موسیقی بیتردید پدیدهای اجتماعی است، از آن تاثیر میپذیرد و بر روی اجتماع تاثیر میگذارد. این تاثیرات متقابل، میتواند حالات و جنبههای گوناگونی بهخود بگیرد. هر انسان بنابر داشتهها و میزان آگاهی و تخصصی که دارد، موجب حرکت و جریان در جامعه میشود. این حرکت و شناخت و آگاهی خود برآیند یک حرکت اجتماعی است که سبب پیشرفتِ یک پدیده فرهنگی، اجتماعی میشود.
در این خصوص است که در تعریف نحوه ارتباط هنرمند (موسیقی) با جامعه وتاثیرپذیری از آن، میباید هنرمند بیشاز دیگر افراد جامعه نسبت به رخدادها و اتفاقات مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... حساس باشد، چرا که از مشخصههای یک هنر پویا و کارآمد، تاثیرپذیری هنرمندانه از تحولات به وقوع پیوسته در جامعه است.
این رابطه ـ هنر و اجتماع ـ رابطهای دوسویه است. هنر نه تنها وابسته به یک نظام و شرایط اجتماعی است، بلکه شرایط اجتماعی و حتی نهادهای اجتماعی خاصی پدید میآورد، که شناخت تعاریف و تفسیرهای این مبحث نیازمند بررسی جامعه شناسی است که در این نوشته مورد بحث قرار نمیگیرد.
در ادامه این موضوع است که ورود هنرمندان به عرصههای اجتماعی و بیتفاوت نبودن آنان نسبت به مسایل و رخدادهای پیرامونشان، جزء وظایف اصلی و مهم آنان ارزیابی میگردد. یک هنرمند زمانی میتواند «هنرمند مردمی» لقب بگیرد که با مردم و در میان مردم باشد، و از روح و صفای آنان تأثیر پذیرد. فقط آنچه در این میان اهمیت دارد این است که هنرمند هیچگاه جایگاه هنری خویش را تنزل نداده، و مثلاً برای خوشامد اقشار خاصی از جامعه به سمت کارهای سطحی نازل روی نیاورد.
رابطه هنرمندان با اجتماع و شناخت آنان از تحولات در حال وقوع در جامعه سابقهای بیش از 100 ساله در ایران دارد.
از زمان انقلاب مشروطیت که حضور هنرمند رنگ و بویی تازه بهخود میگیرد، موسیقی نیز در کنار سایر هنرها و پدیدههای اجتماعی حرکتی نو و کارکردی بس تاثیرگذار از خود نشان میدهد. این تاثیرپذیری و تاثیرگذاری در ادوار دیگری از تاریخ معاصر ایران بهخوبی خود را نشان میدهد، بطوریکه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن دوران دفاعمقدس شاهد تولید و آفرینش حجم زیادی از آثار باکیفیت و ماندگاری هستیم که بیتردید در خلق هرکدام از این آثار ردپایی از این آگاهی و شناخت ـ اجتماع و هنرمند ـ بهچشم میخورد. این حضور و درک متقابل هنرمند و جامعه از یکدیگر بهطور خاص در موسیقی لُری نیز قابل کنکاش و بررسی است.
در هر جامعه در جریان زندگی تاریخی و تحت شرایط مختلف، نیازهای عاطفی و حسی معینی بهوجود میآید و موسیقی هر جامعه نیز طبیعتا به آن عواطف و احساسات پاسخ میدهد. بهعبارت دیگر، نیازی در مردم پدید میآید، هنرمند هم چون عضوی از آن جامعه است، این نیاز را میفهمد و به آن جواب میدهد.
در دوران اخیر رشد فزاینده نهادها و ساختارهای اجتماعی و آگاهی نسبی مردم و افزایش اطلاعات و درک عمومی، سویه دیگری از رویکرد اجتماعی موسیقی را نشان میدهد. در این روند، علیرغم همه مشکلات و ناملایمات، طیف انبوهی از مشتاقان و مخاطبان فراگیری موسیقی ایرانی را شاهد هستیم. این حضور گسترده، بیتردید برآیند یک حرکت اجتماعی است.
استقبال خانوادهها از موسیقی و حضور فرزندان خردسال، نوجوان و جوان آنان در کلاسهای آموزش موسیقی و فراگیری ظرایف و دقایق موسیقی ایرانی، بسیار چشمگیر و از لحاظ جامعه شناسی فرهنگی بسیار مهم و حایز اهمیت است.
این توجهات اجتماعی و میزان علاقهمندی اقشار مختلف جامعه که در دوران تاریخ موسیقی بیمانند است، بهترین فرصت و بستر برای پیشرفت و حفظ اصالتهای فرهنگی و تاریخی یک قوم و سرزمین است.
سعيد عسكريعالم - نوازنده سهتار
دیدگاهها