یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

شب است و هوا گرفته و مغموم، نم‌نم باران بهاری خنکای جان‌فزایی ایجاد نموده و این علت آن گردیده تا شوقی غریب در من ایجاد شود که مرکبم را ترک نموده، تن به خنکای شب بسپارم.
خیابان خلوت است و از هیاهوی روز خبری نیست، نسیم گونه‌ام را نوازش می‌کند و من احساس کودکی را دارم که آغوش مهربانی را یافته تا شاید لختی در آن بیاساید. شاید که قدری از اندوهش کاسته گردد و من، بی‌محابا، بدون آنکه حضور دیگر رهگذران را احساس کنم، خود را بدین غریب آشنا، بدین، آشنای دیرین می‌سپارم، لذتی وصف‌ناشدنی سراپای وجودم را در خود می‌گیرد. ساعتم را نگاه می‌کنم، ۲۳/۴۵ دقیقه شب است، لحظه‌ای به اتومبیل زهوار دررفته‌ام نگاه می‌کنم که بلاتکلیف در گوشه خیابان انتظار مرا می‌کشد و من انگار دوست دارم که با او لج کنم، نگاهم را از او دریغ می‌دارم و عزمم را جزم ساخته، آرام‌آرام گام برمی‌دارم، از کنار تک‌وتوک آدم‌های رهگذر و ویترین‌های خاموش می‌گذرم، حس غریبی دارم. دلم می‌خواهد در افکارم غرق شوم (من می‌اندیشم پس من هستم (دکارت)) و به هیچ‌کس و هیچ‌چیز خیره نگردم، خیابان کمی خلوت‌تر شده، با خودم آرام یکی از شعرهایم را زمزمه می کنم: باید رفت... چه غم ما را... آنگاه‌که ستاره‌ها... در دل خلوت شب به چشمکی من یا تو را می‌خوانند... چه غم، اگر ناله‌ای در سینه تنگم... بشکند از دلتنگی؟
و با خود می‌گویم، باید رفت، ما هیچ‌کدام نیامده‌ایم که بمانیم، هیچ‌کس عمر جاویدان ندارد، کودک که بودم پدرم می‌گفت: هر زمان که انسانی متولد می‌شود، ستاره او هم به دنیا می‌آید و هر زمان که می‌رود ستاره او هم ناپدید می‌گردد. سپس با دست نورانی‌ترین ستاره بالای سرم را نشان می‌داد و می‌گفت: این هم ستاره توست.
سرم را به آسمان می‌گیرم، آسمان ابری است و من نمی‌دانم، ستاره من کجاست؟
غرق در فکرم که ناگاه صدای گوش‌خراش بوق اتومبیلی فکرم را در خود مچاله می‌کند، ناخودآگاه نگاهم را به سمت خیابان می‌دوانم، اتومبیلی آن‌چنانی مقابل گام‌های یکی از خانم‌های آن‌چنانی تر از سر شوق و ذوق و... ترمز کرده بود و حال با صدای گوش‌خراش بوقش او را تشویق به سوارشدن می‌نمود. بر عکس همه آدم‌ها که در این لحظات نامیمون با دیدن چنین پدیده زشتی، عنان اختیار از کف می‌دهند، لجشان می‌گیرد و سخنان سخیف بر لب می‌آورند، ناخودآگاه تبسمی بر لبانم نقش بست، چرا که به یاد یکی دیگر از جملات پدرم افتادم که می‌گفت: کور، کور را می‌جوید و آب کثیف گودال را، اما نه... تبسم سریعاً محو گردید: این پدیده، افکارم را رها نمی‌کرد، با فریادی درونی در خودم گفتم، خدایا... آخر چرا؟
یادم آمد که چندی پیش، با یکی از دوستان در باره همین مساله صحبت می‌کردیم، خلاصه کلامم آن که دوستم گفت این کارها را کسانی مرتکب می‌شوند که معنا و مفهوم انسان بودن را درنمی‌یابند، آنانی که فرق بین انسان و حیوان را نمی‌فهمند، لاجرم بروز رفتار انسانی را نمی‌توان از آنان انتظار داشت، مگر می‌شود تا هنگامی‌که انسانی انسان دیگر را دوست نداشته باشد، آغوش خود را بر روی او بگشاید مگر خدای‌ناکرده...!
دوستم می‌گفت مگر نه این‌که انسان‌ها باید نسبت به هم احساسی خاص پیدا کنند تا بتوانند پذیرای یکدیگر هم باشند، حیوانات بر اساس غریزه و انسان‌ها بر پایه عشق و محبت حریم خود را پاس می‌دارند. اگر نه پس این‌همه داستان لطیف الدوله و شعر و شاعری و کلمات موزون عاشقانه از برای چیست؟
آخرین جمله دوستم چه زیبا و خردمندانه بود که گفت: فراموش نکن که ما در مقابل زنان هرزه، مردان هرزه راداریم، همان‌گونه که در قرآن کریم، آیه سه سوره نور آمده که خداوند تبارک‌وتعالی می‌فرمایند: مردان بدکار زنان نامناسب را می‌جویند.
به‌راستی همان‌گونه است که خداوند منان فرموده، این دو یکدیگر را می‌جویند و چه‌بسا که تعداد مردان هرزه و یاوه‌گو از زنان هرزه بیشتر باشد.
اما... جامعه چرا باید وجود این افراد را بپذیرد. دولت چرا باید اجازه دهد، علی‌رغم آن‌که دولت می‌داند که چه آسیب‌های جبران‌ناپذیری از ناحیه این مردان و زنان بر پیکر جامعه فرود می‌آید، اگر قرار است باشند چرا نقطه‌ای دور را برای سکنی این افراد اختصاص نمی‌دهند تا فرق میان سره و ناسره به‌درستی مشخص باشد و با نظارت بر آن مناطق حداقل از اشاعه بیماری‌های مسری جلوگیری به عمل آورد و حریم خانواده‌ها بهتر و بیشتر حفظ گردد و سرنوشت این‌گونه زنان درس عبرتی برای سایرین گردد تا دامن عفت خویش را به‌سادگی نیالایند. چرا اینان باید بتوانند به‌راحتی به تکرار اعمال زشت خود در انظار بپردازند و برای نسل‌های جوان و پاک الگویی نابهنجار گردند. ولتر می‌گوید: یک ملت را نمی‌توان فریفت، اما می‌توان فاسد نمود، آیا به‌راستی دست‌هایی در کار است تا جامعه اسلامی ما ایرانیان را از راه مستقیم خود دور سازد مگر دولت مسئول سلامت جامعه نیست. مگر نباید جامعه را از گزند این‌گونه معضلات مصون بدارد، مگر نه این‌که مدینه فاضله تمامی انسان‌ها (توجه داشته باشید که عرض کردم انسان‌ها نه آن بهایمی که دور از جان چون... به هم می‌آمیزند). جامعه‌ای به دور از فساد، ریا و جنگ نیست؟ مگر تمامی انسان‌ها، آرزویشان جامعه‌ای سالم نیست که در آن گرگ ومیش در کنار یکدیگر به زندگی بپردازند؟ کمی از خود بیرون آمدم، نه ماشین آن‌چنانی را اثری بود و نه خانمی آن‌چنان‌تر را شاید یکدیگر را جسته بودند...؟ و من قریب به دو کیلومتر از آن مکان و اتومبیلم دور شده بودم، آرام، آرام مسیر رفته را برگشتم تا بتوانم سوار بر مرکب پیرم راه خانه را در پیش بگیرم، درحالی‌که از خود می‌پرسیدم چرا هرزگی در جامعه ما وجود دارد؟ آیا نمی‌توان با این معضل مبارزه نمود؟
در ابتدا باید صراحتاً عرض نمایم که آنچه در پایان می‌آید، دیدگاه شخصی من است که می‌تواند درست یا غلط باشد.
هر فردی برای عملی که انجام می‌دهد به لطایف‌الحیل دلایل گوناگونی می‌آورد، در حالی که خودش می‌داند فراتر از تمامی دلایل و سخنانی که بر لب می‌آورد او یک انسان است و در درجه اول شایسته مقام والای انسانی نیست که به رفتاری مبادرت ورزد که او را از مقام شاخص خویش دور سازد. در این راستا اگر بخواهیم هرگونه وجه‌تسمیه‌ای بین انسان و حیوان قائل شویم به بیراه رفته و حقوق انسانی خویشی را خدشه‌دار نموده‌ایم. انسان‌ها تنها موجوداتی هستند که در عرصه این کره خاکی بار امانت الهی را به دوش می‌کشند و تنها موجوداتی هستند که صاحب قدرت اراده، اختیار، انتخاب، خلاقیت و اختراع می‌باشند؛ بنابراین هر انسانی تا نخواهد، هیچ‌کس (محیط) نمی‌تواند تحمیلی را بر او روا دارد.
 
دکتر عباس سیدکریمی
 

دیدگاه‌ها  

#1 آرمین 1396-02-18 12:06
همش که دولت مقصر نیست! فرهنگ بعضی ها خراب هست، شما قیافه و آرایش بعضی ها رو تو خیابون ببین آقای دکتر! مثل بازیگران پورن لباس می پوشن :o از غرب فقط برهنگی رو یاد گرفتن‌در حالیکه اونجا هم مثل ایران نیست،البته از گناه اون نامردای هرز هم نمی گذرم که جنس مخالف مثل شی یا وسیله میبنن- سلبریتی ها هم اینطور تیپ نمی زنن! وقتی بعضی دخترا اینکارو می کنن باید فکر بعدش هم باشن! چرا؟؟
چون‌مایک کشور جهان سوم هستیم وبحث این مسائل تو کشور ما تابو هست
نقل قول کردن
#2 آرمین 1396-02-18 12:15
ولی این آقایون‌نامردی این کار و میکنن خیلی دوست دارم بدونم وقتی یک غریبه ای با نگاه بد به خواهر خودشون نظر داشته باشه عکس العمل خودشون چیه؟؟؟؟
اون موقع هست که تبدیل به فردین و ملک مطیعی میشن
نقل قول کردن
#3 اکبر-ظ 1396-02-18 15:51
این یکی از بزرگترین معضلات اجتماع است و تاکنون فکری به حال ان نشده .اتفاقا خیلی از این افراد{زنان بد} ارایش انچنانی هم نمی کنند و در گوشه و کنار داخل و اطراف شهر پرسه می زنند و بعضی هم با چادر و حجاب کامل هستند .به هر حال بخاطر مصلحت های سیاسی سالها است که در داخل جامعه رها شدند و بسرعت هم در حال افزایش هستند خیلی از این افراد به واسطه فقر به انحراف کشیده شده اند .کلا اینگونه افراد باید جمع اوری و تحت نظر پزشک درمان و در مناطق دور از شهرها نگهداری شوند .بعضا تعدادی از اینها دچار بیماریهایی مثل ایدز و هپاتیت هستند .
نقل قول کردن
#4 محسن 1396-02-18 23:16
ازافتخارات ووعده های انتخاباتی همین آزادی وبی بندوباری بودکه الان نتیجه اش شده این مردم خیلیاشون سرگرم این حرفان که باعث شده ازپیشرفت ودنیاعقب بمونیم
نقل قول کردن
#5 سیا 1396-02-19 03:34
دوست عزیز زن خوب و بد نداریم. خدا همه موجودات را خوب آفریده.این جامعه بد ماست که خوبی عده ای را میگیره. بجای ایده ی دورکردن آدم ها از محل زندگی تون برای اصلاح جامعه فکری کنید.ببین اون بنده خدا چرا به بیراهه زده . چشم ها و تن مردم ما چرا تشنه ی جنس مخالف شده که ریسک بیماری های کشنده را بجان قبول میکنن و از هیچ هرزگی دریغ نمیکنن. سند آموزش یونسکو را به بهانه غربی بودن رد میکنیم در حالی که سندهای وطنی آموزش و پرورش امتهان پس داده اند و این چیزی که در خیابان و خفا میبینیم نتیجه همین الگوی من درآوردی خودمان است.
نقل قول کردن
#6 نت 1396-02-19 08:40
صدت ضرب المثل وجود داره مثل سير از گرسنه چه خبر دار تا سوار از پياد و ........شما اومدي ظاهر كار را مي بيني برادر عزيز وقتي آمار رسمي ميدن 12ميليون نفر توي اين كشور از سن مناسب ازدواج عبور كردن و معذب هستند بايد فكر كرد كافيه توي اين جمعيت يك درصدش انسان هايي باشند كه نتوانند نفس شان را كنترل كنند مي شود 120هزار نفر و اين 120هزار نفر را توي شهر ها تقسيم بكني هر شهر حداقال 1000 نفر مي شود و بين هر محله اگر شهر ي 10 محله داشته باشد مي شود 100 نفر در هر محله برادر عزيز بايد فكري كرد اين آمار براي يك درصد است اگر بيشر شود كه واويلا
لطفا به مسئله فكر كنيد البته آن افرادي كه مسئول هستند بيشتر بايد فكر بكنند
نقل قول کردن
#7 اکبر-ظ 1396-02-19 14:47
در اصل اگر ریشه فقر و بیکاری خشکانده شود این مشکلات هم از بین میرود .اینا فقط مختص به کشور ما نیست در همه حای دنیا هستند . بعضی کشورها حتی اینگونه افراد{نیازمند از نظر اقتصادی } را از سایر ممالک برای تفریح جوانان وارد و سازماندهی می کنند . در کشور ما چند تز برای برخورد با اینگونه افراد وجود دارد یا اینکه 1-اینکونه افراد به غل و زنجیر کشیده شوند و ایام زندگی را در زندانها سپری کنند تا به گفته بعضی ها ناپاکیها از بین برود مثل اون اوایل 2- اینگونه افراد را تحت اصلاح و تربیت قرار داد و برای انها کار فراهم کرد تا به جامعه باز گردند و برای صیغه های موقت از انها استفاده کرد {که البته خیلیها مخالف این روش هستند }.3- اینگونه افراد را جمع اوری و از جامعه جدا کرد اما تحت درمان و در یکجا اسکان داد {که این نظر بیشترین موافق را دارد} .
نقل قول کردن
#8 آرمان 1396-02-19 15:03
سلام
متاسفانه پدیده روسپی گری در ایران داره روز به روز بیشتر و بیشتر میشه؛ دولت فقط یکی از ارگان های مسئول در این قضیه اس؛ توجه داشته باشین که در راس این پدیده قوه قضایی و بعد از آن نیروی انتظامی قرار دارند.
بنده بارها در سطح شهر (خ مطهری؛ خ انقلاب نبش پادگان؛ خ شریعتی) بارها پدیده هایی به مرتب زشت و زشت تر از محافل اروپایی را دیده ام؛ تعجب میکنم که پلیس در چند قدمی این مقوله ها بود اما هیچ عکس العمل منطقی انجام نداد؛ وقتی پیگیر شدم جنابان فرمودند "آیین دادرسی سال 1392، به ما اجازه برخورد را نمیدهد! وقتی پلیس به این ها گیر میدهد قوه قضاییه شاکی میشود به مردم! کاری نداشته باشین و ..." و کلی توجیه پوچ و بی مورد دیگر.
متاسفم برای دستگاه قضایی که رسالت واقعی خود را که چیزی جز مبارزه با فساد و فحشا نیست، فراموش کرده و اینگونه با کار سیاسی و جناحی ناتوانی خود را در مبارزه با فحشا به سطح جامعه ایران تعمیم میدهد.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا