یلدا یواشکی از راه رسید، نه مانند گذشته که در فرش سفید برف به زمین اعلام هویت میکرد
آمد اما در هوای بیسخاوت این روزهای آسمان، تا پاییز مضطرب را که پناه رنگهای ملون بود در قالب آرامشی سپید به مأموریتی بفرستد برای رجعت در سالی دیگر.
یلدا در تمام بلادهای همفصل با ما تعابیر و نامهای گوناگون دارد و در پهنه جغرافیای لرستان و بعضاً استانهای همجوار شو اول قاره نامیده میشود و بیتهای ترانهواری با درازای تاریخ نیز در این خصوص روایت میشود که همهی ما از آن مطلعیم.
فحوای تمام این ادبیات آرزوی سلامتی و موفقیت و امید برای دیگران است تا زمستان صعبالعبور و بیامکانات آن سالها را پشت سر گذارند.
این رسم که 8 هزار سال از شروع آن میگذرد و انتهایش به درازای تاریخ و حیات فصول است بهنوعی تلنگری است برای غره نشدن به آنچه که هست و نوعی ارجاع به رسم ایام.
نوعی قیام و استحاله سپید زمستانی در ادراک این شب نهفته است که با ممات بلندترین شب سال به حیات بلندترین روزهای بعد از آن پیوند خورده است.
اصل واژه یلدا را برگرفته از زبان سریانی میانرودان میدانند که این زبان بعد از افول اسکندر و سلسلههای متکثر بعد از او در هیمنهی سلوکیان تغییر شکل یافت.
به خاطر حضور سلوکیان در سرزمین عیلام که در برگیرندهی لرستان و خوزستان بوده بیسبب نیست اگر واژهی یلدا را لری بدانیم؛ این رسم خوشایند که نوعی وفاق و دورهمی میان ایرانیان است در لرستان کارکرد و معانی عمیق و بلیغ دیگری دارد که برکسی پوشیده نیست.
در این شب عزیز و اساطیری که با لایهلایهی سلولهای مردم دیارمان پیوند خورده؛ نوعی مزگانا یا بشارت فرارسیدن زمستان (که فصول بعدی از آب و آبادانی آن متأثرند) را شبانه بر بالای بامهای منازل با فرو فرستادن کیسهای خالی طلب مینمایند و صاحب سرا نیز آن را هدیه و هبهای در حد بضاعت خویش پر مینماید بدون آنکه طالب را بشناسد.
این فرهنگ همچنین نوعی نقب به کاسِمسا و همسایه نوازیاست و تعاملی است در ادامه وفاق.
یادمان باشد که یلدا در فقر معنا نمییابد؛ پس دستگیر نیازمندانی باشیم که تا این شب نور خدا بگیرد.
ایمشو اول قارَ
سالنومِ قِرارَ
رسِسَ فصل ِ خِری
خیر ده هونت بَوارَ
نونُ رِغونُ شیرَ
کیخا هونت نمیر
وا بیتِ دس براری
دشمن دِ زِندون گیرَ
مهرداد خدایی سوری/ پایگاه خبری یافته
دیدگاهها