هیهات منالذله، ندای رهایی و آزادگی ست که از طوطیای جان آموزگار بزرگ شهادت، از پهندشت سرزمین کربلا به گوش میرسد و شاهد و مدعایش، نخلها و شنهای ریز و روان کویر است که بر آن گواهی و بشارت میدهند که هفتاد دو کبوتر عاشق، چگونه سبکبال و رها از همه زنجیرها و تعلقات از پی مراد و راهبرشان باز نایستادند و حتی یک لحظه تردید و تنها گذاشتنش را در انتخاب مسیری که برگزیده بودند به خود راه ندادند.
کاروان به ظاهر کوچک اما بزرگ حسین، رسالتی بس سنگین داشت که بر شانههای تکتک یاران باوفایش سنگینی میکرد. دفاع از شرافت و انسانیت و ارزشهای خدایی انسان بر زمین که به دست صاحبان قدرت و مکاران زر و زور و تزویر به یغما رفته و به نام دین، رسالت پیامبر آگاهی و رهایی را به مسلخ بردند و فرصتطلبانه و متقلبانه میخواستند خود را منادی واقعی دین در میان نسل و جامعهای که حیات و زمان پیغمبر را درک نکرده بودند بهظاهر جا بزنند و فرزند راستینش را که پرچم حقخواهی را برافراشته و وارث همه انبیا در طول تاریخ بشر است را ناجوانمردانه، شورشی و خارجی بنامند و مزدورانه با حربه مذهب اموی به جنگ حسین میروند و چه جانکاه است آنان که بهسوی خویش فرایش خواندهاند فقط با سکهای، سیلی یا تهدید و تطمیع، جانب خصم را میگیرند که نام و یادشان در تاریخ با بد عهدی پیوندی ابدی یافته است.
آری صحنه کربلا صحنه واقعی تاریخ است که در یکسوی آن حقانیت، انسانیت و وفاداری و از سوی دیگر رذالت، ذلت، زبونی و قدرتطلبی که حتی کودک شش ماه نیز قربانی میگیرد و اما در جبهه حسین که یک مکتب انسانساز و تاریخساز است، تمام جلوههای انسانی در حد اعلا در آن فوران مییابد که حتی قبل از آغاز پیکار همه همراهان خویش را فرا میخواند و در کمال حریت و آزادگی وضعیت نبرد پیش رو را تشریح میکند که فردا خبری از پیروزی بر خصم نیست، از خود گذشتن است و شهادت.
و صداقتش را حتی در آن شرایط حساس برای ثبت در تاریخ اثبات میکند و همراهانش را مختار و آزاد مخیر میسازد.
آنان که مرد راهاند و خودساخته، حجت تمام است و آنان که مردد و ناتوان حرجی برماندنشان نیست، تاریکی شب مآمن و پناهی است که جان خویش را برهانند و خود را از مهلکه نجات دهند که کارزار حسین و مرام او و راه او مردان مرد میخواهد.
مردانی که گرسنگی، تشنگی و رنج را با تمام ذرهذره وجودشان احساس کرده باشند و همواره در تمام رنجهای آدمی شریک باشند، از جنس دردند و دردشان را تا برافراشته شدن آزادی و عدالت فریاد میزنند.
آری امام حسین (ع) خود مظهر تمامعیار رنجی است که در طول تاریخ بر انسانیت رفته است و میرود و خویشتن خویش را مسئول میداند و همه سلاح و نیرویش نه عدِه و عدٌه و نه تیغ و شمشیر بلکه تمامی سلاح و هنرش، شهادت و فدا شدن و خود را در شط خون سرخ خویش شناور کردن که خصماش با همه هیاهو و تبلیغات و سیاهی لشگرش از آن محروم است.
رمز پیروزی و جاودانگی حسین، شناور بودن خون سرخ او و یارانش در طول تاریخی است که امویان را رسوای تاریخ نمود و کاخ دمشق را به لرزه درآورد تا در عرصه عمل اثباتکننده این حقیقت تابناک باشد که خون بر شمشیر پیروز است.
محسن رستمی
دیدگاهها
مرد می خواهد ،مردانی که گرسنگی تشنگی و رنج را ورنج راباتمام وجودشان حس کرده باشند به زیبا نوشته ای که رمز پیروزی و جاودانگی حسین، شناور بودن خون سرخ او و یارانش در طول تاریخی است ازنوشته شما تشکر وقدردانی میشود