احتمالاً در مورد تئاتری جنجالی با نام لیلی نام تمام دختران سرزمین من است که به مناسبت هفته دفاع مقدس در سالن ارشاد خرمآباد به نمایش درآمد شنیدهاید تئاتری که با ورود مقامات و چهرههای سیاسی استان به موضوع و اظهارنظرها در خصوص وهن آور بودن نمایش مذکور؛ عذرخواهی کارگردانش را به دنبال داشت؛ اما این پایان ماجرا نبود و در ادامه با پشتیبانی مدیر کل ارشاد از برگزاری نمایش مذکور و رد هر گونه حق اظهارنظر برای افراد غیر کارشناس در مورد تئاتر یاد شده، بستری مناسب برای موضعگیریهای سیاسی از سوی شخصیتهای متعلق به جریانات مختلف، فراهم گردید. پس از امضای نامهی طرح سوال از وزیر ارشاد از سوی هشت نفر از نه نماینده استان و افزایش فشارها برای برکناری حمیدرضا حنان مدیر کل ارشاد استان، شاهد گلایهی آقای جنتی، وزیر مستعفی فرهنگ و ارشاد دربارهی حساسیتهای به وجود آمده و اظهارنظرهای مخالف در مورد برگزاری تئاتر مذکور، در روز خداحافظیاش از مسند صدارت بودیم.
سخنانی که خود به هیزمی برای شعلهوری آتش اختلاف بین موافقین و مخالفین و ادامهی موضعگیریها در این خصوص شد. راهاندازی پویش مردمی حمایت از آقای حنان و صدور بیانیه و توضیح منتشر شده از سوی اداره کل ارشاد استان نیز افاقه نکرد و مانعی برای درخواست برکناری آقای مدیرکل، از تریبون نماز جمعه خرمآباد نگردید.
با گذر از گمانهزنیهای فعالین سیاسی، نظیر ارتباط موضوع با تلاش برخی از نمایندگان جناح اکثریت برای تعدیل فشارهای سه نمایندهی اصلاحطلب که خواهان توضیح وزارت ارشاد در مورد لغو مستمر برگزاری کنسرتهای موسیقی بودند و یا شایعهی مقاومت حنان برای عدمتغییر در پست معاونت ارشاد استان که مورد اخیر در سخنان روز تودیع آقای وزیر نیز شنیده شد، میتوان نمایش مذکور را فارغ از هر نگاه سیاسی مورد کنکاشی دوباره قرار داد.
وقتی از ابتدا به روند برگزاری نمایش مذکور مینگریم، قبل از هر چیز توقیف یکماههی نمایش، در تهران به چشم میآید که شنیدن این نکته، اگر بخواهیم از هر پیشداوری فاصله بگیریم دستکم لزوم حساسیت بیشتر برای ناظران و صدور محتاطانهی مجوز اجرای مجدد را به ذهن متبادر میسازد. در مورد اجرای نمایش نیز میتوان گفت بازیگران که اغلب با بازیهای آماتور، صحنههای دوران دفاع مقدس را باورناپذیر خلق میکردند در کنار ضعف در نمایشنامه و دیالوگنویسی، مجموعهای ارائه میکردند که بههیچعنوان تداعیکنندهی آن سالها نبود هرچند به قول یکی از آگاهان امر، سن و سال کم مجموعهی عوامل بهویژه کارگردان نمایش، حکایت از عدم تجربهی مستقیم سالهای جنگ دارد و فاصلهی زیاد محتوای نمایش با خاطرات ما، شاید طبیعی و مقتضای سن ایشان باشد.
اما ضعف در تکنیک به اینها هم منحصر نمیشد و اشکالاتی مثل انطباق ناهمگون موسیقی تراژیک با شوخیهای هزل و همینطور انتخاب و چیدمان بی نواخت ابزار صحنه، تصور و ارتباط مخاطب عام و خاص را با نمایش دچار اختلال میکرد. البته این ضعفهای فنی در برابر مشکلات آزاردهندهی بعدی ایراد مهمی به شمار نمیآمدند مواردی چون انتخاب کلمات و جملاتی دور از فضای دههی شصت و هفتاد شمسی، بکار بردن شوخیهای کلامی و غیرکلامی سخیف که دونشان هر انسانی بود چه اینکه فاعلش سرباز وطن باشد یا نباشد و همچنین معنای خفیف و زار مستتر در برخی کنایات ایشان. این مشکلات وقتی بیش از پیش قابل نقد میگردند که بدانیم بر اساس متن قرار است همهی نقشهای این نمایش (چهار سرباز) که سیلی از عبارات و معانی زشت را در رفتار و گفتار خود ارائه میدهند در انتهای نمایش با اصابت گلولهی خمپاره به شهادت برسند و در قاب ذهن مخاطب به رفیعترین نقطه ارتقا یابند اما امان از بنای رفیعی که بر شالودهای ضعیف برپا گردد.
در سادهانگارانهترین حالت، این نمایش با پارهای تغییرات ساختاری در سناریو و قطع ارتباط با جبهه و جنگ و شهید و شهادت، میتوانست برای مخاطبینی دیگر و مقطعی زمانی غیر از هفته دفاع مقدس، اجرایی دمدستی و جُنگی مفرح باشد.
نیازی به گفتن نیست که هستی امروز ما متأثر از رشادتها و فداکاریهای دلاوران رزمنده است و درخت تناور آبرو و عزت ایرانیان با خون شهداست که سیراب شده و با از جان گذشتگیهای آنان است که بر جای استوار مانده. لذا سخت است درک کسانی که برای محافظت از مدیرکل ارشاد لرستان و برای بهجای آوردن سنت سیاسی دفاع از مسئولین متعلق به جریان خودی، بر هشت نمایندهای که طرح سؤال را امضا کردهاند خرده میگیرند که چرا در سایر موارد چون بیکاری جوانان لرستان و اشتغال و رفاه و مسکن و ازدواج و ... اینچنین یکدست و یکپارچه دولت را به زیر سؤال نمیبرید. مگر نه اینکه که فصل مشترک اهم امور از نظر ایرانیان آزاده غیر از حفظ حرمت شهید نیست.
اما از سوی دیگر محبت شهدا چون شمایلی ربانی بر لوح دلوجان همهی مردم این دیار آویخته است و این سرمایهی معنوی از سوی هیچ شخص و حزب و جریانی قابل مصادره نیست و نمیتوان به پشتوانهی داشتن گرایش خاص سیاسی خود را میراث دار انحصاری خون شهدا دانست. پس اگر کسی به دفاع از حرمت شهدا بر میخیزد باید بداند که از سرمایهی معنوی همه ایرانیان دفاع کرده نه از دستاوردها و افتخارات یک حزب خاص. شهدا چشموچراغ همه ملت سرفراز ایران هستند و همه ایرانیان با هر مرام و دین و آیین و دیدگاه سیاسی وامدار شهدایند و پاسداری از راهشان افتخاری است همگانی.
همچنین نمیتوان منکر خدمات شایستهی مدیر فعلی فرهنگ و ارشاد استان شد و نباید با بروز یک کاستی در زیرمجموعهی تحت امر ایشان، همه آنچه در مدت خدمت ایشان بهسختی فراهم گردید را نادیده گرفت و اعتلای نام لرستان را که دیگر بار با اقدامات هوشمندانه بر تارک فرهنگ این سرزمین درخشید را از یاد برد.
دور از ذهن نیست که با دخالت مسئولین ذیربط، فضایی برای تعامل بیشتر فراهم گردد و این مسئله ختم به خیر گردد. فراموش نباید کرد برای صدور مجوز اجرای این نمایش، گروهی از متخصصین و مسئولین اعم از کارشناسان خود اداره ارشاد و دیگر نهادهای ذیربط اظهارنظر نموده و متن نهایی را تصدیق نمودهاند تنها مسئلهی پشتیبانی مدیرکل محترم ارشاد از نمایش مذکور میماند که هر چند وظیفه دانستن حمایت از زیرمجموعه، به خودی خود خلقی نیکوست، اما ادامهاش در شرایط فعلی، آنهم پس از عذرخواهیهای پیدرپی کارگردان و ارسال توپ به زمین ارشاد، خیلی مدبرانه به نظر نمیرسد.
سید علی جزایری
توضیح: مطالب ارسالی، لزوماً دیدگاه پایگاه خبری یافته نیستند اما مطابق فلسفهي رسانههای بیطرف، آمادگي داريم نوشتهها و دیدگاههای دیگران را نیز در خصوص این موضوع و موضوعات مختلف به شرط رعایت قوانین مطبوعات، منتشر نمائيم.
دیدگاهها
خوانش و برداشت و تلقی متفاوت میتوان از آن داشت
شاید اگر لباس جبهه بر تن نداشتند این سوتفاهم بوجود نمی آمد