در عالم هستی و در میان مخلوقات الهی، پیوند و ارتباط انسان با کار آنقدر شدید و اساسی است که میتوان گفت انسان و کار دو قلوهایی به هم چسبیدهاند و به تعبیر دیگر ناف انسان را با کار بریدند.
بنابراین اگر بگوییم، وجود انسان بدون کار و تلاش معنا ندارد و قابل تصوّر نیست، سخنی بهگزاف نگفتهایم؛ زیرا چه برای زندگی دنیوی و چه برای حیات طیبهی اخروی، انسان ناچار از کار و تلاش است و بدون آن هستی او در هر دوجهان بر فناست. از اینرو در تمام ادیان الهی و مکاتب بشری و حتی داستانهای اساطیری، از کار و کوشش تمجید و ستایش شده است.
چرا باید از استانهای همجوار برای کاشت محصولات کشاورزی هندوانه، سیبزمینی، خیار و غیره با دادن اندک مبلغی اجاره زمین صاحبان آنها را به خواب زمستانی برده و خود با کار و تلاش چندین برابر مبلغ اجاره داده را از استان خارج میکنند، کجایی این کار بهرهوری است.
نگارنده مطلب چند وقت پیش با یکی از همین افراد که برای کار کشاورزی از استانهای همجوار به شهرستان خرمآباد آمده بود مواجه شدم که اذعان داشتند با اجاره زمینی به قیمت 30 میلیون تومان برای یک سال مبلغی نزدیک 500 میلیون تومان درآمد کسب نموده که نمونههای از این دست در استان بهوفور دیده میشود.
چقدر این صحبت کارشناسان امر اقتصاد که یکی از عوامل تنبلی را جغرافیا میدانند در استان لرستان درست است؟
اینکه از قدیم به علت وفور منابع آبی و حاصلخیزی زمین مردم استان لرستان را مردمی تنبل و کم کوشش بار آورده سؤالی است که باید از خودمان بپرسیم که چقدر این موهبت الهی در این انباشت مشکلات تاریخیمان اثرگذار بوده؟ چرا از این ظرفیت و موهبت الهی در جهت صحیح و بهینه آن استفاده نکردیم؟
استان لرستان از دیرباز به علت اتصال جنوب به شمال و بلعکس محل عبور و مرور تاجران و بازرگانان بوده که همین امر باعث شده که کمتر مردمان آن به فکر تجارت و تلاش در این زمینه بیفتند
که همین امر خود مزید علت است که تجارت و بارزگانی کمتر موردتوجه قرار گیرد.
اما نقطه مقابل استان لرستان استانهای کویری و لمیزرعی است که روزگار را بهسختی میگذارند که همین سختی آنها را انسانهای مساعی و پرتلاش در چند دهه اخیر به عملآورده، نمونه آنها نیز استانهای یزد و کرمان، سمنان، است که قطبهای صنعت و توسعه معرفیشدهاند که در آینده نیز از آنها بیشتر خواهیم شنید.
البته نکات فرهنگی در گستره وسیعی در کل کشور وجود که از ریشه غلط و بنیانبرانداز هستند اینکه در بین عامه مردم ضربالمثلهای وجود دارد که بر این کجاندیشیهای و نامفهومیها دامن و سیطره زده با این مضمون که << سخت میگیرد جهان بر مردمان سختکوش>>که نشان از باورهای غلط گذشته دارد که باید در جهت اصلاح آنها در فرهنگ مردم از بدو ورود کودکان در اولین خاستگاه اجتماعیشان مدرسه فرهنگسازی شود و آنها را با مفاهیم فلسفه زندگی، فلسفه تولید، چرا باید کار و تولید کرد، فلسفه اختراع و نبوغ، وجدان کاری، تلاش و کوشش، زیبایی زندگی و مفاهیمی از این دست آشنا و تفهیم نمود.
یک سؤال؟
چرا کشاورزی ما باید توسط یزدیها، اصفهانیها و همدانیها، قمیها انجام شود؟
چرا ما با داشتن ۲ میلیون هکتار جنگل و مرتع و زمین و با ۷۰۰ میلیمتر بارش فقیر هستیم اما استانهای کویری و برهوتی همچون کرمان، یزد، سمنان با اراضی وسیع کویری ثروتمندتر از ما هستند؟
فرهنگ کار چه جایگاهی در میان مردم لرستان دارد؟
مسببان این فرهنگ غلط که کار را فقط کار دولتی و پشت میزی معرفی کردن آیا میداند چه آسیبی را به استان و آیندگان وارد خواهند کرد؟
چرا نباید در بین اجتماعات خود کارهای سخت و پرتلاش را ارج و تکریم نکنیم تا فرهنگسازی بشود؟
چرا به کشاورز، یا کسی که کار خدماتی، صنعتی که انجامش مستلزم داشتن مهارت است به دیده تمسخرآمیز و تحقیرکننده مینگریم؟
آیا وقت آن نرسیده که به قول سهراب سپهری که میگوید چشمها را باید شست و جوری دیگر باید دید، جوری دیگر به فرهنگ کار و تلاش بنگریم.
درواقع اصلیترین عامل در تحقق رشد اقتصادی و رسیدن به توسعهیافتگی، کار و فعالیت همهجانبه و بدون قید و شرط است.
حکمت خداوند بر آن تعلقگرفته که آحاد بشر بیکار نبوده، هرکدام بهنوبه خود سهمی از احتیاجات خویش و جامعه را برآورده سازند تا چرخ حیات بگردد؛ اما اینکه یک نفر شهردار باشد و دیگری رفتگر، هیچگونه اهمیتی ندارد، بلکه آنچه مهم شمرده میشود، آن است که هرکس هر کاری را که در توان دارد، انجام دهد و بیکار نباشد.
در پایان ذکر اینکه حائز اهمیت است که ارتباط مستقیمی میان رشد اقتصادی، کار و تلاش آحاد یک جامعه وجود دارد و استانهای که فرهنگ غنی از جنبههای تلاش و کوشش برخوردار هستند از میزان توسعهیافتگی بیشتری برخوردار هستند.
محسن سپهوند
دیدگاهها
ولی یه شرقی یه وسیله ای قویتر از اسب میخواسته ولی اطرافیانش بهش گفتن سخت نگیر الاغ هم زیاده