در ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی در دورههای گذشته، یکی از کاندیداهای مجلس که با تبحر و قدرت بیان خویش، در جهت به دست آوردن افکار مردم برای نشان دادن وضعیت نابهنجار و ناخوشایند خرمآباد توصیفی بدین مضمون داشت و آن را طنزگونه اینچنین بیان میکرد: «اول شهرمو گرز فروشیه و آخرشهرمو بز فروشه».
این توصیف و قیاس، همچنان در خصوص ورودیهای خرمآباد و به خصوص شمال شهر مصداق دارد و علیرغم گذشت سالیان سال درب همچنان بر آن پاشنه میچرخد و حکایت همچنان باقی است و گذشت تقریباً 20 سال وضعیت به همان شکل و سیاق باقیمانده است.
حال این پرسش مطرح میشود که بهراستی، چرا مسؤولین شهری در برطرف کردن این نقیصه و مشکل اقدام عملی و اساسی انجام ندادهاند و اگر هم اقدامی نیمبند انجام شده چرا شاهد بازتولید این وضعیت در این منطقه شهری هستیم و اعتنا و توجهی به نقطه اختصاص شده از طرف صاحبان احشام صورت نمیگیرد که با تجمع و مستقر شدن در کنار جاده ورودی شهر، سیمایی ناموجه و نازیبایی را در مبادی ورودی به نمایش میگذارند و همچنان به عنوان یک معضل خودنمایی میکند.
معضلی که بهراحتی میتوان با سازماندهی و مشخص نمودن مکان ویژه به این امر و برخورد جدی با صاحبان احشام در صورت رعایت نکردن، از تبعات منفی آن در زیباسازی و چشمانداز کلی شهر جلوگیری کرد. امری که میتواند زیبایی و سیمای شهری را تحت شعاع قرار داده و قضاوت و تلقی نادرست و منفی در ذهن هر مسافر و گردشگری که به این خطه ورود پیدا میکند، داشته باشد.
آیا وقت آن نرسیده که مسؤولین شهر وظایف و مسئولیتهای خویش را جدی گرفته و بیتوجهی و اهمالکاری در این قبیل امور کاملاً مشهود کنار گذاشته و نقش خود را بهخوبی و بهدرستی ایفا نمایند؟
آیا تبلیغات پردامنهای که بعضاً در سطح شهر و رسانهها و در کلام مسؤولین در جهت جذب سرمایهگذاری و بحث گردشگری و توریسم به طور متناوب شنیده میشود با این وضعیت نابههنجار سازگاری و همخوانی دارد؟
مبادی اصلی ورودی شهر از نقاط حساس و مهم هر منطقه است که به طور حتم میتواند نقش مهم و اساسی در نگرش افراد و مسافرین و حتی اشخاص سرمایهگذار نسبت به آن شهر داشته باشد.
پس بنابراین مسؤولین امر باید بهطور جدی وظیفه و مسئولیت ذاتی خویش را در جهت برطرف کردن این پدیدههای نابههنجار به نحو مطلوب و شایستهای انجام دهند.
باشد که چنین باد...
محسن رستمی
دیدگاهها
حالا در این زمان که تبلیغات فراوانی بر علیه ما جریان دارد خداوکیلی مسافر چه ذهنیتی نسبت به کل استان پیدا میکند؟چرا نگهبان پارک از ورود این افراد جلوگیری نمیکنند؟چرا سازمان فنی و حرفه ای و میراث فرهنگی به اینها آموزش نمیدهند که ساخت گرز در قرن ۲۱ که تمام شهر مجهز به دوربینهای مداربسته هوشمند است دیگر کارایی ندارد؟چرا قندان چوبی یا صنایع تزعیینی چوبی نمیسازند؟تو را به خدا برای شندرغاز آبروی یک قوم را نبرید خواهش میکنم بفکر همه باشید
مسافر عبوری غیربومی هم میداند که اینها چه اشخاصی هستند؟باید فنون دیگری بیاموزند…فنی و حرفه ای و میراث فرهنگی پیشگام شوند
گذشته از جنبه ی نا زیبایش
ولی میخوان یه لقمه نون واسه زن وبچه هاشون دربیارن
ولی در شهر خای دیگه کشورمون متاسفانه مثل خدمات رفاهی های بین شهری در آزادراه قم-تهران سرقت و کلاهبرداری و فروش اموال تقلبی شیوع پیدا کرده.
بجای گرز صنایع دستی و تزیینی دیگه ای بسازند خلاقیت بخرج بدهند.شورای شهرتبریزقانون گذاشته درشعاع۵۰کیلومتر ی شهرنبایدهیچ دامی مشاهده بشه خب اینارو ببرند جایی دورازشهر که توچشم نباشه نه ورودیهای شهر…