مولانا در دفتر دوم مثنوی حکایتی کوتاه و شیرین و عبرتآموز را نقل میکند که پیام آن مبنی بر غیور و غیرتمند بودن خداوند در تعیین امور دنیوی را در پی دارد ؛ و وصف آن با شرایط فعلی و وضعیت انتخابات شورای شهر و کاندیداهای احتمالی این دوره الیگودرز بیتناسب نیست. اینکه مولانا تشریح میکند جهان و جمله کارهای آن در وارونگی و تضاد ادامه حیات میدهد و خداوند در این رهگذر آن دسته از افراد را در رسیدن به امور دنیا، توفیق میدهد که بتوانند از لایه قشری این امور عبور نموده و به عمق معنای آنها دست یابند.
اما ازآنجاییکه ذهن آدمی پیوسته به دنبال حصول نتایج آنی و سهلالوصول و کوتاهمدت است در ابتدا با شیرینی اولیهای که به دست میآورد آدمی اغفالشده و در ورطه گمراهی میافتد از طرفی آدمی از مواردی که ابتدای تلخ و انتهای شیرین دارند بشدت گریزان است. این ذات انسانهای معمولی و عادی است و تنها ذهن و فکر انسانهایی این حقیقت را بر نمیتابند که مفاهیم مذکور را در بوته فهم عمیق معنوی ببرند و مفاهیم معنوی را از دل امور دنیوی بیرون بکشد. درست مثل مروارید که در قعر اقیانوس در دل صدف پنهان شده و غواص باتجربهای که با مهارت آن را بیرون بیاورد. این وجه تمایز انسانهای عادی با انسانهای معنوی و خدامحور است؛ و بجای آنکه بنده امور دنیوی باشند، امور دنیوی و زودگذر را در خدمت انسانها میخواهند از اینرو است که از دید مولانا خداوند غیور و غیرتمند معرفی میشود و اشعار میدارد که خداوند امور مهم را از دسترس نامحرمان به دور میدارد و برای روشن شدن مقصودش حکایتی کوتاه را نقل میکند به این مضمون:
روزی شخصی به نزد حضرت عیسی میرود و از او میخواهد که راز زنده کردن مردهگان را هم به او بیاموزد در حالی که حضرت عیسی ایشان را راهنمایی میکند که این کار به درد او نمیخورد و برایش دردسر میشود آن شخص قبول نمیکند و مرتباً اصرار و ابرام میکند که حتماً باید راز زنده کردن اموات را هم به من یاد بدهی، لجاجت و یکدندگی آن شخص حضرت عیسی را مجبور میکند که عرض حال را به نزد پروردگار ببرد و با خداوند موضوع را در میان بگذارد.
داستان اینگونه ادامه میابد که آن فرد بجای آنکه از قدرت حضرت عیسی کمکی بخواهد برای زنده کردن روح معنوی خودش، به دنبال زنده کردن جسم مردههای دیگران است.
مرده خود را رها کرده است او
مردهی بیگانه را جوید رفو
او مرده بودن خودش را فراموش کرده است و نمیداند شخصیت معنویاش مرده است و میبایست آن را زنده کند ولی بجای آنکه چنین چیزی را از حضرت عیسی بخواهد به دنبال زنده کردن مردههای دیگران است. اگرچه زنده کردن اموات یکنفسی و یکنفسی و یک روح متعالی و بالنده و بضاعت معنوی والایی میخواهد صرف دانستن ذکر و ورد کافی نیست:
او نفس خواهد باران پاکتر
وز فرشته در روش چالاکتر
متأسفانه وصف حال امروز انتخابات شورای شهر و بعضی کاندیداهای احتمالی الیگودرز هم دقیقاً همینگونه است. مجال و فرصتی که یا با رأفت قانونی و یا با خلأ قانونی از سوی قانونگذار ایجاد شده است و بهموجب آن شاهد حضور بیرویه خیل عظیم افراد مدرک به دست فاقد رزومه شایسته شده است؛ و انتظار میرود در آینده این قانون که بهموجب جذب حداکثری تنظیم شده است حتماً مورد بازنگری قرار گیرد.
بعضی از کاندیداها که خودشان هم میدانند بضاعتی در این خصوص را ندارند و صرفاً جهت کسب اعتبار اجتماعی و سیاسی و... قدم به این عرصه گذاردهاند. در این رهگذر طرح و برنامهای برای حل مشکلات هزارتوی شهرداریها دارید و یا میتوانند با اجرای برنامههایی این حجم مشکلات را به حداقل ممکن برسانند کمتر در نظر آنان جای دارد.
این حضور ولع گونه آنان عملاً راه را بر نخبگان و شایستگانی که طرحی و برنامهای برای متحول کردن شهرداری رو به احتضار الیگودرز هم دارند مسدود کرده است که این خود جفایی در حق مردم این شهر مغموم است.
واقعیت آن است که با شرایط فعلی انتخابات شورای شهر تبدیل به یک کاتالیزور سیاسی انتخاباتی شده است. ضمن احترام به محضر کلیه کاندیداها با هر قصد و نیتی که دارند از ایشان خواهشمندیم که ابتدا مشکلات شهرشان ببینند، گاهی اوقات نیامدن بهتر از آمدن کارساز است و قبل از آنکه جامعه شهروندی الیگودرز به آنان کارت قرمز بدهد خودشان خویشتن را ارزیابی نمایند.
قیمت یک کاله رادانی که چیست
قیمت خود را ندانی ابلهی است
و اما سخنی با شهروندان:
برادر و خواهرم با نگاهی ساده اما واقعگرایانه به سهولت متوجه میشویم که چه کسانی در این انتخابات قصد خدمت به مردم را دارند و به دنبال مطامع دنیوی نیستند امروز فرصت خطا کردن نیست. وقتی امروز بعضی از کاندیدها به هر شیوهای متوسل میشوند تا رای بیاورند و با صرف هزینههای هنگفت سرسامآور، از شام و نهار دادن تا خرید ننگین روی تا سوئ استفاده از قوم و طایفه به شکل بیمارگونهای عمل میکنند که تأسفبار است، واقعاً این سؤال را خود بپرسیم که در شورای شهر مگر چه خبر است و یا چقدر حقوق میدهند که آنها چنین بیمهابا به آب واتش میزنند بهجز لابی کردن و ایجاد زد و بند با مافیایی که الیگودرز را اینچنین به خاک سیاه نشانده است. عملکرد شورای شهر الیگودرز در ادوار گذشته حامل چه دستاوردهایی است؟ در طول ایام صدارت این عزیزان الیگودرز چه
چه تغییر محسوسی داشته است؟ چقدر به فضای سرانه فضای سبز شهر اضافه شده است؟ از نظر مبلمان شهری و زیباسازی چقدر تغییر کرده است؟ خواهرم برادرم ما مسئولیم در برابر خداوند در برابر وجدان بشری در برابر نسل آینده در برابر خون شهدا، پس بیایم درست و آگاهانه و به دور از تعصب واپسگرایانه و طایفهگرایی دست به انتخاب بزنیم. گول سفرههای معاویهای و نمرودی را نخوریم و سرنوشت شهر را به لقمهای نان نفروشیم.
همواره یادمان باشد و فراموش نکنیم این آزادی در انتخاب که در برگه رأی متجلی شده است مرهون مجاهدتها و خونهایی است که از صدر مشروطه تا پانزده خرداد تا جنگ تحمیلی به زمین ریخته شده است؛ و ما در برابر چشمان خیس مادرانی مسئولیم که هنوز پس از گذشت چندین سال از جنگ تحمیلی منتظر و چشمبهراه جنازه فرزندشان میباشند و شهدایی که بودنمان مدیون نبودنشان است پس به احترامشان تمامقد بر میخیزم.
به امید موفقیت انسانی که در پی کسب منفعت دنیوی نیستند و صادقانه قصد خدمت دارند.
پرویز چراغی