خدا جای حق نشسته است. حتی وقتی قرار است توحش داعش کلاشنیکف به دست مردم را بدون شناسایی قبلی دستهجمعی هدف قرار دهد. خدا جای حق نشسته تا نمونهترها گلچین شوند؛ آنهایی که شهادت را پیشتر از عمق دل آرزو کرده بودند. یک نفر از روستا آمده بود تا پیگیر کارهای مسجد نیمهساز روستایشان شود، آن یکی از شهری دیگر پیگیر مشکلات شغلی خودش و همکارانش بود و یک نفر دیگر آمده بود به آشنایش سر بزند، یکی کارشناس اقتصادی مرکز پژوهشها، دیگری پاسداری تازهداماد و... شهدا از لرستان تا بجنورد، آذربایجان شرقی و... همگی در یک ساعت و روز خاص در ساختمان مجلس گرد آمده بودند تا راهی بزم شهادت شوند. مبادا کسی گمان کند تیرهای توحش سعودی وقتی شلیک میشوند ممکن است به هر کسی بخورند و هر کسی لایق شهید شدن است؛ نه اینطور نیست، آنها انتخاب شده بودند.
از مشتاقان حضور در جبهه دفاع از حرم بود
گزیدههایی از گفتوگوی «جوان» با جواد هراتی، پدر مهندس شهیده مهدیه هراتی از شهدای لرستانی حادثه تروریستی در مجلس را پیش رو دارید.
از مشتاقان حضور در جبهه دفاع از حرم بود
گزیدههایی از گفتوگوی «جوان» با جواد هراتی، پدر مهندس شهیده مهدیه هراتی از شهدای لرستانی حادثه تروریستی در مجلس را پیش رو دارید.
زبان از بیان خصوصیات اخلاقی مهدیه قاصر است. شخصیت خاصی داشت که خود ما هم دیر متوجه شدیم. ایشان ممتاز بود. مسائل اخلاقی و اعتقادی را رعایت میکرد. بسیار پایبند به ولایتفقیه بود، اهل دین و دیانت. ایشان همیشه میخواست دیگران را از خودش راضی نگه دارد و این را به همگان ثابت کرد. با اخلاص کار میکرد. باعث رنجش هیچکسی نمیشد.
پدرش بودم، اما وقتی با او صحبت میکردم حس میکردم که معلم من است و اگر اشتباهی از من میدید به من گوشزد میکرد. شخصیت متبسمی داشت و مهربان بود. ایشان در مسائل اجتماعی فعال بود.
در همین ایام ماه مبارک رمضان و در لحظات افطار ابتدا نمازش را میخواند بعد افطار میکرد. دخترم لیسانس رشته الکترونیک و کارشناسی ارشد در رشته برق و قدرت داشت. خیلی فعال بود و از اعضای حزب ندای امید و عضو فعال انجمن حمایت از بلوطبانان خرمآباد بود.
برای رفع مشکلات کارتنخوابها و حاشیهنشینها بسیار تلاش میکرد. از آنجایی که مادرش هم معلم بود، دانشآموزان بیبضاعت را شناسایی و برای رفع محرومیتشان فعالیت میکرد. مهدیه در چند دانشگاه از جمله دانشگاه آزاد خرمآباد و دانشگاه علمی - کاربردی تدریس میکرد. سال گذشته کارت اهدای اعضای بدنش را هم گرفته بود تا در صورت مرگ مغزی، اعضایش نجاتبخش دیگران باشد؛ اما نکته حائز اهمیت در مورد دخترم که میخواهم برایتان از آن صحبت کنم، این است که مهدیه پیگیری میکرد تا به جبهه سوریه برود و در دفاع از حرم شرکت کند که اجازه نداده بودند و گفته بودند خانمها نمیتوانند بروند. مهدیه آرزوی شهادت داشت که در نهایت به آن رسید.
یک روز قبل از حادثه، مهدیه همراه با مادر و برادرش به تهران رفتند. آنها در خانه یکی از اقوام مانده بودند. پسرم تومور مغزی دارد و هر شش ماه یک بار باید توسط متخصص چک شود. روز 17 خردادماه قرار ویزیت پسرم ساعت 5 عصر بود. برای همین مهدیه صبح چهارشنبه به دفتر آقای بیرانوند نماینده خرمآباد در مجلس شورای اسلامی میرود و از مسئول دفتر وقت ملاقات میگیرد.
او در سالن انتظار بود که ناگهان گروه تروریستی وارد ساختمان میشود و به سمت مردم شلیک میکند. ساعت ٧ بعدازظهر بود که باخبر شدیم تیر به قلب و سر دخترم شلیک شده است و او را به بیمارستان بقیهالله منتقل کردهاند. دخترم شهید شده بود.
شایان ذکر است خانم مهدیه هراتی از شهروندان خرمآبادی در حادثه تروریستی 17 خرداد در مجلس شورای اسلامی قرار به شهادت رسید.
شهید هراتی به قصد ملاقات با یکی از نمایندگان عازم تهران شده بود. وی دارای ٣٢ سال سن و از مدرسین دانشگاه علمی کاربردی لرستان بوده است.
دیدگاهها
برای جوانان مفری نیست
گویا داعش هم مظلومیت جوانان خرم آبادی را درک کرده وظلمش را برآنان روا میداند چه باید کرد بیش از امکان انتشارش وجود ندارد وگرنه میگفتیم به هرحال باید فکر آینده هم بود
روحت شاد باشه
تو زميني نبودي ...