگر" همان طور که در بیانیهی آن آمده بود مجالی برای دوباره دیدن جهان از زاویهی چشمان جستجوگر عکاسانی بود که به دنبال معانی تازهای از کلمات میگشتند. هر چند که تا عادی شدن روال برگزاری نمایشگاههای ایدهآل و استاندارد در خرمآباد هنوز فاصلهی بسیاری است اما تلاشهای همین گروه جوان برای روشن نگهداشتن چراغ عکاسی در این شهر فقیر از لحاظ بصری، اتفاق بسیار فرخندهای است که باید از آن حمایت کرد. باشد که روزی خرمآباد و لرستان را نه فقط بهخاطر موسیقی، بلکه هنرهای دیگری مثل عکاسی نیز بشناسند.
امین شیرپور / خرمآباد
دیدگاهها