در دنیای که در آن زندگی میکنیم برخی ضروریات بسته به شرایط و موقعیتها خود را نمایان میکنند. امروز در زندگی روزمره کلاسها، کارگاهها، دورهها و پکیجهای آموزشی متعددی در قالب واقعی و مجازی مطرح است که روزگاری بهعنوان تابو بوده و حتی صحبت کردن در مورد آنها موجب نکوهش بوده و موجب تنزل جایگاه شخصیتی و اجتماعی فرد میبوده است. مسائل جنسی ازجمله این امور بوده است که جامعه ما با توجه به بافت فرهنگی و مذهبی نگاه خاص و متعجبانهای نسبت به آن داشته است در صورتی که از نیازهای فیزیولوژیک و بنیادین زیستی همانند تشنگی و گرسنگی است. تابوتر از این صحبت در مورد مسائل جنسی کودکان و تربیت جنسی کودکان است که واکنشهای ریزودرشت را بدنبال داشته است؛ اما پیشرفتهای علمی و اتفاقات رخداده در جامعه ضرورت پرداختن به آنها و آگاهی سازی جامعه را ایجاب کرده است که هدف سطرهای نگارش شده است.
هدف از نگارش این سطور آگاهسازی جامعه و والدین در راستای تربیت جنسی کودکان است که در درجه اول بهعنوان بخشی از مسئولیت والدینی و فرزندپروری است و از طرف دیگر استحکامی برای کودکان در مقابل بیماران جنسی و سوءاستفاده گران است. قابل ذکر است که رشد جنسی فرد در دو بعد شناختی و بیولوژیک است که بعد شناختی آن شامل آگاهی جنسی و هویت جنسی است. آگاهی جنسی در برای هر کودکی در حدود سهسالگی شروع میشود و کودک آگاهی جنسی نسبت به اندامهای جنسی خود پیدا میکند و پی میبرد که دختر یا پسر است و متناسب با آگاهی که پیدا میکند نقشهای جنسی، رفتار، پوشش، گفتار، اسباببازی متناسب با جنس خود را انتخاب میکند که هویت جنسی فرد را شکل میدهد، این نقش یابی متناسب با جنسیت که هویت جنسی کودک را شکل میدهد در حدود 5- 15 سالگی است. در بعد دوم رشد جنسی بلوغ جنسی است که جنبه بیولوژیک دارد و نمود آن تغییرات ظاهری است که برای هر فرد مشخص است. این تقسیمبندی ضرورت آگاهی والدین از بعد شناختی را برجسته میکند که زمینه لازم برای رشد شناختی که شامل آگاهی جنسی است را فراهم آورند. در بیانی دیگر اینکه کودک در همان 2-3 سالگی کنجکاوی جنسی خود را دارد و سوالاتی از والدین میپرسند که آنها را متعجب و نگران میکند و سعی در طفرهروی در پاسخ به آنان و سرکوب این کنجکاویها دارند، چرا که معتقدند دادن اطلاعات جنسی منجر به انحراف جنسی آنان میشود ولی این را باید بدانند که کودک در هر صورت دیر یا زود اطلاعات جنسی خود را کسب خواهند کرد و بهتر است این اطلاعات جنسی را از کانال مطمئن و قابل اعتماد والدین کسب کنند. والدین باید بدانند که آموزش جنسی به معنای آمیزش جنسی نیست و آموزش جنسی بایستی همانند هر آموزشی به صورت تدریجی، مرحلهای و متناسب با فهم و فرهنگ باشد. آموزش جنسی منجر به شکل گیری هویت جنسی محکمتر شده و از سوءاستفادههای احتمالی جلوگیری خواهد کرد.
در آموزش جنسی اولین گام آگاهسازی کودک از نواحی خصوصی بدن است. کودک را باید آموزش داد که نواحی خصوصی بدن را کسی جزء والدین آن هم در مواقع بهداشت و نظافت نباید لمس کند. در بخش بعد باید آنان را تجهیز کرد که اگر کسی نواحی خصوصی بدن آنها را لمس کرد اجازه ندهند، از فرد دور شده و حتماً به والدین اطلاع بدهند.
والدین باید بدانند که در گذر زمان آنقدر به کودکان خود اطمینان داده باشند که در صورت هر گونه تهدید، سوءاستفاده احتمالی و آزار جنسی آن را به آنها اطلاع دهند و از قربانی شدن بلندمدت فرزند خود جلوگیری کنند. در صورت رخداد هرگونه آزار و سوءاستفاده اولین مرحله پذیرش کودک و جلوگیری از سرزنش و طرد او است، بلکه بایستی ضمن دادن پناه امن عاطفی به کودک به او اطمینان داده شود که پیگیری و برخورد لازم و قاطع و قانونی با سوءاستفاده گر خواهد شد. با پیگیری قاطع و قانونی بهیقین ضمن تأمین امنیت برای فرزند خود چتر امنیت فراختری برای سایر کودکان فراهم میشود و از سوءاستفادههای احتمالی دیگر جلوگیری خواهد شد.
در انتهای کلام باید این دو نکته عنوان شود که بر اساس گزارشات و پژوهشهای انجام شده سوءاستفاده گران جنسی بیشتر از افراد فامیل و نزدیکان هستند که فرصت بهرهگیری و سوءاستفاده از اعتماد والدین را دارند. همچنین قربانیان آزار جنسی در بهترین شرایط باید تحت حمایت روانی و مشاوره تخصصی قرار گیرند که از عواقب منفی بعدی و شکلگیری اختلالات روانی و شخصیتی جلوگیری به عمل آید.
کورش امرایی/عضو هیئتعلمی دانشگاه لرستان
دیدگاهها
واقعا ما چقدر از دنیا عقبیم! سند2030هدفش همین آموزش هابود اما نذاشتن! اگر این آموزش هاروداشتیم هرگز این فاجعه برای ستایش قریشی وبقیه اتفاق نمی افتاد!