به راستی در جامعه چه اتفاقی افتاده که نسبت به یکدیگر بیوفا شدهایم و کمتر به هم رحم میکنیم؟
تا همین چند سال پیش آدمها با هم باصفاتر و رو راستتر بودند و قول و قرارها مردانه و بی کلک بود. قدیمها اعصاب مردم اینقدر خطخطی و بیروح نبود. قدیمها مردم برای کمک به همسایه و همنوع خود از هم سبقت میگرفتند و اینقدر حقه و ریا در کار نبود.
باید حسرت بخوریم بر هزاران نقطه مثبت قدیمها و قدیمها و قدیمها که این روزها کمتر اثری از آنها یافت میشود.
تا همین چند سال پیش در محله و شهر و دیار، بار رو دست پیرزن نمیماند و جوانمردان محله با مشاهده یک پیرزن به همراه بار بلافاصله به کمک وی میشتافتند. قدیمها آدمها با هم مهربانتر بودند. سرقت، اخاذی، ریاکاری، فریب مردم و کلاه برداشتن از سرشان یا کلاه گذاشتن سر مردم به بهانههای گوناگون، رعایت نکردن حقوق همسایه، همکاری نکردن دو همکار، فرار از کمک کردن به همنوع، ترس از رفت وآمد با همسایه و مواردی از این نمونه مصادیق بارز این گفتار است که ارزشهای اخلاقی در جامعه کنونی تحت تأثیر شرایط ویژهای قرار گرفته است.
شاید شما مخالف این گفتار باشید و بگویید در جامعه ما بسیاری به اصول اخلاقی پایبند هستند، در پاسخ باید اذعان داشت که ما هم منکر این موضوع نیستیم و هنوز هم در جامعه ما بسیاری افراد هستند که اصول اخلاقی را رعایت میکنند، مانند قدیمها آثاری از کمک به همنوع در مردم وجود دارد و بعضیها برای همیاری و همکاری در صف اول قرار دارند اما کمرنگتر شده است. این روزها در یک محیط کوچک مانند یک شهر یا روستا ممکن است، به خاطر یک اختلاف جزئی سر آب یا زمین، آدم کشته شود.
یعنی در فرهنگهای خرد و کوچک هم شاهد از بین رفتن شفقت و مهربانی در برخوردها با یکدیگر هستیم و اصل اخلاق و گذشت در حال از بین رفتن است، پیشتر اگر دعوا میشد، چند نفر میآمدند سوا میکردند اما این روزها در برخی موارد با چاقو در خیابان به جان هم میافتند اما کسی پیش نمیرود! شواهد موجود نشان میدهد که از هم اکنون باید به فکر اخلاق نسلهای آینده باشیم، در صورت ادامه داشتن وضعیت و تغییرات خزنده در خردهفرهنگهای کشور، نسل آینده واژه «اخلاق» را در ادبیات زندگی خود نخواهد داشت و به جای این واژه مهم مفاهیمی از دل بیاخلاقیها، تهمتها، کلاهبرداریها، مال مردم خوریها و مواردی از این نمونه در زندگی نسلهای آینده جاری میشود.
بدترین چیز در یک جامعه بیتفاوتی است، مردم در جامعه فعلی، هدف و امیدشان را از دست دادهاند و اینهمه را نابود میکند. فراموش نکنیم، اخلاق و قانون مداری پیوند محکم و ناگسستنی با هم دارند، این اخلاق است که زمینه اجرای صحیح قانون را فراهم میکند و در آنسوی ماجرا اجرای کامل قانون است که در برابر انحراف نمودار اخلاق در جامعه همچون سد محکمی قرار میگیرد. پایانبندی این یادداشت پاسخ به یک پرسش است که پاسخ آن باشد بر عهده شما.
علی البرزی