بهروز بچه ساده ای است ولی یکی از عوامل تنش در میان تماشاگران گهر در کرج او بود. او وقتی سخن از انجام بازی گهر و فولاد در خرم اباد (نیم فصل اول) شد از کروه در رفت و علنا لیدر اصلی تیم (مهدی) و برخی هوادران را تهدید کرد: باشه بگذار تیم بیاید خرم اباد می بینم کسی از شما برای تشویق بیاید! همین واکنش او کافی بود تا همان لیدر و جمعی از اطرافیانش از ته دل بترسند و برای جوسازی علیه وی و خرم آباد شروع به پراکندن پیامک و.. این سو و آن سو کنند. شاید باورتان نشود ولی دیوانه ای سنگی در چاه می اندازد که صد عاقل از پسش بر نمی آید. تا آن لحظه بهروز را دوست داشتم و حتی چندبار خودم و دوستانم به وی هدیه داده بودیم ولی بعد فهمیدم که نباید هرکسی را بزرگ کرد و از او یک شخصیت ساخت.