پیش از این نگارنده نامهایی سرگشاده در خصوص واگذاری و تغییر کاربری بیمارستان شهدای عشایر خرمآباد خطاب به استاندار محترم لرستان و دیگر مسئولین شهری نوشتم [1].
در پی آن نامه، معاون محترم دانشگاه علوم پزشکی پاسخی به نوشتهی اینجانب مرقوم داشته اند [2]. پس از خواندن این جوابیه؛ به دو دلیل بر آن شدم بر پاسخش، پاسخی دهم!
نخست این که بهرغم قسم حضرت عباس ایشان مبنی بر عدم تغییر کاربری، دم خروس وی از زیر جلسهای که به اذعان ایشان مدیریت علوم پزشکی با دیگر نهادها در خصوص زمین بیمارستان داشته اند بیرون زده و نشان از صحت شنیدههای ما دارد.
از پاسخ ارسالی بهنوعی اعتراف ایشان پیداست که به احتمال فراوان در آیندهای نه چندان دور بیمارستان قدیمی شهر ما تغییر کاربری داده و جای خود را به ساختمانهای انبوه که روز به روز در حال گسترش و بریدن نفس شهر ما هستند خواهد داد و به قول معروف در این مکان نه نشانی از تاک ماند و نه تاکنشان!
اما دلیل دوم که اگر از نخستین دلیل اهمیتش بیشتر نباشد کمتر نیست این است که سخن ناپختهی ایشان به عنوان یک مقام مسئول در خصوص اهمیت و موضوعیت نداشتن نیت خیر یک خانواده در انجام یک عمل عامالمنفعه و همچنین ترویج چنین تفکر نادرستی ممکن است آیندگان این دیار را از انجام هر گونه عمل خیر دلسرد کرده و باز دارد چرا که با دیدن چنین دیدگاهی بیم آن دارند که در آیندهای نه چندان دور اهمیت و موضوعیت نیت عمل خیرشان ساقط شده و تاریخ انقضای آن به سر آید!
در این جا شاید یادآوری یک داستان قدیمی در خصوص موضوعیت داشتن یا نداشتن نیت عمل خیر به صاحب چنین تفکر خطرناکی کمک کند که قدری بیشتر اندیشه کند و ارزش کلام و ایضاً نیت خیر را بیش از پیش درک کند:
حکایت است روزی سواری نیکاندیش و راست کردار در حال گذر از بیابانی خشک و بیآب بود که ناگهان چشمش به مردی افتاد که با حالی نزار، تشنه و گرسنه در حال جان کندن بود سوار بی درنگ و به تاخت خود را به بالای سر آن مرد رساند پیاده شد و پس از نوشاندن قدری آب و خوراک و تیمار کردنش جان دوبارهای به او بازگرداند مدتی از این میان گذشت و مرد تازه جان گرفته از فرصتی استفاده کرد و بر اسب مرد ناجی سوار شد و گریخت در حالی که مرد تازه سوار از مرد ناجی دور میشد مرد نیکاندیش حکایت، بانگ برآورد که ای مرد اسب من را بردی ناز شصتت و نوش جانت اما از تو خواهشی دارم مرد تازه سوار کنجکاو شد پس عنان اسب گران کرد و ایستاد و گفت درخواستت را بگو.
مرد نیکاندیش گفت حکایت بین من و خود را هیچ کجا و نزد هیچ کس بازگو مکن چرا که اگر این حکایت در میان مردمان این دیار نقل شود موجب بدبینی آنها شده و دیگر هیچ سواره ایی بر هیچ پیادهای رحم نخواهد کرد!
این حکایت بدین منظور نقل شد تا تفاوت نگاه دو انسان بهتر مشخص شود، یکی در مقام یک مالباخته که در آن حال هم دلمشغول و نگران آینده جامعه خود است و دیگری در مقام یک مسئول که این چنین بهقصد و نیت یک خانواده در انجام عملی عامالمنفعه بیاعتناست و خوار میشماردش.
جناب معاون علوم پزشکی! شاید بتوان نیت یا عمل بد را با یک عذرخواهی یا یک عمل خوب جبران کرد و دل طرف یا طرفین متضرر را به دست آورد و آن را به فراموشی سپرد اما فراموش نکنید که نیت عمل خیر هم موضوعیت دارد هم اهمیت و آن چیزی که ندارد تاریخ مصرف است.
بر من دانسته نیست که از چه روی معاون محترم علوم پزشکی در پاسخ شان مدام مالکیت قطعی علوم پزشکی بر بیمارستان را عنوان میکنند شاید هدفشان این بوده است که به خوانندگان القا کنند اهداکنندگان زمین بیمارستان ادعایی بر مالکیت زمیندارند!
خیر؛ هرگز اهداکنندگان در خصوص 50 هزار متر زمینی که اهدا کرده اند هیچ ادعایی نداشته و نخواهند داشت حتی روزی که زمین را به علوم پزشکی جهت ساخت بیمارستان اهدا نمودند درخواست بسیار معمولی چون نامگذاری بیمارستان به نام خانواده اهداکننده را هم نداشته اند که اگر چنین کرده بودند شاید امروز ایشان یا هر کس دیگری به خود اجازه نمیداد که از کهنه شدن نیت اهداکنندگان سخن بگوید به هر روی ما اهداکنندگان زمین بیمارستان و طبیعتا بخش زیادی از مردم شهرخرم آباد رضایت نداریم وندارند که بیمارستان شهدای عشایر جابه جا شود و در مکانی دور از دسترس به نسبت موقعیت فعلیاش قرار بگیرد.
محمدحسین والیزاده معجزی
دیدگاهها
بدین شکل ،، آقای والیزاده که اراضی بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد موقوفه ایشان میباشد نسبت به هر گونه تغییر کاربری آن به مسئولین هشدار داده اند و البته که ایشان هیچگاه مطمع یا پشیمانی از بابت اینکار ندارند و تنها آرزویشان باقی ماندن بیمارستان برای همیشه در مکان اصلی وقف شده میباشد
بسیار زیبا اشاره فرموده اید "کار خیر تاریخ انقضا ندارد".
پول كمي نيست
خواهشأ مردم زود قضاوت نکنند
كه ایزد در بیابانت دهد باز
كه پیش از ما چو ما بسیار بودند
كه نیك اندیش و بدكردار بودند
بدی كردند و نیكی با تن خویش
تو نیكو كار باش و بد میندیش
دانشگاه علوم پزشکی لرستان , دانشکده توانبخشی دارد
و آيا نميشه يك بيمارستان مجهز و مدرن(مانند كتابخانه اصلي شهر بعد از ١٦ سال اينشالله )در خارج از شهر داشت و بيمارستان عشاير هم در جاي خود بماند؟ پس احتمالا هدفي از مخالفت خود دارند كه خود ميدانند و خدايشان
چقدر بايد تاسف خورد آخر، با وجود برخی نظرات خب مشخص است كه به زودى عده اى اراضى اين بيمارستان را به واگذار می کنند
این عزیزانی که میگن بیمارستان جابه جا و خراب نشه معنی نظافت رو میدونن ؟
یک درصد احتمال زلزله رو بدید پرسنل و بیماران چه گناهی کردن که باید تو بیمارستان فرسوده باشن
بعد کمالوند کجاش دوره؟ چرا غیر اصولی حرف میزنید؟ حتما باید حادثه پلاسکو اینجام اتفاق بیفته که پند بگیرید؟
خرم آباد چه بخوایم چه نخوایم گسترش پیدا میکنه چند سال دیگه همه از این انتقال خرسند میشید چون که حاشیه شهر به مرکز شهر مبدل میشه
همین الان چقد ما به مسئولین گذشته نقد می کنیم که چرا خیابان ها یا پیاده روها رو عریض نکردن که الان مشکل تردد و ترافیک نداشته باشیم چرا با ندانم کاری میخواید دوباره تاریخ رو تکرار کنید
اون موقع هم مطمئنن انسانهایی مثل منتقدین عدم
منتقدین اکثرا خرم آبادی نیستن
یه خرم آبادی به فکر پیشرفت و گسترش شهرشه
جانم فدای خرم آبادم
خیر محترم شمام لطفی بکن اینقد گیر به این مسئله نده چرا که یه جورایی داری محبتت رو لووس میکنی
همین کارها رو می کنید که هر کسی هر جور دلش بخواد با ما برخورد میکنه. سطح آگاهیتون رو بالا ببرید از سنتی بودن دست بردارید. آمار بیکاری این شهر به واسطه ی تفکر قدیمی بعضی هاست.تهران ؛ تبریز؛ شیراز؛ اصفهان و .... رو نگاه کنید بعد هی بیاید بگید بیمارستان اینجا باشه اونجا نباشه. کاشکی برا تمام مسائل شهر اینگونه باشید.
احسنت
اون از هتل پارك صخره اي اون از كتابخونه بزرگ شهر و هزار پروژه ناتمام
اين بيمارستان هم ٤٠ سال پيش امريكايي ها ساختن
وگرنه همينم نداشتيم
شما خوش خيالي كه فكر ميكني بهترين بيمارستان رو بعد دو سال ميدن خدمتت
يه كم واقع بين باش برادر
اتفاقا حق با خادم ملت هست. اگه شما واقع بین باشی و من بعد تو انتخابات چه مجلس ؛ چه شورای شهر کاندید متخصص رو انتخاب کنی بیمارستان در کمتر از یکسال درست میشه. سوال من از شما اینه چرا تو تبریز یک هتل ساختش اینقد طولانی نمیشه؟ یه آمار از تحصیلات نمایندگان مجلس و شورای شهر ؛ شهرهای خاص بگیر بعد فاز منفی بده
قبلا هم عرض کردم منم میدونم که واقف تمایل نداره این انتقال انجام بگیره کما اینکه شهرستانی ها و کسبه ی اونجا که فک کنم شما هم جزئی از این عزیزان باشید بیشتر از واقف مخالف این انتقالید.
وجود یک بیمارستان کثیف و فرسوده در داخل شهر شاید به زعم شما مهم نباشه اما یک درصد احتمال بدید سرمایه گذاری تو این شهر به عنوان مهمان بیاد و مریض بشه و به این بیمارستان منتقل بشه مطمئنن علاوه بر منصرف شدن دیگران رو هم به عدم سرمایه گذاری راغب میکنه چرا که سرمایه گذار رو ریزترین مسائل هم زوم میکنه.که اینجا جاش نیست مسئله رو باز کنیم کما اینکه از این اتفاقات افتاده که میگم. سنتی بودن به نظر شمای روشنفکر چیه؟
اینکه حتما باید یک بیمارستان در جایی که واقف گفته دایر باشه تا ابد سنتی بودن نیست؟
من سوالم از شما اینه دلیل شما برای عدم احداث بیمارستان در کمالوند چیه؟
آیا منافع شخصیه یا طرفداری از شخص خاصیه ؟
چطور تو راضی میشی مردم در بخش های فرسوده معالجه بشن ولی به بیمارستان تازه ای جهت مداوا نرن؟
یعنی اینقد براتون ثابت بودن بیمارستان مهمه؟
اگه شماهای روشنفکر اجازه بدید خادمین ملت بلدن چگونه خرم آباد رو از فقر و بیکاری نجات بدن!
حتما فردا هم میگید چون رودخانه داخل شهر که میتونه باعث جذب توریست بشه بهتره به صورت سنتی و قدیمی خودش باقی بمونه و نیاز به کلاسیک شدن و لایه روبی نداره چون گذشتگان ما دوس داشتن اینجوری بمونه و ما باید پیرو حرف اونا باشیم
آقای داریوش فقط خودت رو نبین جوانهای این شهر که به دلیل سنتی بودن بعضی ها دارن از فقر و بیکاری به سمت فساد میرن رو ببین. همه ی شهر رو خانواده ی خودت بدون تا بفهمی مدرن بودن با سنتی بودن چه فرقی داره
جواب دندان شكن و عالي نوشتي
1) از دید شما هر کس با انتقال بیمارستان و تغییر کاربری آن مخالفت کند یا سنتی است یا احتمالا از کسبه محل است !!! با همین شیوه نادرست می توان شما را به این محکوم کرد که لابد شما هم از کسانی هستید که از این جابجایی ها و ساخت و سازها منتفع خواهید شد!!
2) گویا شما در ربط دادن مسائل بی ربط به هم مهارت دارید مثلا بیکاری ،سنتی بودن و....به این مساله ربط دادید اخیرا هم روشنفکری را ربط دادید!?? این مسائل که مطرح می کنید هیچ ربطی به تغییر کاربری و انتقال بیمارستان عشایر ندارد در ضمن این شما هستید که ادعای روشنفکری دارید و دیگران را سنتی می دانید و خود را مدرن می پندارید!!!