دکتر محسن بهاروند معاون حقوقی سابق وزارت امور خارجه در جمهوری اسلامی نوشت:

محسن بهاروند - يافته- امور خارجهمسئله آب هيرمند داراي ابعاد مختلفي است که بنده فقط چند سرفصل آن را مي‌گويم.

 1.همه حکومت‌هاي ايران از زمان قاجاريه که هرات از ايران جدا شد تا همين امروز به سيستان و بلوچستان بدهکار هستند. اگر تاريخ را بخوانيم خواهيم دانست که بخشي از رود هيرمند متعلق به ايران بود و با جدايي هرات از ايران اين موضوع مهم از دست رفت و حکميت مک ماهان انگليسي هم متأسفانه باعث اختلاف شد از همان روز تا کنون مشکل آب سيستان و بلوچستان و طبيعت هامونها شروع شد.

 2. آب هيرمند بخش کوچکي از تامين آب سيستان است. هيچ دولتي از قاجاريه تا کنون برنامه عملي و مؤثري براي حل ريشه‌اي مسئله آب اين سرزمين زر خيز و اين مردم دوست داشتني انجام نداده است. وزارت نيرو در سال‌هاي اخير طرح بسيار خوبي نوشته است ولي بر روي کاغذ باقي مانده است‌.

 3. بنده بعنوان معاون سابق وزارت امور خارجه که بخشي از وظايفم مسائل مرزهاي کشور بود بارها از راه زميني به مرزهاي مشترک و به افغانستان مسافرت کردم. متوجه شده بودم مردم افغانستان مردمي نجيب و دوست داشتني هستند ولي تقريبا همه دولت‌ها در افغانستان نسبت به ايران مواضع غير دوستانه داشتند و سياست حسن همجواري را رعايت نمي‌کردند. اشرف غني از همه بدتر بود. همو او بود که در افتتاح بند کمال خان ادعاهاي احمقانه‌اي کرد و آب در برابر نفت را مطرح کرد و گفت کاري بکنيم که مشهد قريه‌اي از توابع هرات باشد. انسان هرچه حقيرتر ادعا و گزاف گويي بزرگتر.

 4. آقاي رئيس‌جمهور و جناب وزير امور خارجه به درستي بر حق ايران بر آب هيرمند تأکيد کرده‌اند. ما هرات را داده‌ايم ولي از ابتدا و در همان زمان حق خود بر هيرمند را نبخشيديم. اما بايد دانست که تلاش وزارت امور خارجه نبايد باعث شود که وزارت خانه تخصصي يعني وزارت نيرو پشت وزارت امور خارجه مخفي شود و از وظيفه اصلي خود که تامين آب سيستان از هر روش ممکن است شانه خالي کند. هيرمند نهايتا بتواند 10 درصد آب مورد نياز را تامين نمايد.

 5. طالبان گروهي بدوي است که تجربه حکومت‌داري و سواد بين‌المللي آن در پايين‌ترين حد ممکن قرار دارد. اين گروه بخاطر جبران عدم مشروعيت خود سعي مي‌کند مواضع تند ملي گرايانه بگيرد تا توجه مردم افغانستان را بخود جلب کند. ولي اين گروه شعور درک مناسبات مرزي و همسايگي را ندارد. ايران همواره از اقوام بدوي بخاطر دست کم گرفتن آنها لطمه ديده است. بايد با اين گروه بسيار جدي برخورد کرد و آنها را دست کم نگرفت‌.

 6. طبق موافقتنامه هيرمند 1351 افغانستان حق ندارد اقداماتي انجام دهد که باعث کاهش سهم ايران از آب هيرمند شود. سدهاي متعدد در افغانستان که توسط ترکيه و هند ساخته شده است درست همان اقدامي است که نبايد انجام مي‌شد. ترکيه در شمال غرب با سد سازي آب رود ارس را کاهش داد و آذربايجان را در مضيقه آب خواهد گذاشت و در شرق با کمک به افغانستان سيستان را دچار مشکل نمود. اين سد سازي‌ها بر روي سرشاخه‌هاي رودخانه هريرود هم ادامه دارد و بزودي شاهد کمياب شدن آب در شمال شرق کشور هم خواهيم بود.

 7. دولت افغانستان هر چه که باشد بايد شرم کند که ايران با همه کمبودهاي خود آب و نان چندين ميليون افغان را تامين مي‌کند. اما بحث مهاجرين يک موضوع انساني است نمي‌توان به انسانهاي بيگناه بخاطر رفتار دولت‌هاي بي‌مسئوليت افغانستان فشار وارد کرد.

8-بايد به دولت‌هاي افغانستان براي حقابه فشار آورد. اين فشار بايد در جهت نهادينه کردن حقابه ايران باشد. يعني کميته مشترک آب طبق توافق هيرمند تشکيل شود. جلسات منظم برگزار شود و دستگاه‌هاي اندازه گيري بر روي هيرمند تا سرچشمه آن نصب شود و هر سال محاسبات مهندسي انجام شود.

 9. اما اين کافي نيست‌. آب سيستان بايد تامين شود. آب شرب، صنعت و کشاورزي بايد تفکيک شود. از آب دريا بايد استفاده شود‌. سرمايه‌گذاري خارجي جذب شود.

 10. بايد در سرزمين‌هاي مرزي منافع مشترک براي ايران و افغانستان تعريف شود. طرح‌هاي درآمد‌زا براي دو طرف تامين شود. بايد براي افغانستان از ورود آب هيرمند به پايين دست منافعي تعريف نمود.

 11. در مورد آب کار فرهنگي بايد صورت گيرد. هم در رابطه با مردم ايران براي صرفه جويي بيشتر و هم در رابطه با مردم افغانستان، شخصيت‌هاي فرهنگي، افراد ذينفوذ، افکار عمومي افغانستان حتي پناهجويان افغان بايد توجيه شوند که مسئله آب زياده خواهي ايران از افغانستان نيست بلکه مسئله‌اي مشترک و براي احياي اکوسيستم و طبيعت مشترک دو کشور است.