یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

نمایشگاه عکس «سِلِه» روز شنبه 8 آبان ماه ۹۵ در نگارخانه‌ شهید هژبر ارشاد خرم‌آباد افتتاح و تا پنج‌شنبه 13 آبان ماه هر روز ساعت ۱۶ تا 19 میزبان بینندگان است.
به گزارش پایگاه خبری یافته، علی بازوند و فرید نمازی دو عکاس جوانی هستند که پس از تجربه‌ی موفق نمایشگاه عکس "اشک خاک"، حالا استیج‌ پرتره‌هایی با موضوع آیین چهل‌منبر و گِل‌مالی در خرم‌آباد را به تصویر کشیده‌اند.
این نمایشگاه که در قالب 15 قطعه عکس 70*100 از مجموعه عکس‌های فرید نمازی و علی بازوند از عکاسان انجمن سینمای جوانان استان لرستان در محل نگارخانه شهید هژبر مجتمع فرهنگی و هنری ارشاد خرم‌آباد برگزار شده است از تاریخ 8 تا 13 آبان در معرض دید عموم قرار خواهد داشت.
در بیانیه‌ی این نمایشگاه آمده است:
* «سِلِه» یعنی سطح خشک یا پوستی که روی زخم تشکیل می‌شود؛ ریشه‌ای عربی دارد و بیشتر در مباحث دینی به کار می‌رود. غلظت لایه‌ی تشکیل شده روی زخم، از خون‌آبه شروع می‌شود و تا کبره و سله ادامه دارد. سله مرحله‌ای است که پوستی خشک روی زخم تشکیل شده و ممانعتی برای گرفتن وضو به وجود نمی‌آورد اما کندن آن موجب تازه شدن زخم و خونریزی می‌شود.
۲. عصاره‌ی "زندگی" را، چه از نظر لغوی و چه از نظر معنایی، می‌توان در "زن" دید. تکرار مداوم یک سری فعالیت‌ها، زن و زندگی زنانه را دچار روزمرگی خاصی کرده است. فعالیت‌هایی مثل عزاداری نیز به تأثیر از این تکرار در بین زنان لر به شیوه‌ای کاملاً مشابه و سیستماتیک برگزار می‌شود.
آیین گل‌مالی و چهل‌منبر چنان ریشه در این دیار دوانده که بدون بیان شدن و یا آموزش خاصی، از نسلی به نسل بعد منتقل می‌شود؛ درست مثل شمعی که با شعله‌ی یک شمع دیگر روشن می‌شود. زنان از همان دوران کودکی که برای عروسک‌هایشان مادری می‌کنند این آیین دسته‌جمعی را یاد می‌گیرند و رفته‌رفته، خودشان تبدیل به حلقه‌ی بقای این زنجیره می‌شوند. زنجیره‌ای که در آن، انسان نه به شکل اشرف مخلوقات، بلکه به فروتنانه‌ترین حالتش، یعنی شکلی از خاک بازگشت می‌کند.
سن، طبقه‌ی اجتماعی، زشتی یا زیبایی ظاهری و چیزهای دیگری از این دست، صفت‌هایی هستند که سال‌های سال است در ایام عزاداری محرم زیر چادر و روبنده مخفی می‌شوند و رذالتِ قضاوت‌برانگیز وجودشان راهی برای ورود به این آیین پیدا نمی‌کند.
۳. عزاداری حسین (ع) و یارانش چیزی بیشتر از یک آیین‌جمعی است، چیزی شبیه یک داغ، شبیه یک زخم عمیق. زخمی که با گذشت سال‌ها و قرن‌های متمادی، نه تنها بهبودی نیافته بلکه سله‌ی آن، هر ساله کنده می‌شود و زخم تازه می‌شود، دوباره سله کنده می‌شود و دوباره زخم تازه می‌شود و پایانی برای این چرخه وجود ندارد.
هر پیرزنی که در روز تاسوعا، منبری را در خانه‌اش برپا کرده و میزبان شمع‌های نذری و قندهای حاصل از حاجت‌روایی دیگران است روزگاری همان کودک کنجکاو بوده که در مادربازی‌های کودکی‌اش به عروسک‌هایش گِلِ عزا می‌زده است. در طول سالیان، شاید دنیا به سمت رنگی‌شدن رفته باشد، شاید دیوارها پر از ترک شده باشند، شاید آن کودکِ نظاره‌گر پیر شده باشد و چروکِ پوستْ جای روبنده‌ی صورتش را گرفته باشد اما هنوز آن زخم کهنه، آن داغ عذاب‌دهنده وجود دارد. اگر تمام سال یک فراموشی مرهم‌وار باشد، محرم آن‌قدر غم‌انگیز است که سله از روی زخم می‌کَنَد و "دریغا که کندن سله، پایانی ندارد زخم را".


نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا