یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

پلک‌هایش ورم کرده بود و سرخی چشمانش، خبر از اشکی می‌داد که لحظه‌ای پیش ریخته بود.
از حیاط امام‌زاده که خارج می‌شد؛ نسیم ملا‌یمی ‌گونه‌های مرطوبش را نوازش کرد. هنوز حال و هوای امامزاده از سرش خارج نشده بود که زنی با چادر مشکی کهنه و بور شده و ظاهری شلخته، در حالی که بچه خوابیده‌ای به بغل داشت به سمتش آمد. نیازی به معرفی نبود؛ از ظاهر ژولیده و قیافه ملتمس و مصیبت‌زده‌اش معلوم بود که شغلش گدایی است.
نزدیک که شد، گوشه چادرش را به دندان گرفت و قیافه مأیوسش را درهم کشید و با صدای نالا‌ن گفت «الهی امامزاده حاجت دلتو بده، الهی پولت نصیب دکتر نشه، الهی هر چی از خدا می‌خوای بهت بده، الهی دست به خاکستر می‌زنی طلا بشه، الهی...» زن که حوصله گریه و زاری گدا را نداشت با بی‌حوصلگی کیف پولش را باز کرد. چشمان گدا برقی زد و لبش به خنده باز شد. پول را که گرفت نگاهی به زن انداخت.
نگاهش شاد بود اما لب‌های کبود و دندان‌های سیاهش فریاد می‌زدند که لحظه‌ای بعد پولی که در دست دارد دود خواهد شد و به هوا خواهد رفت.
گداها انواع مختلف دارند. برخی سنتی هستند و با ظاهری ژولیده و کثیف و یا با نمایش عضو ناقص بدنشان جلب توجه می‌کنند و برخی دیگر به شکل مدرن به گدایی می‌پردازند و با کت و شلوار و ظاهری محترم، با یک پرونده پزشکی جلوی راه شما سبز می‌شوند و به تشریح پرونده پزشکی‌شان می‌پردازند و البته صریحا اعلام می‌کنند که چنانچه تا طلوع آفتاب، گران‌ترین و نایاب‌ترین داروی دنیا را نخورند؛ حتما خواهند مرد که البته در بیشتر موارد همه می‌دانند که این نایاب‌ترین داروی دنیا همان تریاک است؛ اما در هر حال هر چقدر گداهای شهر ما در جلب ترحم ما مهارت بیشتری داشته باشند، کاسبی بهتری خواهند داشت.
در غیر این صورت خرج موادشان جور نمی‌شود. از بچگی عادت کرده بودیم، گدا را با شکل و شمایل تعریف شده ببینیم. با ظاهر کثیف و لباس‌های وصله‌دار و ترجیحا یک عصا و پایی که اگر هم لنگ نبود، به ناچار می‌لنگید؛ اما این روزها همه چیز عوض شده، حتی ظاهر گداها؛ اما چیزی که در همه آنها مشترک است و هیچ وقت تغییر پیدا نمی‌کند اعتماد به نفس است. آنقدر زیاد که زل می‌زنند توی چشمت و با آه و ناله و زاری طلب کمک می‌کنند. کمک که چه عرض کنم اکثر مواقع ارث پدرشان را از مردم طلب می‌کنند. قسمت جالب قضیه اینجاست که شکل و شمایل گداهای مختلف با محل گدایی ارتباط مستقیم دارد.
به عنوان مثال برخی گداها کمی امروزی تر هستند، به اصطلاح مردم فرهنگشان بالاتر است و با ادبیات متفاوت‌تری گدایی می‌کنند. از خانم‌هایی که با ابروی تتو شده و مانتو و شلوار نسبتا نو به گدایی می‌پردازند تا آقایانی که با شلوار جین و پیراهن اتو‌شده سراغ عابران گرفتار‌تر از خودشان می‌آیند و قصه تکراری گم شدن کیف پول و دوری از شهر و دیارشان را خیلی مودبانه و شمرده شمرده تعریف می‌کنند. البته اینها در حالی است که گداهای سنتی با یک بچه که همیشه ‌با دهان باز بغلشان، خواب رفته، همچنان به شغل شریف گدایی مشغولند و صبح که پایتان را از خانه بیرون بگذارید تا هنگام بازگشت با انواع و اقسام آنها مواجه می‌شوید و این در ‌شرایطی است که بحث جمع‌آوری متکدیان توسط شهرداری و سازماندهی آنان توسط سازمان بهزیستی هر ساله مطرح و بحث داغ رسانه‌ها می‌شود اما پس از گذشت چند روز باز هم چشم‌مان به انواع و اقسام گداها از اسفندی سر چهارراه گرفته تا فال‌فروش و مرد آزمایش به دست گریان روشن می‌شود. ‌اما به راستی مشکل متکدیان جامعه ما با جمع‌آوری هر ساله آنان و رهاسازی مجدد آنان رفع خواهد شد؟
شاید وقت آن رسیده باشد‌، هر کدام از ما یک مامور مبارزه با تکدی‌گری باشیم و فراموش نکنیم تا زمانی که فرهنگ گدا‌پروری در جامعه ما وجود داشته باشد همین آش است و همین کاسه و تا زمانی که ما به این مشکل بی تفاوت و عادی بنگریم و از کنار آن ساده عبور کنیم، همچنان این معضل باقی خواهد ماند. پس از همین امروز باید بیاموزیم به تمام گداهای شهرمان بگوییم «نه».

