شاید برای بسیاری از ما طبیعی به نظر آید که «کودکی» زمان فراغت، آزادی و عدم مسئولیت اجتماعی و خانوادگی است.
اما واقعیت این است که در دوران ماقبل مدرن و به عبارتی دیگر کمتر از 100 سال گذشته در جامعه ایرانی کودکی به معنایی که مدنظر ماست (در کلیت آن) وجود نداشت و نوع نگاه به فرزند خردسال، نگاه به یک نیروی کار بود. کودک در جامعه روستای عضوی از خانواده بود که میبایست در نگهداری گله (جامعه دامپرور) یا کاشت و برداشت محصول (جامعه کشاورز) به کمک خانواده بشتابد. در جامعه شهری نیز تقریباً به همین سان بود، کودک در محل کسب پدر به شاگردی میپرداخت تا علاوه بر کمک دهی به اقتصاد خانواده، در بلندمدت نیز شغل پدری را ادامه دهد؛ اما امروزه مفهوم کودکی با آنچه در گذشته بود بسیار متفاوت شده است. این تفاوت حاصل توسعه و رشد جوامع علیالخصوص جوامع غربی است. با شکلگیری و توسعه کارخانجات، شرکتها، نهادها، سازمانهای اجتماعی، رشد شهرها و ایجاد کلانشهرها و... شیوه زیست مردمان از اقتصاد معیشتی به اقتصاد سرمایهداری تغییر کرد؛ یعنی اینک خانواده از راه مستخدم شدن و فروختن نیروی کار و دریافت حقوق ماهانه یا هفتگی، اقتصاد خود را تأمین میکند. در این زمان بود که کودکی «متولد «شد. همزمان با این توسعه نسبی در جوامع مختلف، نهادهای مختلف اجتماعی مانند نهاد آموزش، نهاد بهداشت و درمان، نهاد کتابخانه، نهاد امنیت، نهاد شهرداری و... برای کمک به زندگی بهتر در شهرها به وجود آمدند. نهادهای که با توجه به پیچیدگیها و تنیدگیهای جامعه اینک مدرن شده، رسالت آموزش و تربیت کودک (حداقل بخشی از آن) را بر عهده گرفته است. ادبیات کودک در این دوران و البته با توجه به گسترش مطالعات علمی، روانشناختی و... در جامعه بهعنوان یک ضرورت"متولد"«میشود و دغدغهمندانی مسئولیت اجتماعی خویش می دانند که برای نسل کودک بنویسند و آنها را برای زندگی انسانیتر و شادتر در دنیای متجدد آماده کنند.
در سال 1341 "شورای کتاب کودک"و سپس در سال 1345" کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان" شکل میگیرد تا با تمرکز برای کودکان و نوجوانان بنویسند. کودک از خلال مواجهشدن با داستانها، شعرها، نمایشنامهها، تئاتر و... با دیگر فرهنگها و خانوادهها آشنا میشود و تکثر فرهنگی و قومی را به رسمیت میشناسد. از خلال خواند است که ارتباط مناسبی با دنیای پیرامون خویش بر قرار میکند و ره در مسیر فرزانگی مینهد.
متأسفانه در حوزه کودک بیش از آنکه تولیدکننده کتاب باشیم مصرفکنندهایم و بیش از 60 درصد از کتبی که برای کودکان و نوجوانان در بازار چاپ شده است، ترجمه از دیگر زبانها و فرهنگهاست. البته در این بین نویسندگان بزرگ و خوشنامی چون زندهیاد مهدی آذر یزدی، هوشنگ مرادی کرمانی، ناصر کشاورز، افسانه شعبان نژاد، مصطفی رحماندوست و... ظهور کردند و آثار ارزشمندی برای کودکان نوشتند که بعضاً جوایز متعدد بینالمللی را دریافت کردند.
نظر به اهمیت کودک و ادبیات کودک و به پاس قدردانی از تلاشها و مساعی زندهیاد مهدی آذر یزدی (پرشمارترین نویسنده حوزه کودک و نوجوان) و نویسنده کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب»، «گربه ناقلا»، «قصههای تازه از کتابهای کهن»، «مجموعه قصههای ساده» و... شورای عالی انقلاب فرهنگی روز 18 تیرماه، سالروز درگذشت این نویسنده پرتلاش را روز ادبیات کودک و نوجوانان نامگذاری نمود.
نصرت اله امیری خواه
*علاقهمندان به خواندن آثار زندهیاد آذر یزدی میتوانند با مراجعه به کتابخانههای عمومی استان، آثار ایشان و سایر نویسندگان حوزه کودک و نوجوان را به امانت گیرند.
*لازم به ذکر است هزینه ثبتنام خردسالان و کودکان در کتابخانههای عمومی لرستان رایگان میباشد.
دیدگاهها
ممنون
ضمن سپاس از نویسنده محترم لازم است به عرض ایشان برسانم که ادبیات کودکی، بنا بر نظر اکثر کارشناسان، ریشه در ادبیات شفاهی و بعضاً فولکلور بهمانند لالایی ها دارد. پیش از آنکه ادبیات به شکل امروز پا به عرصه وجود بگذارد و حتی در دوره فعلی هم کودک با داستان ها و متل های شفاهی پدذر مادرها عجین بوده و هست. اینکه کودکی را محصور به دوره معصار و شهرنشینی کنیم و دوگانگی زندگی شهری و روستایی ایجاد کنیم به نظرم تحلیل به هیچ وجه درستی نیست.