اعضاى خانواده همه در تب و تابند. تا ساعت تحویل سال نو اندکى بیشتر نمانده، دختر خانواده با نگرانى سفره هفتسین را مینگرد ، گاه چیزى را اندکى جابجا میکند، زاویه آیینه را تغییر میدهد تا قرآن و سبزه در دل آن بنشیند، همه اعضاى خانواده به دور سفره عید مینشینند و سال نو را با صمیمت آغاز میکنند. نوروز در پاى سفرهایی که اجزاء آن، همگى رازآلود و زیبایند، آغاز شده است. سنت زیبایى که خانواده را ملزم میسازد در این لحظه همه در کنار یکدیگر قرار گیرند.
نوروز، نقش برجسته و مهمى در وفاق و همبستگى میان اعضاء خانواده دارد. بهویژه اهمیت این سنت وقتى آشکار میشود که در جوامع امروز با کمرنگ شدن ارزش و اهمیت خانواده روبرو هستیم.
آن چیزهایى که امروزه، خوان ما را زنیت میبخشد و همه اهل خانه را به جهانى از شادى و سرسبزى فرا میخواند چیست؟ سبزه نو دمیده است و سنبل خوش بر و خوشبو، سیب که میوهای بهشتى نامگرفته است و نمادى از زایش است. سمنو، این مائده تهیهشده از جوانه گندم که بخشى از آیینهای باستانى را یادآوری میکند.
سنجد که بوى و برگ و شکوفه درخت آن محرک عشق و دلباختگى است. سیر که از دیرزمان بهعنوان دارویى براى تندرستى شناختهشده است، دانههای سپند (اسفند) که نامش به معنى مقدس است و دانههای به رشته کشیده آن زینتبخش خانههای روستایى و دافع چشم بد.
ما بر این خوان آیینه میگذاریم که نور و روشنایى میتاباند، شمع میافروزیم که روشنایى و تابش آتش را به یاد میآورد، تخممرغ که تمثیلى از نطفه و بارورى است، کاسه آب زلال به نشانه همه آبهای خوب جهان و ماهى زنده در آب به نشانه تازگى و شادابى.
بههرروی تنها میتوان گفت که خوان نوروزى که اجزاء آن با عشق چیده شده است، بر رخسار زیباى محبت و مودت خانوادگى زیبایى طبیعت و رنگهای اعجابآور آن را هم خواهد افزود.
امروزه این خوان نوروزى در اقصى نقاط کشور گسترده میشود.
نوروز جشن طبیعت و جشن نو شدن زندگى است؛ و جشن و شادی لازمه زندگی هر انسان طبیعی و امیدوار است.
عیدها و جشنها، افتخار ملی هر قوم و سرزمین و نشان ساختار و پیشینه فرهنگی و تمدن آنان است. اعیادی که از نظر دیرینگی تاریخی و مذهبی ریشهدار بوده و در طول زمان با اعتقادها و آدابورسوم ملتها درهمآمیخته، جلوه و جایگاه ویژهای دارند و بی آن هیچ ملتی هویت واقعی ندارد و به بیگانگی از خود دچار خواهد شد. عید نوروز از این جهت که اعتقادها و باورهای مذهبی و سنن کهن ملی، در آن به همآمیخته، اهمیتی گسترده یافته است.
گذشته از آن، پرداختن به آغاز سال دارای معنایی است، معنایش آن است که ما بدانیم سالی از زندگانیمان پایان یافته، سالی در آغاز یافتن است، سالی گذشته و سالی میآید از آن که گذشته یاد کنیم و نیکیها و بدیهای خود را بسنجیم و برای آنکه میآید برنامهای گذاریم و نیکیهایی را به اندیشه گیریم.
بدانیم که سالی دیگر هم به پایان رسید، با همه تلخیها و شیرینیهایش، با همه فرازها و نشیبهایش، رنجها و شادیهایش، ترسها و امیدهایش.
سال گذشته، برای عدهای سال رشد و پیشرفت و تکامل بود و برای عدهای دیگر، سال عقبگرد، یا در جا زدن و رکود بود. کسانی آبرو یافتند و کسانی آبرو باختند. کسانی عزیز شدند و دیگرانی خوار و حقیر گشتند. ما در کجای زمان ایستادهایم؟ پیش رو و زیر پایمان، پشت سر و اطرافمان و در افقهای دور دست و نزدیک چیست و چه میگذرد؟
بیایید و برگردیم و نگاهی به خویشتن کنیم، به کارها و رفتارمان، به اخلاق و عملکردمان، به آموختهها و اندوختههایمان، به حرفها و نیتهایمان، به هدفها و آرزوهایمان، به دوستیها و دشمنیهایمان، به دیدهها و گفتهها و شنیدههایمان، بیاییم در آغاز سال نو، کارنامهمان را، باری دیگر مرور کنیم.
دیدگاهها