 نویسنده: فرشید ملکی

دیدگاه‌ها  

#1 پیامنی 1395-11-20 11:23
با سلام ، من آخرش متوجه نشدم که مسئول جمع آوری و برخورد با متکدیان کیه اما مسئول محترمی که اینکار جزء وظائفته چرا وظیفتو انجام نمیدی؟ حقوق میگیری که پشت میزت فقط بیسکوئیت و چای میل کنی؟ میدونی گوشه پل شهدا(هر دو طرف) چه خبره؟ میدونی زیر پل هوایی بیمارستان چه خبره؟ میدونی نبش کوچه بهرامی ( روبروی خ خاتم الانبیاء) چه خبره؟ میدونی پشت چراغ قرمز بیمارستان و بازارچه طیب چه خبره؟ چند هفته دیگه مهمانهای نوروزی از سراسر کشور میان اینجا واقعا با چه رویی ازشون پذیرایی میکنید در حالیکه این گداهای سامری با سماجت و با تعداد زیاد میخوان ازشون پول بگیرن ، البته میدونم تاثیر حرفای من مشت بر سندان کوبیدنه اما امیدوارم یکبار و برای همیشه یه گروهی یا هر چیزی که خودتون اسمشو میگذارین مسئول جمع آوری دائمی متکدیان شهری بشه نه اینکه مقطعی و گذرا ، موفق باشید و پیگیر
نقل قول کردن
#2 شهروند خرم آبادی 1395-11-20 14:01
با سلام
گداهای قبرستان خضر را هم باید به موضوع اضافه کرد که با یک کیسه برنج می آیند و تا پر نشود از میوه و شیرینی و.. از سر خاک کنار نمی روند و در برخی موارد فقط به پول راضی می شوند.
نقل قول کردن
#3 آرمین 1395-11-20 15:12
یکیشون هم با ماشین ریو میان میزارن تو مطهری آخر شب هم با ریو بر میگرده خونه!
خودم به چشم خودم دیدم_ اینا از احساسات مردم سواستفاده میکنن
نقل قول کردن
#4 علی زاده. ا 1395-11-21 10:37
یکیشون رو با پژو پارس میذارن سر بازارچه طیب و بعد ساعت یک بامداد میان میبرنش منم داخل ماشین وایسادم تا نتیجه گیری کردم اینها برای افراد خاصی گدایی میکنن. گروه گدایان. مخصوصاً خیابان جلال آل احمد خرم آباد هر شب دوتا زن ودوتا دختر کوچولو.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا