یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

کتاب کوگ تاراز به بازار آمد- یافته

کتاب کوگ تاراز، رمانی است درباره‌ی ساعات پایانی زندگی بهمن علاءالدین که توسط زینت حسنی نویسنده اهل فومن از زندگی شخصی و هنری زنده‌یاد بهمن علاءالدین (مسعود بختیاری) نوشته‌شده و از خردادماه 93 در کتاب‌فروشی‌های سراسر کشور توزیع گردید.

به گزارش یافته، حسنی می‌گوید: این رمان حاصل ماه‌ها تحقیق و ساعت‌ها گفتگو با دوستان استاد علاءالدین و به‌ویژه خانواده علاءالدین بوده است؛ اما بیشترین کمک را خود بهمن علاءالدین و صدایش به او کردند تا کار به سرانجام برسد.

زینت حسنی اضافه می‌کند: آشنایی‌اش با بهمن علاءالدین کاملاً اتفاقی بود. زمانی که با یکی از سوژه‌های کتاب دیگرش که در حال نوشتنش بوده و به‌صورت تلفنی  صحبت می‌کرده ، صدای موسیقی را شنیده و پرسیده به صدای چه کسی گوش می‌کند‌؟ آن فرد گفته علاءالدین‌. آن موسیقی آن‌قدر خانم حسنی را جذب کرد که علاقه‌مند شد تا بیشتر راجع به خواننده‌اش بداند و این‌گونه بود که با گوش دادن به آهنگ‌های بهمن علاءالدین علاقه‌مند شد تارمانی درباره‌ی او بنویسد و با توجه به سکونت در کرج با خانواده علاءالدین آشنا شده و از مهر 92 شروع به نوشتن کوگ تاراز کرده است.

خانم حسنی می‌گوید ؛برای نوشتن هر یک از رمان‌های قبلی‌اش زمانی حدود 2 سال صرف کرده اما برای این کتاب با توجه به علاقه‌ای که به شخصیت بهمن علاءالدین پیدا کرده تصمیم گرفته در سریع‌ترین زمان ممکن کتابش را نوشته و منتشر کند.

این رمان در قالب گفتگوی 2 نفری بهمن علاءالدین با مسعود بختیاری شکل گرفته و از زندگی و دغدغه‌های شخصی بهمن علاءالدین‌، ارتباطش با خانواده و دوستانش ، هم‎تباران بختیاری‌اش و تأثیری که بر آن‌ها گذاشته و جایگاهی که در قوم لر داشته سخن به میان می‌آید اما هیجان‌انگیزترین بخش کتاب آنجاست که خانم حسنی سعی کرده پرده از عشق بهمن علاءالدین بردارد و با کنکاش کردن در زندگی ، اشعار و صدای علاءالدین پاسخش را نیز یافته است. ذخیره

زینت حسنی در ابتدای کوگ تاراز نوشته است‌: خورشیدی در آسمان هنر ، همین نزدیکی افول کرد و از فروغ افتاد و خاموش شد! افسوس! من محو ستارگانی بودم که آن‌سوتر، چشمک‌زنان سوسو می‌زدند!

حسنی در قسمت دیگری نوشته است: یک نفر با مشتی گردِ مرگبار، با نفس‌های سنگین و صدادار و لبخندی نامفهوم و هیبتی نامعمول، آرام به وی نزدیک می‌شد.بهمن نمی‌خواست او را ببیند ولی مسعود دست‌های او را گرفت و محکم فشرد و روی تخت ثابت کرد.

"نترس بهمن. نترس.مثل پرواز می‎مونه.فکر کن داری پرواز می‌کنی به دشت لآلی! یا دشت‌های بختیاری! امروز خبر پرواز تو اونجا به گوش همه‌ی زاگرس نشینا میرسه"

مچ دست‌هایش را در دست فشرد و گفت: "مرحبا مرد. مرحبا ! وقتی اومدی فرشته‌ها رو به گریه انداختی چون، پر و بالتو کندی و به زمین اومدی تا جماعتی رو شاد کنی ! امروز میری و دوباره لب فرشته‌ها رو به خنده باز می‌کنی و با یادگاری که از خودت بین عشایر و ایل بختیاری گذاشتی ، اونا رو هم خوشحال نگه می‌داری... برو که در ازای لالایی‌هایی که برای آروم کردن دل عشایر خوندی ، خدا برات لالایی می گه"

"نشر رخ مهتاب راتا‌" در چاپ اول کوگ تاراز را در 288 صفحه به همراه 7 صفحه عکس در شمارگان 2000 جلد و به قیمت 15 هزار تومان  منتشر کرده است.

کتاب کوگ تاراز به بازار آمد- یافته

 

دیدگاه‌ها  

#1 ابوذر آقائی 1399-01-31 01:19
زنده باد خانوم حسنی، استاد مسعود بختیاری اسطوره تکرار نشدنی
نقل قول کردن
#2 بختیاروند 1402-01-12 18:59
دستش درد نکند. عالی بود
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا