پس از سالها فراغ، توفیقی شد که به زادگاه اجدادی خود برگردم و چند روزی را در شهر پلدختر سیری کنم.
سراسر وجودم مملو از شوق و شعف بود که پس از 15 سال بار دیگر با خاطری خوش خاطرات کودکیام را با دیدن کوچه پسکوچههای این شهر زیبا زنده کنم؛ اما برخلاف تصورم دیدن اوضاع و احوال کوچه و خیابانهای شهرم، اندوه را وصله جانم کرد و بس!
15 سال پیش پلدختر شهر کوچکی بود که تصور میشد خیلی زود راه توسعه را در پیش بگیرد. فکر میکردم تالابهای پلدختر و آبشار افرینه قطب گردشگری این شهرستان شوند و از حیات آنها اشتغال و اقتصاد این شهر هم جان بگیرد.
گمان میکردم لااقل چرخهای صنعت آن پرتعداد بچرخند و... اما امروز سهم آن شهر کوچک و زیبا از توسعه، تنها قدری رشد در طول و عرض آن و ارتفاع برخی ساختمانهای آن است و چیزی جز خیابانهای فرسوده، فضای سبز خشکیده، پیادهروهای ناهموار، ساخت و سازهای ناهمگون، نخالههای پراکنده و... از این شهر خاطرهانگیز باقی نمانده است.
کاش با ظهور شورای شهر، رنگ مدنیت و مدرنیته به رخسار پلدختر کشیده میشد، نه اینکه شهرداری، آنقدر کاهل و ناتوان شود که حتی از مرتب کردن محیط اطراف خود هم عاجز گردد.
امروز پلدختر شایسته این شهر و مردم فهیم آن نیست. نباید مسئولین بهگونهای عمل میکردند که بافتهای فرسوده گلوی شهر را بفشارد و دیگر هیچ تاجر و کاسبی انگیزه رونق دادن به نمای فروشگاه خود را نداشته باشد!
شاید سیر قهقرایی و فرسایش پلدختر آنقدر شتابان پیش رفته است که مردم و مسئولین این شهر مجال نیافتهاند که نزول اینهمه بلا را ببینند و برای آن چارهای بی اندیشند و چه بدتر آن که گویی این خرابیها برای ساکنان و شاهدان هر روز آن به نوعی عادی شده است. اما هیچ عذری نباید مانع توسعه و شکوفایی زادگاهمان شود. من ا افتخار میگویم که اهل پلدخترم و از همه ساکنانش تقاضا میکنم دستبهدست هم دهیم و شهر و زادگاه خود را آباد و زیبا سازیم و این میسر نمیشود جز با خواستن و همدلی و تلاش!
شاهرخ جایدری
کارمند جهاد دانشگاهی لرستان
دیدگاهها
ضمن تقدیروتشکر از آقای جایدریان
به نکات جالب توجهی اشاره نموده وامیدواریم که مسئولین محترم نیم نگاهی به گوشه وکنار این شهرها داشته باشن.
نه به تنهایی خویش ،از پس
شیشه تورا میبینم که گرفتی مرا
در بر خویش،من وضو با نفس خیال
تو میگیرم و تورا میخوانم .....
جناب آقای جایدری به مراتب
سپاسگزار بابت متن تاثیرگذار شما که
پر واضح است این دلنوشته نشآت گرفته از
سرشت انسانی و عشق به وطن و
زادگاه شما و به دور از هرگونه جهت
گیری و سمت و سویی میباشد ،
امید آنکه دیگر عزیزان همشهری و هم
استانی و کارگزاران محترم
از چنین دلنوشته هایی تاثیر پذیرند
و در بهبود وضع
نابهنجار شهر و استان عزیزمان
در همه جهات کوشا باشند .
نه به تنهایی خویش ،از پس شیشه
تورا میبینم که گرفتی مرا در بر
خویش،من وضو با نفس خیال تو
میگیرم و تورا میخوانم.....
جناب آقای جایدری به مراتب
سپاسگزار بابت متن تاثیرگذار شما،
پر واضح است که این دلنوشته
نشآت گرفته از سرشت انسانی
و عشق به وطن و زادگاه شماست
به دوراز هرگونه جهت گیری و سمت
و سویی،امید آنکه همشهریان و
هم استانی ها و کارگزاران محترم
از چنین دلنوشته هایی تاثیر پذیرند
و در راستای بهبود وضع نابهنجار
موجود در همه جهات کوشا باشند .