یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

فرهنگ‌نامه موسيقي لرستان (مجموعه مقالات 2 جلدي) - يافتهفرهنگ‌نامه موسيقي لرستان (مجموعه مقالات 2 جلدي)

به كوشش و مقدمه: رضا اقبالي

ناشر: شاپورخواست (خرم‌آباد)

نوبت چاپ: اول 1392

شمارگان:  1000 نسخه

شابك:  0 – 037 – 260 – 600 – 978

قيمت:  25 هزار تومان

 

جلد اول كتاب "فرهنگنامه موسيقي لرستان" در 10 فصل و 550 صفحه منتشر شده است.

در اين اثر تصاوير و مقالات بسياري مرتبط با موسيقي لرستان و هنرمندان اين ديار ديده مي‌شود.

جلد دوم كتاب نيز به زودي منتشر خواهد شد.

 

بخشي از آن‌چه در جلد اول اين كتاب منتشر شده است:

مقدمه

پيش ‌از اسلام، سرزمين‌ امروزی لرستان با عنوان ماسپتان‌ ‌يا ماسبذان‌ بخشي از منطقه‌ي‌"پهلَو" يا "پهله" بود. پس از استيلاي اعراب، ناحيه‌ي غربي ايران‌"‌جبل‌" یا کوهستان نام گرفت که بر اساس آن تقسيم‌بندي، لرستان بخشي از آن ناحيه بود.

نخستين‌بار در اسناد و روايات تاريخي‌ روزگار صفوي، از اين ناحيه‌ با عنوان‌ "لرستان فيلي" نام برده‌اند كه شامل‌ پيش‌كوه (استان لرستان) و پشت‌كوه (استان ایلام) می‌شد. كهن‌ترين سندي كه لرها (لر بزرگ و لر کوچک) و لك‌‌ها را از اقوام كهن ايراني برشمرده است،‌ تحقيقاتي است كه در سال 1128 ق. به دستور شاه‌ سلطان‌حسين‌‌ صفوي انجام گرفت.( ‌افشار، ايرج؛ فرهنگ ايران زمين، (دوره پانزده جلدي)؛ تهران: انتشارات سخن، 1385‌، چاپ سوم، جلد بيستم، آمار مالي و نظامي ايران‌، به كوشش محمّدتقي دانش‌پژوه، ص 406.)

پيشينه‌ي‌كهن همزيستي این سه گروه، در سرزمینی که امروزه استان لرستان نامیده می‌شود، تأثير‌پذيري فرهنگي را برايشان به ارمغان آورده است و اين نفوذ و‌ رسوخ‌، سرمايه‌اي تاريخي محسوب مي‌شود كه بر غناي فرهنگي آنان مي‌افزايد. از اين‌رو بی‌تردید، فرهنگ و هنر‌ اهالي لرستان، تجلي روح ايراني است.

لرها و لك‌ها از ديرباز با موسيقي آشنا بوده‌اند و از اقوام معدود جهان‌ هستند كه با موسيقي زندگي كرده‌اند. كاوش‌هاي باستان‌شناسي كه در اوايل قرن حاضر انجام پذيرفت، سبب شد تا قطعه‌‌‌اي سفالين در يكي از مناطق لرستان كشف گردد که بر آن نقشي از رقص و پايكوبي دسته‌‌جمعي حك شده است. امروزه اهالي لرستان در شادي و سرور خود‌، همچنان آن حركات را انجام مي‌دهند. نقش آن تكه‌ي‌ سفالين که مربوط به هزاره چهارم پيش از ميلاد مسيح است از قدمت موسيقي و پيشينه‌ي‌‌ رقص مردمان اين نواحي خبر مي‌دهد. در كاوشي ديگر، ظرفي نقره‌اي کشف شد كه تصاويري از سرنا و تنبور بر آن حك شده است.

آن ظرف را مربوط به روزگار ساساني مي‌دانند که سندي معتبر و قابل اعتماد،‌ مبني بر رواج موسيقي در آن دوران است. اين گونه آثار مكشوفه، كه از توسعه و گسترش موسيقي در ايران حكايت دارد، در مناطق مختلف ايران نيز به دست آمده است. اين آثار مي‌توانند پل‌هاي ارتباطي بين امروز و ديروز باشند. از اين رو درمي‌يابيم كه‌ موسيقي يكي از عناصر بسيار مهم و با اهميت در فرهنگ گذشته‌‌ي ايران  بوده است و امروزه همچنان در نواحي گوناگون ايران، يكي از‌ ارزشمند‌ترين عناصر فرهنگي به شمار مي‌رود كه از گذشته تا حال، پيوندي ناگسستني با زندگي داشته است.

اگر بپذيريم كه موسيقي جزو مهم و برجسته‌ي پيكره‌ي سنّت‌ ايراني است، سطح پيشرفت و تكامل موسيقي در هر جامعه را مي‌توان مستنداتي گويا و مستدل از اوج فكري‌، روحي و معنوي آن جامعه برشمرد. زبان موسيقي بهترين معيار سنجش براي ارزيابي قوه‌ي تفكر‌، تخيل و خلق هنري آن قوم در دوره‌هاي مختلف است.

از آن‌جا كه سرچشمه‌ي اغلب هنرها در زندگي بشر قابل جستجو است، خاستگاه آهنگ‌ها و نواهاي‌ ‌‌‌عاميانه لرستان هم ريشه در زندگي ساده عشاير و روستايياني دارد كه در ساده‌ترين و بي‌آلايش‌ترين نوع زندگي به سر برده‌اند. تصوير زندگي در موسيقي، تصويري شفاف و بي‌پرده از باورها و آيين‌ها و در نهايت بايدها و نبايدهاست. با آن كه ابزاري براي بيان احساس و عواطفشان به شمار مي‌رفت‌ با اين همه، موسيقي براي مردم اين ديار حرفه نبود،‌ اما مهم‌ترين انگيزه‌اي بود تا به گونه‌اي انساني و طبيعي، هدف و انديشه را تداوم‌ ‌بخشند. موسيقي ابزاري بود تا اين مردم در درازناي تاريخ پرفراز و نشيب خود از اعماق‌ اين كوه‌هاي سر به فلك‌زده، فقط زنده نباشند و بتوانند با تلاش در راستاي دستيابي به همه‌‌ی انعكاس‌ها و جنبه‌هاي متنوع وجود انساني خود گام بردارند، از اين رو در طي زمان‌ها با تكرار‌، والاترين احساسات انساني را منعكس كرده تا به شکوفايي رسيده و تأثير عميق و مستقيم آن را بر روح انسان به يادگار نهند.

مردم اين ديار چنان زندگي را با موسيقي پيوند داده‌ بودند كه قوت تن‌، بهجت مغز، فراغت عواطف و ترميم قواي تحليل رفته و تلطيف ذهن فرسوده و تشحيذ اميال و احساسات ظريف خود را از موسيقي مي‌گرفتند.

در بیانی کلی، می‌توان ادعا نمود که‌: موسيقي لرستان داراي چنان قوت سحرانگيزي است كه جان دوباره در كالبد آدمي مي‌دمد. گاه روح حماسه و ستيز را بر مي‌انگيزد و نيشتري مي‌شود براي بريدن دست اجانب و گاه حماسه و عشق است و هنگامي نواختن آهنگ اميد و ‌زندگي است و تداعي‌گر لحظات شيريني براي بودن، زيستن و عشق وزريدن است و در يك كلام موسيقي لرستان "عالي‌ترين تامل نظري و عملي زيباشناسانه‌اي است‌" (محمّدی، محمّد‌مهدی؛ اشارات موسیقی؛ سوره‌ مهر، مرکز موسیقی حوزه‌ هنری؛ تهران: 1386، صص13و14.) كه مترادف با زندگي است.

جا دارد سخن استاد شهير موسيقي معاصر، "‌محمّد‌رضا شجريان‌" را زينت بخش اين گفتار مي‌کنم: «نخستين گام در راه مردم سازي نوا، بازدارندگي از گناه است. زيرا هنگامي كه هر كسي با هر نام و نشاني‌، گرفتار رشك و خشم و كين شده است، همين كه بر بال موج‌هاي يك آهنگ و نواي شور، به دست و توان هنرمندي راستين در درون و برون خود‌ به سوي حق پرواز مي‌كند، به بارگاهي از فروغ يزداني حق بار مي‌يابد كه ناگهان به خود آمده و از كين و رشكي كه در خود يافته است شرمنده مي‌شود.

دوم: موسيقي راستين آن آوا و نوايي است كه شنونده را به بارگاه مهر بي‌كران حق بار دهد زيرا هر جا كه دست و بال انسان در درياي طوفاني زندگاني از همه تخته‌ پاره‌ها بريد‌، ذهنش به جايي پناه مي‌برد و به نقطه‌اي چشم مي‌دوزد كه بر زبان راندنش "شدني" نيست و هيچ نامي جز فروغ خدا ندارد.

سوم: آوا و نوا پيش برنده‌ي مردم به سوي نهادهاي مردمي است. همچنان‌كه نواي كوس و كرناي حماسه‌ها‌، سربازان پيكار‌ را از "گناهِ‌‌ گريز‌" باز مي‌داشت و به‌سوي پدافند حق مي‌برد و آن چنان تواني مي‌بخشيد كه رزمنده تا دهانه‌ توپ[دشمن] پيش‌ مي‌رفت.

چهارم: از آنجا كه آوا و نوا از زيبا‌ترين زيبايي‌هاي معنوي است، تواناترين سرچشمه‌ي كارآيي‌هاست . همچنان كه عشق يا ميدان ربايش بارآور‌ بزرگ‌ترين حماسه‌هاي اخلاقي در گذرگاه تاريخ جهان مردمي شده است، بي‌گمان بايد بود كه هر كار بزرگي در سايه‌ توان عشق و زيبايي به انجام رسيده است.

پنجم: آوا و نواي راستين، بركشنده نهاد انسان‌ها به جان‌هاي معناست. همچنان كه در همه‌[ي] حلقه‌هاي عرفاني براي پرواز معنويي، از آوا و نوا ياري گرفته‌اند.

ششم: از جلوه‌هاي بي‌چون‌و‌چراي هدف‌نوا و خوانندگي‌، نقش هماهنگ‌سازي آن است.

هفتم: تجلي‌گاه هر گروه خواننده و نوازنده‌اي، رساترين جلوه‌گاه هماهنگي است كه هم نمودار يگانگي است و هم شناسناگر نياز به هدف يگانه‌.»[1]

 

‌‌‌گُسترش موسيقي‌لرستان

موسيقي لرستان كه قرن‌ها از اعماق‌ كوه‌هاي بلند فراتر نرفته بود به مدد تكنولوژي توانست تا نزد خودي و آشنا، شور و شادي برانگيزد. هنگامي كه نخستين‌بار، موسيقي‌ لرستان با گستردگي و پرمايگي‌‌، به همت و پيگيري بزرگ‌مردي چون حميد ‌ايزدپناه در راديو عرضه گرديد، مشتاقاني را جذب نمود كه خواهان عرضه‌ي بيشتر آن شدند.

آغازگر پخش رسمي ترانه‌هاي لري در راديو ايران، دو ترانه‌ي محلي "کوش‌طلا" و "هالو اِ گنم خَر"‌، با صداي زنده‌ياد "رضا سقايي" و کمانچه‌نوازي "حسين سالم "و همراهي ضرب برادرش "منصور"، در آخر ارديبهشت‌ماه سال 1344 بود. اگرچه پيش از آن، ترانه‌‌اي با نام "‌هي‌ نوا‌ته" با صداي‌"سيّدرضا فرخجسته" در راديو ايران پخش شده بود.

چندي بعد، در مردادماه همان سال‌، ترانه‌ي محلي " دايه‌دايه" با پيش‌درآمد آواز "شيرين و خسرو" و ترانه‌ي لري"چَشْ وِ رَه" (شعر ترانه‌ی "چَشْ ‌وِ رَه" از استاد ایزدپناه و محمود مدیری آهنگساز آن بود.) با صداي زنده‌ياد حشمت‌الله‌ رشيدي نيز در راديو ايران پخش شد و اين توفيق، راه عبور نوازندگان و خوانندگان را بر صحنه‌هاي اقطار جهان گشود. از آن زمان، ره آورد تلاش‌ و ذوق ‌خنياگران نام‌دار محلي چون؛ پيرولي کریمی، علي‌رضا حسين‌خاني و همت‌علي‌ سالم و هنرمنداني چون آقايان علي جعفري‌تهراني‌، علي‌محمّد صالحي‌، محمود‌ مديري‌، رحمان ظفري، عباس‌قلي کريميان‌، داريوش نورايي و ... آهنگ‌ها و ترانه‌هاي ماندگاري بود كه‌ در قالب صفحه يا كاست و پخش از راديو به عموم مردم شناسانده شد.

و اما همت استادان نام‌داري چون حميد ايزدپناه، درويش‌رضا منظمي و علي‌اكبر شكارچي در گسترش و حفظ اصالت هنري موسيقي لرستان ستايش‌برانگيز بود. آنان و ديگر اهالي موسيقي توانستند با وجود همه‌ي سختي‌ها‌، راه دراز و پر مانعي‌ را پشت سر نهند. سال‌ها بعد‌، موسيقي لرستان در عرصه‌هاي خارجي توانست شگفتي‌آفرين باشد تا آن‌جا كه در سال 1991‌، منتقدان چهل و چهارمين فستيوال "آوينيون فرانسه" را وادشت تا از جايگاه‌ يگانه‌ي استاد شهير سُرنا‌نواز، شاميرزا مرادي با اعطاي عنوان "مرواريد اقيانوس" تقدير کنند.

