مدیر کل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان لرستان خواستار رسیدگی به دلایل تأخیر در نامگذاری فرودگاه خرمآباد به نام شهید غلامرضا چاغروند شد.
به گزارش یافته، احمد حسین فتایی به عنوان دبیر شورای فرهنگی استان در نامهای خطاب به "علی کاملی" مدیر فرودگاه خرمآباد، خواستار رسیدگی به موضوع تأخیر در نامگذاری فرودگاه خرمآباد به نام شهید غلامرضا چاغروند شد.
شایان ذکر است، در سال 93 طی نامهای که هوشنگ بازوند استاندار سابق لرستان به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشت، خواستار نامگذاری فرودگاه خرمآباد به نام خلبان شهید غلامرضا چاغروند شد که این پیشنهادات در شورای فرهنگ عمومی مصوب و ابلاغ شد، اما تاکنون اقدامی در این خصوص انجام نشده است.
بیشک شهید چاغروند افتخار بزرگی برای همه ملت ایران بهویژه مردم لرستان است و نامگذاری فرودگاه خرمآباد در ثبت جایگاه این خلبان دلیر در ذهن جوانان نقش مهمی خواهد داشت.
زندگینامه سردار لرستانی:
"رویا رحمتی" در خصوص این سردار لرستانی مینویسد: سرلشکر خلبان غلامرضا چاغروند فرزند مرحوم حاج "سبزعلی چاغروند" دوازدهم بهمنماه سال 1331 در خرمآباد دیده به جهان گشود؛ وی پس از سپری کردن دوران طفولیت در کانون گرم خانواده در کنار 3 خواهر و 2 برادرش در دبستان ثبتنام کرد و با پشت سر گذاشتن دوره ابتدایی و راهنمایی، در دبیرستان امیرکبیر خرمآباد واقع در خیابان فرهنگ خرمآباد دوره متوسطه را با موفقیت سپری کرد و موفق به اخذ دیپلم شد.
سال 1353 در هوانیروز استخدام شد و پس از گذراندن آموزش زبان انگلیسی و دورههای مختلف نظامی در تهران و مراکز آموزشی هوانیروز اصفهان، با درجه ستوان سومی ترخیص شد.
سال 1355 به علت درگیری با رئیس وقت شهربانی اصفهان به مدت یک ماه در بازداشتگاه ارتش محبوس گردید. سال 1357 که عطر انقلاب اسلامی در همه جای کشور پیچید، غلامرضا همراه با انقلابیون در تمام تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد.
پس از پیروزی انقلاب، سال 1358 همزمان با شورش گروهکهای معاند در کردستان ایشان به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد و در عملیاتهای مختلفی به مبارزه و درگیری با آنها پرداخت.
وی در سال 1358 با دخترعموی خود ازدواج کرد و تا 30 شهریور 59 در کردستان خدمت کرد. پس از آن با حملهی عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران به جبهه ایلام اعزام گردید و در آنجا مشغول خدمت شد.
آخرین مأموریت این خلبان صبور و شجاع و باایمان در بعدازظهر 12 مهرماه 59 بود. در آن روز به شهید چاغروند و کمک خلبان ـ ستوان یار حسین مصری ـ و گروهبان یکم ـ عادل موسوی ـ عازم مأموریتی از کرمانشاه به ایلام و دهلران شدند و غلامرضا به مصری میگوید: ما داریم میرویم ولی احتمال برگشتمان کم است. آنها پس از انجام مأموریت در دهلران با سوار کردن هفت نفر نظامی (ستوانیار حشمتاله شایان ـ ستوانیار آزادی ـ استوار خانیآبادی ـ گروهبان درویشی ـ گروهبان اقبالی ـ گروهبان نجفی و کارمند عطایی) عازم بازگشت میشوند.
در مسیر زمانیکه به منطقهای بهنام دهات جالیز که بین موسیان و دشتعباس قرار گرفته میرسند، هیچ آثاری از یگانهای خودی در منطقه دیده نمیشد و یگانهای دشمن در منطقه سرزمین ما مستقر شده بودند، گویا تصمیم گرفته شده بود که ارتش باید عقبنشینی کند و هیچکس به تیم چاغروند اطلاع نداده بود و در همین حین بالگرد آنها مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و ضمن آسیب رسیدن به بالگرد، کمکخلبان نیز مجروح میشود.
خلبان چاغروند بهعلت آسیب دیدگی بالگرد دیگر قادر به پرواز نبوده و بهمنظور سلامت و سالم ماندن سرنشینان تصمیم و فرود اجباری در بین نیروهای دشمن میگیرد. نیروهای دشمن بالگرد و سرنشینان را به اسارت میگیرند.
دشمن با تدارک، یک مصاحبه رادیویی در همان مکان میدهد که خلبان چاغروند را مجبور به انجام خواست خود یعنی اهانت و اسائه ادب به امام خمینی (ره) کنند و شهید چاغروند از خود مقاومت نشان میدهد و او را با کارد زخمی میکنند و بهطور مستمر درخواست خود را تکرار میکنند و شهید از آن سرباز میزند و در نهایت سر شهید را از تنش جدا کرده و حسینوار او را به شهادت رساندند.
دیدگاهها