همچنين ترانه‌‌ي معروف‌ "دايه‌دايه" كه با اجراي دست نيافتني از ‌حنجره‌ي طلايي رضا سقايي برآمده بود، در فهرست"صد اثر ماندگار موسيقي ايران" ثبت گرديد. اين حضور ارزشمند موسيقي لرستان در عرصه‌ي ملي و‌ جهاني بخشي از سند افتخاري است كه در تاريخ و فرهنگ اين قوم نهادينه شده است.

به تدريج،‌ موسيقي لري به سمت جايگاه واقعي خود پيش‌رفت و اهالي موسيقي توانستند با مدد از بن‌مايه‌هاي اصيل فرهنگ ايراني‌، موسيقي لري را به عنوان يكي از تأثيرگذارترين عناصر فرهنگي در احياي روحيه‌ و حفظ‌ آرمان‌هاي ميهني ‌معرفي نمايند، به گونه‌اي كه در طول دوران دفاع مقدس، آهنگ‌ها و ترانه‌هاي حماسي لري از چنان محبوبيت ملي‌ ميهني برخوردار شدند كه دامنه‌ي گسترش آن تا اقصي‌نقاط ايران پيش‌رفت. ترانه‌هاي لري سفير حماسه و نشاط براي رزمندگان اسلام بود. طنین صداي پر احساس محمّد ‌ميرزاوندي در آن روزگار، قلب‌ها را مملو از شور و اميد می‌کرد.

باشد که پژوهش‌هاي موسيقيايي و آهنگ‌ها و نواهايی كه در راستاي گسترش و توسعه موسيقي لرستان توليد مي‌شوند با دقت و نظارت از طرف‌ حافظان اصالت موسيقي لرستان، مورد نقد و بررسي قرار گيرد و افرادي كه خود را پاسدار هويت موسيقي لرستان مي‌دانند بكوشند تا چند گانگي فرهنگي گریبانگیر موسيقي ما نشود كه اين آسيب با چنان شتابي به پيكره موسيقي ايران پرتاب شده است كه بسياري از جوانان با هويت اصیل موسيقي نواحی ايران غريبه‌اند.

بكوشيم تا جنبه‌هاي فرهنگي، خاطرات تاريخي‌، سنت‌ها‌، مليت و قوم‌پرستي را كه در موسيقي اقوام ايراني نهفته است و امروزه مي‌تواند آفريننده افكار و احساساتي بسيار خطرناك باشد، فقط پديده‌هايي موزه‌اي بدانيم و بكوشيم كه زمينه‌ي اين گذار تاريخي را كه اجتماع به آن نيازمند است در موسيقي امروز فراهم نماييم و ضمن احياء هويت فرهنگي بدون توجه به ساختارهاي ديروز، زمينه نوگرايي فرهنگي امروزين را در موسيقي خود فراهم آوريم.

و‌ بخواهيم تا ‌‌بي‌آن‌كه در صدد كم‌رنگ كردن نام و نشان مليت باشيم همه اقوام ايراني از مفهوم هويت ملي فراتر رفته و موسيقي ابزاري براي معرفي و شناساندن هويت فرهنگي‌مان باشد.‌ چرا كه هويت ايراني جلوه‌ و فرايند فرهنگي و ملي همه اقوام ايراني است و چه بسا بسياري از فرهنگ‌ها‌ي مجاور و حتي غيرمجاور ما را در برگيرد.

اميد آن‌که با شناخت هر چه بهتر و بيشتر بتوان منابع اصيل فرهنگي و انساني موسيقي لرستان را شناسايي و استخراج نماييم تا پيوسته نيازهاي نوين جامعه را به موسيقي برآورده سازيم و بكوشيم تا با بيداري و شناخت دقايق و ضرورت خواسته‌هايمان، ‌پيوسته شاهد تحولات چشمگير در موسيقي لرستان باشيم، و راه را بر شبيخوني كه فرايندش زدودن هويت فرهنگي و اسطوره‌هاست بر جهان استعمار و استكبار  ببنديم و جای خوشوقتی است که موسیقی لرستان از اصالت خود دور نشده و با هوشمندی اهالی شعر و موسیقی و دیدگاه‌های هنری فرهنگی و فلسفی که حاصل نگرش ما به خدا، طبیعت و زندگی است، به عنوان ايراني مسلمان، موسيقي‌مان با هويت ملي، قومي و ديني‌‌مان همخواني داشته باشد.

 

 

 

 

 

 

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا