یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

دروازه‌بان اسبق استقلال و تیم ملی اتهام سنگینی علیه حضور "ابراهیم میرزاپور" دروازه‌بان لرستاني تيم ملي در جام جهانی 2006 مطرح كرد. وي بی‌پرده از اختلافات خود با هادی طباطبایی و علت نیمکت‌نشینی در آن زمان توسط منصور پورحیدری صحبت می‌کند. پرویز برومند
به گزارش ایسکانیوز، پرویز برومند که روزی شماره یک آبی‌پوشان پایتخت درون دروازه محسوب می‌شد مانند بسیاری از گلرهای هم‌دوره خود در عرصه مربی‌گری فعالیتی ندارد. او دلیل این موضوع را عدم توجه مربیان لیگ برتری قلمداد کرد و معتقد بود این نفرات اول کادر فنی تیم‌ها هستند که باید به سراغش بیایند.
گفت‌وگوی جنجالی پرویز برومند را در ادامه می‌خوانید:
 
داستان جام جهانی 2002 چه بود که ابراهیم میرزاپور به یک‌باره به شماره یک تیم ملی تبدیل شد؟
در اتریش و اسلوونی بودیم که دست من در تمرین شکست. دروازه‌های متحرک تازه ساخته شده بود و زیرش آهن داشت. من شیرجه زدم و دستم به آن آهن برخورد کرد و آرنجم پاره شد و ساعد من شکست. در آن تمرین، یک مربی که فکر کنم برانکو ایوانکویچ از سر کوچه‌شان آورده بود! حضور داشت و هیچ چیزی هم بارش نبود. اسمش بگوویچ بود و تمرینات بدی می‌داد. بعد هم که دست من شکست. دکتر آمد و دید که دستم خونی است، آن را بخیه کرد. بعد من در اتریش، بخیه دستم را باز کردم و تمرین کردم. بلاژویچ، من را خیلی دوست داشت. یک روز پشت سر من بود که یک دفعه بر سر خودش زد و گفت: «چرا دستت این طوری شده است؟» نگاه کردم و دیدم دستم به شدت ورم کرده است. بعد رفتم پیش دکتر و عکس انداختم که دکتر گفت: «دستت شکسته است.» تنها دو هفته هم تا بازی ها باقی مانده بود. دکتر کاری کرد که ورم دستم خوابید اما گفت: «شکستگی هشت سانت بوده اما حالا 20 سانت شده است و نمی‌توانی بازی کنی.» گفتم: «دستم را طوری آتل ببند که بتوانم بدوم چون دو هفته دیگر بازی‌ها شروع می‌شود.» اما او گفت: «نمی‌توانی بازی کنی.» حتی کتفم را گچ گرفت. آن زمان با منتخب ماریبور بازی داشتیم. ذخیره من داوود (فنایی) بود که در آن دیدار بازی کرد. برف می‌بارید که در یک صحنه حامد کاویانپور تکل رفت و لیز خورد و به کشکک زانوی داوود برخورد کرد. اسم‌ها را هم رد کرده بودند. این حرف‌ها تا به حال هیچ کجا گفته نشده است و من برای اولین بار است که این صحبت‌ها را نقل می‌کنم. تنها کسی که باقی مانده بود ابراهیم میرزاپور، دروازه‌بان سوم تیم بود. مربی دو دروازه‌بان اصلی خود را از دست داده بود و دیگر هم نمی‌شد اسم رد کرد. فراز فاطمی، گلر دخیره شد. بعد هم که میرزاپور بازی کرد. آن زمان شنیدم او 800 میلیون قرارداد بسته و 400 میلیون آن را به برانکو داده است!
 
گلرهای جدید مانند علی‌رضا بیرانوند و محسن فروزان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بیرانوند فصل خوبی را سپری کرد اما نوسان زیادی داشت. علاوه بر تعاریفی مانند اندام مناسب، جسارت و خروج‌های به موقع که دروازه‌بان خوب را تعریف می‌کند، من می‌گویم گلر خوب، گلری است که روند کم‌نوسانی داشته باشد. حتی دروازه‌بانی که یک روز صد و روز دیگر 20 است، گلر خوبی نیست. در مقابل دروازه‌بانی که همیشه 50 است، دروازه‌بان خوبی محسوب می‌شود. در حال حاضر ما چنین دروازه‌بانی در ایران نداریم. در اروپا به دروازه‌بانی، خوب می‌گویند که در 5 بازی پیاپی، 70 باشد. تراشتگن که فقط در لیگ قهرمانان و جام حذفی بازی کرد در همه بازی‌ها روی 70، 80 است. فوق‌العاده نیست اما عملکرد خوبی دارد. اگر فوق‌العاده بود لوئیز انریکه را مجاب می‌کرد که در لیگ هم بازی کند. کاسیاس چه گلری است؟ من طرفدار شدید بارسلونا هستم. دو، سه سال است که کاسیاس حتی یک توپ خوب نگرفته است. بوفون هم همین طور است؟ کجای این دروازه‌بان، گلر خوبی است؟ او فقط حضور داشته است. کاسیاس در اوج سن فوتبالی خود قرار دارد اما از رئال مادرید رفت. مگر می‌شود در اوج سن دروازه‌بانی، یک تیم او را نخواهد و رد کند پس او گلر خوبی نیست. به این دلیل مثال‌های خارجی می‌زنم چون در ایران گلر خوب نداریم.
 
گلری وجود دارد که بتوانید با خودتان یا هم‌دوره‌های‌تان مقایسه کنید؟
نه، مهدی رحمتی در حال حاضر بهترین گلر ایران است اما او را هم نمی‌توان با ما مقایسه کرد. دیگر همه نقطه ضعف او را می‌دانند.
 
چرا دروازه‌بانان جوانی مانند حامد لک، سوشا مکانی و محسن فروزان که زمانی دروازه‌بان‌های خوبی محسوب می‌شدند این قدر عملکرد سینوسی دارند؟
ضعف گلرها به مربی دروازه‌بانی برمی‌گردد. به غیر از فولاد که احمد سجادی در آن‌جا حضور دارد شما برای من نام ببرید که چه مربیانی داریم؟ به طور مثال من عملکرد جلال بشرزاد را قبول ندارم البته از لحاظ تئوری خوب است. من تا به حال با او کار نکرده‌ام. قرار بود به من برای ثبت نام در کلاس‌های مربیگری زنگ بزند اما این کار را نکرد.
 
چرا دروازه‌بانان ‌دوره شما مانند هادی طباطبایی و نیما نکیسا به اضافه خودتان در عرصه مربیگری فعالیتی ندارید؟
من این مسئله را در اخلاق، رفتار و عملکرد آنها دیدم. هادی [طباطبایی] و نیما نکیسا که تا به حال اصلا نبودند. تنها بهزاد [غلامپور] و داوود [فنایی] در این حوزه کار کردند. از این دو نفر هم تا امروز چیز خاصی ندیده‌ام و تا به حال نتوانسته‌اند پدیده‌ای در دروازه‌بانی معرفی کنند. متأسفانه این ضعف مملکت ما است. این دوستان در زمانی که بازی می‌کردند، دروازه‌بانان خوبی بودند اما احساس می‌کنم دل‌شان نمی‌خواهد در این حوزه کار خاصی انجام دهند. به نظر من تنها مربی موفق دروازه‌بانان در ایران احمد سجادی بود. او در زمان بازی، گلر خوبی بود و پس از آن هم توانست به یک مربی خوب تبدیل شود. این باعث افتخار من است که سال‌ها زیر نظر او کار کردم. او یک مربی متین، خوش‌اخلاق، خوب و به قول امروزی‌ها «باز» بود. به نظر من دیگر دوره آن گذشته که گلر، تمرین دروازه‌بانی کند. امروز یک دروازه‌بان باید تمرین بازی فوتبال انجام دهد. وقتی کسی مثل مانوئل نویر و آندره تراشتگن کمی با پا بازی می‌کنند همه عملکرد آنها را تحسین می‌کنند در حالی که این مسئله به اندازه کافی حتی در اروپا هم مورد توجه قرار نمی‌گیرد. از دیدگاه من همه دروازه‌بانان دنیا باید در بازی با توپ توانمند باشند. البته ناگفته نماند که دروازه‌بانی، کار بسیار سختی است و یک دروازه‌بان برای موفق شدن نیاز به تمرینات خیلی مشکلی دارد. من در هیچ یک از تیم‌ها توجه به بازی با پای دروازه‌بان را ندیدم. وقتی به تمرین تیم ملی هم نگاه می‌کنیم آماده‌سازی دروازه‌بان‌ها به آن شکلی که باید نیست. سال گذشته به دعوت آقای حمید استیلی به عنوان مربی در تمرینات راه‌آهن شرکت کردم و این اتفاق از نظر دوستان جرقه‌ای در عالم مربیگری دروازه‌بانی در ایران بود. البته احمدرضا عابدزاده هم در آنجا حضور داشت. از امسال تصمیم گرفتم در کلاس‌های مربیگری فوتبال هم شرکت کنم و این امر به عنوان جرقه کاری من در زمینه مربیگری دروازه‌بانی خواهد بود اما متأسفانه دادستانی در تیم راه‌آهن اعمال نظر کرد و آقای استیلی از این تیم رفت و فعالیت من به عنوان مربی دروازه‌بانان ادامه پیدا نکرد. این موضوع برای من موجب ناراحتی است که ما در کشوری با این همه استعداد زندگی می‌کنیم و متأسفانه در اداره یک باشگاه نمی‌توانیم استقلال داشته باشیم. این اتفاق سبب ناراحتی من هم شد چون به عنوان مربی دروازه‌بانان و کسی که حدود 50 بازی ملی در کارنامه دارد و به انواع افتخارات دست پیدا کرده است باید کنار بروم و ضعف‌های غیرحرفه‌ای تیم‌های لیگ برتر کشورم را مشاهده کنم.
 
وقتی به نام‌های دروازه‌بانان بزرگی مثل احمدرضا عابدزاده، بهزاد غلامپور، نیما نکسیا، هادی طباطبایی، داوود فنایی و شما نگاه می‌کنیم مسئله مهمی باعث تعجب اهالی فوتبال می‌شود. چرا ستاره‌های گذشته دروازه‌بانی تیم ملی در لیگ برتر کشور خودمان به عنوان مربی حضوری ندارند؟
من علت اصلی این اتفاق در مورد خودم را باشگاه خودم یعنی استقلال می‌دانم. چرا باشگاه استقلال نباید از من به عنوان یکی از موفق‌ترین دروازه‌بانانش بخواهد که به عنوان مربی با تیم همکاری کنم؟ کسی مثل کریم بوستانی درست است که روزی دروازه‌بان بوده اما امروز نه می‌تواند ضربه شروع مجدد را به گلرها آموزش دهد و نه می‌تواند به‌روز شود و نه اصلا علاقه‌ای برای هماهنگی با علوم روز دنیا در زمینه مربیگری دارد. زمانی که من وارد استقلال شدم برای اولین بار با خدابیامرز ناصر حجازی قرارداد بستم و پس از آن هشت فصل در این تیم حضور داشتم. آن زمان من اصلا متوجه نمی‌شدم چه زمانی قراردادم تمام شده و قرارداد جدیدم از چه زمانی آغاز شده است. اصلا به مدت قراردادم توجهی نمی‌کردم و واقعا عاشق تیم بودم. اگر بخواهم شرایط آن دوره را با امروز مقایسه کنم در آن زمان عشق وجود داشت اما پول نبود اما حالا پول وجود دارد و عشق نیست. در این دو کلمه عشق و پول می‌توان خیلی از چیزها را تصور کرد.
 
به نظر می‌رسد تفاوتی که نسل بازیکنانی چون شما را نسبت به امروز آزار می‌داد، نبود فعالیت چشمگیر رسانه‌ها در حوزه ورزش بود و اینکه هر چند در دل مردم محبوبیت داشتید اما به خاطر عدم شناخت هواداران از شما ممکن بود در ذهن آنها به عنوان یک سری خلافکار یا اراذل شناخته شوید...
به نظر من این ضعف از جانب ما نیست و از جانب رسانه است که نتوانسته ما را به اندازه کافی بشناساند. در این مورد می‌توانم مثالی بزنم. اولین دربی که بازی کردم و مهمترین دیدار لیگ محسوب می‌شد، کل بازی با سه یا چهار عدد دوربین فیلمبرداری می‌شد. از قضا همان بازی که تعداد دوربین‌ها به 10 یا 12 عدد افزایش داشت به جنجال کشیده شد و اگر کسی هم ما را تا به آن روز در تلویزیون ندیده بود، شناخت! امروز شرایط فرق کرده است. 24 عدد دوربین بازی‌ها را ضبط می‌کنند. امروز جنگ، جنگ رسانه‌ها است. باید فوتبال زمان ما را با این دوره مقایسه کرد. وقتی به تیم 98 ایران نگاه می‌کنیم، آن تیم در نظر مردم اسطوره‌ای شده است. چون مردم آن تیم را دوست داشتند. من با حمایت این مردم تبدیل به پرویز برومند شدم. من در آن دوره لذت خود را بردم پس چرا در این زمان که باید برای فوتبال بهره‌دهی داشته باشم و چرخه تولید دروازه‌بانان جدید برای فوتبال ایران را ادامه دهم حضوری ندارم؟ امروز باید استعداد بیاید و من آن را پرورش دهم و حداقل یک نفر مثل خودم را به این فوتبال ارائه دهم اما باید از فوتبال دور باشم. روزی مربی من آقای مالکی گفت: «فکر نکن که آدم کمی هستی. تو در میان 60، 70 میلیون نفر توانسته‌ای در لیست 18 نفره قرار بگیری.» در آن زمان من در تیم ملی جوانان حضور داشتم. خدا الکی به کسی چیزی نمی‌دهد. من زمانی در فوتبال خیلی خیلی زحمت کشیدم. جلال چراغپور همیشه به من می‌گفت:‌ «در این لحظه‌ای که تو در حال عرق ریختن در تمرینات هستی خیلی از جوانان، خواب هستند و یا با ثروت و امکانات لذت می‌برند. شک نکن که خداوند به تو هم خواهد داد.» تبدیل شدن من به پرویز برومند به این دلیل بود که برای رسیدن به این هدف تلاش زیادی کردم و خداوند هم به من داد. بحث من این چیزها نیست اما این گلایه بزرگ من است. همین اتفاقات باعث شد که من بتوانم بارها بازی ملی انجام دهم اما باشگاه خودم استقلال که هشت سال در آن زحمت کشیدم و رباط کتفم در آن تیم پاره شد و همین اتفاق باعث شد فوتبال من عملا تمام شود، من را فراموش کرده است. بعد از آن اتفاق، من فقط با راه‌آهن کار کردم و توانستیم این تیم را به لیگ برتر بیاوریم. در نهایت فوتبال من در راه‌آهن به پایان رسید. باشگاهی که من در اوج جوانی در آن تمام تلاش خود را کردم و حالا هم حاضرم بعد از سه ماه تمرین با همه گلرهای جوان رقابت کنم از من خبری نمی‌گیرد. من در سال گذشته 6 ماه تمرین کردم و وقتی حمید استیلی، آمادگی من را دید، گفت: «اسم تو را به عنوان دروازه‌بان برای نیم‌فصل مسابقات رد می‌کنم.» با اینکه 40 سال سن داشتم از تمام دروازه‌بانان تیم بهتر تمرین می‌کردم. چون دوست داشتم و می‌خواستم اما با این وضعیت سلامتی، باشگاه خودم استقلال از من دعوت نمی‌کند. اصلا من نمی‌دانم مدیرعامل باشگاه، من را می‌شناسد یا نه. این‌ها جزو گلایه‌های من هستند. نمی‌دانم رییس فدراسیون فوتبال آقای کفاشیان تا به حال نام من را شنیده است یا خیر. این اتفاقات تأسف‌برانگیز است و با این وضعیت تنها می‌توان تأسف خورد.
 
قبول دارید در دورانی بازی می‌کردید که گلرهای تراز اولی حضور داشتند و باید با آن‌ها رقابت می‌کردید؟
مثال هیچ کسی را نزنید. من با مثال به طور واضح برای شما توضیح می‌دهم. در آن زمان که من بازی می‌کردم نه فقط دروازه‌بانان اصلی که حتی گلرهای ذخیره تیم‌ها هم لیاقت حضور در تیم ملی را داشتند. بازی در تیم ملی در آن دوره خیلی سخت بود اما ببینید من چه کسی بودم که توانستم وارد تیم ملی شوم. عملکرد من در آن دوره را ببینید. در جام جهانی 1998 هر یک از بازیکنان تیم ملی حدود 20 سال از من بزرگتر بودند. من ضعف این موضوع را داشتم که در هیچ یک از دو تیم استقلال و پرسپولیس بازی نمی‌کردم و جلال طالبی هم به همین دلیل من را در تیم ملی بازی نمی‌داد وگرنه من از همه آماده‌تر بودم. احمدرضا عابدزاده به دلیل درد شدید پا نمی‌توانست بازی کند. در دیدار مقابل یوگسلاوی آقای طالبی با عابدزاده مشورت کرد و احمدرضا گفت: «پرویز را بازی بده.» در حالی که همه منتظر حضور من در ترکیب بودند، نیما نکیسا وارد زمین بازی شد. وقتی دلیل این موضوع را از آقای طالبی پرسیدند، او جواب داده بود: «به این دلیل پرویز را بازی ندادم که تا حالا این همه تماشاگر ندیده است.» این موضوع چه ربطی به دروازه‌بانی من داشت؟ من در تیم ملی زحمت کشیده بودم. اگر مرحوم ایویچ در تیم ملی مانده بود از اردوی بروجرد بازیکنان زیادی در جام جهانی بازی می‌کردند. اصولا من دروازه‌بان تنبلی بودم چون تمرینات برایم یکنواخت شده بود. اگر تمرین جدیدی به ما داده می‌شد خیلی هم دوست داشتم. در آن زمان تمرینات دروازه‌بانی محدود به 10 شیرچه به چپ و راست می‌شد و این حالت برای من خیلی یکنواخت شده بود. به نظر خودم اوج آمادگی من در جام جهانی بود و یکی از کسانی که هنوز هم خیلی از او ناراحتم جلال طالبی است که به خاطر تماشاگر در فرانسه به من بازی نداد. دلیل آقای طالبی برای هیچ کس قانع کننده نبود و از نظر من هم فقط یک توجیه بود. چه اتفاقی می‌افتد که بعد از این ماجرا من 40 بازی ملی انجام می‌دهم؟ بازی‌های آسیایی 99 و مسابقات 2000. در دوره بلاژویچ در مقدماتی جام جهانی بازی کردم و در آن دوره تازه به استقلال رفته بودم. من همان کسی بودم که تا آن زمان تماشاگر ندیده بودم.
 
خیلی‌ها دروازه‌بانی تو را با احمدرضا عابدزاده مقایسه می‌کردند و معتقد بودند سبک دروازه‌بانی شما شبیه به او است. در این مورد چه نظری دارید؟
من احمدرضا عابدزاده را خیلی دوست داشتم اما سبک گلری من شبیه به او نبود. خدا ناصر حجازی را رحمت کند، استیل دروازه‌بانی نداشت اما چهره داشت و من هم خیلی او را دوست داشتم. در ایران احمدرضا عابدزاده به خاطر استیلش سبک گلری داشت. من هم همین طور بودم. عابدزاده روحیه خیلی بالایی داشت و من هم اعتماد به نفس بالایی داشتم چون فوتبال بازی کرده بودم. من آقای گل مسابقات جوانان تهران شده بودم. به این خاطر که فوتبال را می‌شناختم راحت با پا فوتبال بازی می‌کردم و خوب پاس می‌دادم. این‌ها برای من سبک ایجاد کرده بود. البته ما به دنبال این چیزها نبودیم. حالا دروازه‌بان مقابل شوت می‌ترسد و توپ به او برخورد می‌کند و می‌گویند فوق واکنش انجام داده است! اگر گزارشگرهای حالا در دوره ما بودند، ما «شزن» بودیم!
 
شما رابطه خوبی با عابدزاده داشتید و او هوای شما را داشت. دلیل این موضوع چه بود؟ چون او با عده دیگری از گلرها مانند نیما نکیسا رابطه خوبی نداشت...
دلیلش را نمی‌دانم. من بچه تودل‌برو و دوست داشتنی بودم! شاید چون من هم دوستش داشتم این طور بود. من حس می‌کنم در یک برهه‌ای نیما مقصر بود. آدم با احترام، رفتار و اخلاق خوب، خودش را بزرگ می‌کند اما به نظر من درافتادن نیما با عابدزاده در آن برهه اشتباه بود. چون به هر حال احمد از او بزرگ‌تر بود.
 
به نظر شما گلرهای امروز با دروازه‌بانان زمان شما از نظر کیفی چه قدر فاصله دارند؟
آن زمان هر تیمی دو دروازه‌بان خوب داشت اما حالا در مجموع 5، 6 گلر داریم و می‌توان گفت که نسبت 100 به 6 است. دروازه‌بان ذخیره دوران ما وقتی به زمین بازی می‌رفت هیچ تفاوتی با گلر اصلی نداشت. یک زمانی گفتم: «ما در فوتبال استعداد نداریم.» اما وقتی بعد نگاه کردم، دیدم استعداد هست اما رسیدگی به استعداد وجود ندارد. آن زمان استعدادها خیلی خیلی بهتر از حالا بودند. استعدادهای حالا یک مقدار ضعیف هستند. زمانی من در تیم ملی جوانان بودم و فیروز کریمی به سپاهان رفت و من را هم به این تیم برد. این صحبت مربوط به سال 1370 است. در آنجا دیدم هشت دروازه‌بان خوب حضور دارند حتی بهترین گلر اصفهان آنجا بود. ما تمرین کردیم و شب فیروز کریمی به خوابگاه ما آمد. من پیش او رفتم و گفتم: «برای چه من را به اصفهان آوردی؟ حداقل در تهران پیش خانواده‌ام می‌ماندم. اینجا هشت دروازه‌بان خوب حضور دارند.» او به من گفت: «تو به هیچ چیز توجه نکن و فقط همان روندی که در تیم جوانان داری را ادامه بده.» این قدر کار برای او سخت شده بود که تا روز آخر هیچ یک از گلرهای ما خط نخورده بودند. هر کدام از آنها اگر در هر تیم دیگری بودند، فیکس بازی می‌کردند. او این لطف بزرگ را به من کرد و جزو سه گلر اصلی شدم. در تمرینات هم دو دروازه‌بان دیگر را گرفتم و فیکس شدم.
 
رقبای‌تان در آن زمان چه کسانی بودند؟
لسان فولادی، مهران خروشی، محمد خیراللهی... این‌ها در ذهنم مانده‌اند.
 
 می‌توان گفت فیروز کریمی مسیر زندگی شما را عوض کرد؟
او خیلی در زندگی فوتبالی من تأثیرگذار بود. حالا همه ادعا می‌کنند در لیگ حرفه‌ای بازی کرده‌اند در حالی که من در جام آزادگان بازی کرده‌ام و جزو افتخاراتم است. من در بازی سپاهان مقابل پرسپولیس بازی کردم. بازیکنان آن دیدار را نام می‌برم تا ببینید من با چه بازیکنانی هم‌دوره بوده‌ام. محمد پنجعلی، حمید درخشان، مجتبی محرمی، جمشید شامحمدی، حسن شیرمحمدی، سعید نعیم‌آبادی و غیره...
 
به دروازه‌بان‌های لیگ برتر چهاردهم چه نمره‌ای می‌دهید؟
از صد به آنها بیست می‌دهم. بیست هم نمره زیادی برای آن‌ها است.
 
 
در خصوص حسین تراب‌پور، مربی دروازه‌بان‌های فعلی استقلال چه نظری دارید؟
این شخص تا به حال کجا بوده است؟ جمع بازی‌های او در استقلال به 90 دقیقه نمی‌رسد. این‌ها نباید باشند. بعد می‌گویند چرا تو بیرون هستی؟ من کسی نیستم که مانند این‌ها راه بیفتم و به این و آن زنگ بزنم تا تیم بگیرم. علیرضا منصوریان بچه محل من است. به نتایجی که می‌گیرد افتخار می‌کنم اما من در کنار او نیستم. نمی‌توانم به او زنگ بزنم که بیا من را ببر. از لحاظ غرور برای من افت دارد اما او باید به فکر این چیزها باشد. امیر قلعه‌نویی مربی می‌شود و کریم بوستانی را با خود می‌برد. او کجا بوده است؟ تو اگر واقعا به فکر 70 درصد تیم خود یعنی دروازه‌بان هستی باید بگردی و کسی را پیدا کنی که به درد بخورد.
 
قبول دارید حمید بابازاده نسبت به بوستانی عملکرد بهتری داشت؟
البته در مورد بابازاده هم تقریبا چنین نظری دارم. اگر به من بگویند شما بیا سرمربی کل تیم استقلال شو، کاری که برای جذب بازیکن می‌کنم و قرار باشد بهترین دروازه‌بان را بردارم، ابتدا مربی گلرهای خوب انتخاب می‌کنم. گلر تا زمانی می‌تواند بهترین باشد که مربی خوبی بالای سر خود داشته باشد. دنیا در حال انجام این کار است. آنها به دنبال بهترین مدافع در سال‌های گذشته می‌گردند و او را در کنار تیم قرار می‌دهند که فقط حضور داشته باشد. در این صورت بازیکن داخل زمین در صورت اشتباه، خجالت می‌کشد. احمدراضا عابدزاده در اواخر فوتبالش فقط روحیه و روانش بود که بازی می‌کرد و به درد هم می‌خورد. حالا هم 80 درصد فوتبال ایران روحیه و مسائل روانی است. همین حامد لک در یکی، دو بازی گل بد خورد بعد اصلا تیم را نابود کرد. مهدی رحمتی در تیم ملی یکی، دو گل بد خورد و روحیه خود را از دست داد و به تیم ضربه زد. سوشا مکانی که اصلا به فکر دروازه‌بانی نیست. من چیزهایی از او شنیدم که تأسف می‌خورم. روح ورزش مخصوصا فوتبال، «عشق» است. این موضوع در حال حاضر در مملکت ما وجود ندارد و چون عشق را نداریم سیر سقوطی در پیش گرفته‌ایم. دیگر ستاره هم نداریم. آخرین ستاره علی کریمی برای پرسپولیس و فرهاد مجیدی برای استقلال بود و تمام. تماشاگر بدبخت بیاید چه کسی را ببیند؟ بعد می‌گویند چرا تماشاگر به ورزشگاه نمی‌آید. اصلا در تیم ملی بیاید چه کسی را ببیند؟ تعدادی از بازیکنان هستند که حتی اسم‌شان «فُل» محسوب می‌شود! من استقلالی‌ام و بعد از آن فوق‌العاده پرسپولیسی هستم. به این خاطر که تیم تهرانی است و روی آن تعصب دارم. اصفهان و این بساط‌ها را درست کردند که فوتبال از حالت دو قطبی در بیاید و نتیجه آن هم نابودی فوتبال ایران شد. حالا که قطبی در اصفهان درست کردند فوتبال ما چه شده است؟ تمام فوتبالیست‌های تهرانی رفتند سپاهان را سپاهان کردند. گفتم که من چه زمانی در اصفهان بودم. آنها نمی‌توانند ادعایی داشته باشند. هر گاه توانستند به صورت بومی این کار را بکنند می‌توانند مدعی باشند. آن زمان تیم‌هایی مثل ملوان خیلی قوی بودند و من مشکلی با قدرت تیم‌های شهرستانی ندارم. هر چه قدر لیگ ما قوی باشد همان قدر تیم ملی ما هم قوی‌تر می‌شود اما این کار اشتباه بود. تماشاگر در بازی تیم ملی چه کسی را نگاه کند؟ عادل فردوسی‌پور، مزدک میرزایی و پیمان یوسفی این قدر این بازیکنان را بزرگ کردند که مردم در خانه گفتند برویم ببینیم این‌ها چه کسانی هستند.
 
بزرگترین اتفاقی که در دوران شما افتاد فیلمی مربوط به یک مهمانی بود که خیلی سر و صدا کرد یا حواشی پیرامون مجاهد خضیراوی و اتفاقات دربی 79 بود. به نظر شما وضعیت اخلاقی فوتبال نسبت به آن زمان نزول داشته است؟
آن مهمانی، تولد خانم مسعود قاسمی بود. مجاهد واقعا حیف‌ترین بازیکن ایران است. وضعیت اخلاقی فوتبال ما افت کرده و من این موضوع را قبول دارم. دلیل آن هم نبود عشق است. در آن زمان من با 100 هزار تومان برای برادرم عروسی گرفتم و خانه هم برای او اجاره کردم اما حالا با 100 هزار تومن 10 کیلو میوه نمی‌شود خرید. این‌ها را هم باید در نظر گرفت. من پول را عامل فساد نمی‌دانم. این فکر و عقل است که باعث می‌شود بازیکن به این راه‌ها کشیده شود. آن زمان بهترین ماشین، پراید بود که 6 میلیون تومان قیمت داشت اما حالا بهترین ماشین چیست و چه قیمتی دارد؟ به هر حال اگر بازیکن، عشق اولش که فوتبال است را کنار بگذارد و دنبال عشق دیگری برود سبب این اتفاقات می‌شود. در ورزش، بی‌خوابی بدترین چیز است. خود من بی‌خوابی گرفته بودم و پشت سرم هزار حرف و حدیث پیش آمد. اصغر شرفی به من گفت: «پرویز پشت سرت حرف زیاد است به این دلیل که حضور نداری.» وقتی فکر کردم متوجه شدم که راست می‌گوید. این ضعف جامعه است. بیایند بییند برومند کجاست و چه کار می‌کند.
 
زمانی نیما نکیسا می‌گفت بیایند یک کلینیک دروازه‌بانی درست کنند و ما را صدا کنند ببینند چند استعداد تحویل فوتبال می‌دهیم...
این صحبت را اولین بار من سال‌ها پیش انجام دادم. زمانی که بحث این بود که گلر خارجی به فوتبال ایران بیاید یا نه. من گفتم به هر کدام از این گلرهای قدیمی 10 جوان به اضافه زمین و امکانات بدهید بعد از یک سال ببینید هر کدام چند دروازه‌بان در حد تیم ملی تحویل می‌دهند. اگر تحویل دادند این مربیان را به باشگاه‌ها یا تیم ملی ببرید. در خارج هم اگر بگردید دو گلر خوب بیشتر نمی‌توانید پیدا کنید. من ادعا دارم در زمان ما در حد برزیل و آرژانتین استعداد داشتیم. آرمناک پطروسیان گلر خوب و باشعوری بود اما ضعف‌هایی مثل قد داشت. جنوب اهواز به حدی گلر داشت که نمی‌دانستند کدام یک را بازی دهند. نساجی، ملوان، هما و مرصاد همگی دروازه‌بان‌های خوبی داشتند. ما زمانی به همراه تیم ملی در زمین شماره دو تمرین کردیم و 7، 8 مصدوم دادیم که گفتند آری‌هان فرار کرد و رفت. من در آن زمان به تیم ملی دعوت شدم که حدود 80 بازیکن به اردو آمده بودند. 8، 9 گلر هم بودیم که نیمه به نیمه بازی می‌کردیم. یادم است فقط در تیم جوانان این طور دعوت می‌کردند اما خدا را گواه می‌گیرم که همه آنها عالی بودند. مهدی ترابی که برای تیم ملی مقابل ترکمنستان گل زد را من اصلا نمی‌شناسم. پیشرفت دنیا را به شما بگویم بعد پسرفت ما را می‌فهمید. گوام 19 بر صفر از ما شکست خورد. از آن زمان تا حالا، گوام می‌آید ترکمنستان را یک بر صفر می‌برد و ما با ترکمنستان یک بر یک مساوی می‌کنیم. با منطق روی کاغذ در خانه گوام باید به این تیم ببازیم! نباید این طور شود. ما قطب اول فوتبال آسیا هستیم و در دنیا هم باید به لحاظ استعداد مطرح باشیم.
 
دلیل این ضعف چیست؟
خیلی چیزها می‌تواند تأثیرگذار باشد اما من مهم‌ترین دلیل را نبود امکانات و توجه می‌دانم. در تیم جوانان ژاندارمری بدون گلر ذخیره با تیم در جام باشگاه‌های تهران و جام حذفی قهرمان شدیم. برای تماشای بازی‌های جوانان ما در ورزشگاه شیرودی حداقل دو هزار نفر می‌آمدند. من آدم خیلی صادق و رکی هستم. بازی‌های فوق‌العاده‌ای برگزار می‌شد اما حالا ببینید گاهی داور برای این مسابقات نمی‌آید! بازیکنان در زمین به داور زنگ می‌زنند: «جان مادرت بیا!» یا پدر پولداری، فرزندش را می‌آورد. استعداد وجود دارد ولی ما نمی‌بینیم. به من گفتند برو آکادمی استقلال تا یک مربی بیاید و بعد تو را معرفی کنیم. رفتم دیدم یک روز در چمن مقابل ورزشگاه می‌دوند و یک روز در تپه‌های داوودیه. این تیم استقلال است. اسم آن شأن و شخصیت دارد. یعنی تمام زمین‌ها مرده هستند؟ پایه‌های آن زمان را باید می‌دیدید. بانک ملی و راه‌آهن که بازیکن‌ساز بودند حالا کجا هستند؟ مربیانی مثل بهروز تابانی و علی دوستی استعدادها را پرورش می‌دادند. آکادمی استقلال چه کار کرده است؟ پرسپولیس چه پایه‌هایی دارد؟ بعد پرسیدم قراردادمان چه قدر است؟ گفتند حالا بیا کار کن. مربی هم خانواده دارد مگر می‌شود همین طوری کار کرد؟ یک میلیارد به بازیکن می‌دهی. این پول را سه سال در آکادمی سرمایه‌گذاری کن. اگر بعد از سه سال جواب نداد دیگر خرج نکن تا دیگر از پدر و مادرها هزینه آکادمی را نگیری. ضعف ما توجه نکردن به پایه‌ها است. زمانی بهترین بازیکنان هر تیم به استقلال و پرسپولیس می‌آمدند اما حالا پول آمده و دیگر نمی‌آیند. پس باید این دو تیم بمیرند؟ باید به پایه‌ها توجه کنند. دو روز به سر تمرین پایه‌ها رفتم به خدا مریض شدم. کمپ استقلال هم که کمپ نیست. بروید کمپ میلان را ببینید. هشت زمین مخمل پشت سر هم وجود دارند. 10 روز آنجا تمرین کردیم و بعد به کمپ رم رفتیم که 12 زمین در یک جنگل زیبا با هتل داشت. آبروی خودمان را نبریم. کمپ تیم ملی ما زمین ندارد. آن کمپ را هم صفایی فراهانی با پول توجیبی ما از جام جهانی 98 درست کرد. خداداد عزیزی این را گفت و بعد همه مقابل او موضع گرفتند. او راست می‌گفت. رفتند آنجا را خریدند و با پول ما ساختند. بعد پرویز برومند اجازه ندارد به آنجا برود. یک بار به آنجا رفتم به من اجازه ورود ندادند بعد که نگهبان من را شناخت، رفتم و آن هم از پشت فنس‌ها تماشا کردم. کمپی که با پول امثال من ساخته شده است به من اجازه وارد شدن نمی‌دهد. کمپ استقلال هم همین طور است. ما با مرحوم ناصر حجازی، نایب قهرمان آسیا شدیم. آقای فتح‌الله‌زاده برای هر کدام از ما 500 متر زمین پاداش در نظر گرفت. مرحوم خطیب هم موافقت کرد که به هر کدام از ما در اطراف پارک ارم زمین بدهند. آن را حالا با نام کمپ ناصر حجازی ساخته‌اند. به هر حال خدا پدرشان را بیامرزد که نام ناصر حجازی را بر کمپ قرار دادند چون سرمربی تیم بود اما آن زمین حق ما محسوب می‌شد.
 
همان دیدار معروف با جویبلو ایواتا که محمدعلی یحیوی درون دروازه بود؟
بله، ناصرخان حجازی با من لج کرد و یحیوی را درون دروازه قرار داد.
 
به دربی سال 79 برسیم. گفته می‌شد شما با پایان رأفت پیش از آن بازی دوستی عمیقی داشتید؟
من اصلا او را نمی‌شناختم. با بچه‌های پرسپولیس دوست بودم و حتی شوخی‌های زیادی با هم داشتیم اما وقتی این بازیکن به من فحش داد، گفتم: «من اصلا تو را نمی‌شناسم. چرا به من فحش می‌دهی؟» که دوباره فحش داد و آن اتفاق رخ داد. من همان موقع در زمین بازی فکر کردم که «خدایا، خانواده رأفت در حال تماشای بازی بودند.» خیلی کار زشتی بود. به بالای سرش رفتم و عذرخواهی کردم اما گفتم تقصیر خودت بود.
 
قبول دارید این اتفاق تأثیر بدی روی فوتبال شما داشت؟
خیلی تأثیرگذار بود. من در رده ملی بازی کردم اما اگر آن اتفاق نمی‌افتاد در استقلال هم بازی‌های بیشتری انجام می‌دادم.
 
دلیل اینکه با هادی طباطبایی مشکل داشتید چه بود؟
من با هیچ کس مشکل نداشتم. به من می‌آید با کسی بد باشم؟ بلکه با من بد کردند. هادی را خود من گفتم که به استقلال بیاورند. آن زمان آقای منزوی گفت: «می‌خواهیم برایت رقیب بیاوریم. چه کسی را بیاوریم.» من گفتم: «هر کسی که بهتر است را بیاورید.» اما یک سری اتفاقات افتاد که در شأن من نیست بخواهم توضیح دهم. این اتفاقات باعث شد زیاد با هم دوست نباشیم اما حالا که فوتبالی در کار نیست با هم دوست هستیم! (می‌خندد)
 
معمولا دو گلر خوب در یک تیم نمی‌توانند در کنار هم کار کنند...
چرا نمی‌شود؟ گفتم که در زمان ما هر تیمی دو گلر خوب داشت. این به مغز مربی بستگی دارد. من در زمان محرومیتم در تیم ملی فیکس بازی می‌کردم اما در استقلال، ذخیره هادی بودم. به منصور پورحیدری می‌گفتم: «من در تیم ملی فیکس هستم. مگر بد کار می‌کنم که در استقلال من را بازی نمی‌دهی؟» او می‌گفت: «تو بهترین گلر ایران هستی اما هادی گناه دارد! اجازه بده بازی کند تا روحیه‌اش خراب نشود.» او هم بازی‌ها را خوب درمی‌آورد. شانس هم داشت. در کپنهاگ هم که هر توپی زدند به او برخورد کرد! یک ایده خاص در تیم‌ها به وجود آمده که باید گلر یک، دو و سه داشته باشید. این یعنی چه؟ این حرف‌ها را همین گزارشگرها درآوردند. دروازه‌بان در مقابل شوت می‌ترسد و خود را جمع می‌کند، بعد گزارشگر می‌گوید: «یک فوق واکنش!» اگر سر جای خود ایستاده بود که توپ به صورتش خورده بود!
 
نسل شما خیلی محبوب بود. کسانی مثل رضا شاهرودی و شما را هنوز هم مردم می‌شناسند. چرا این محبوبیت وجود داشت؟
دلیلش عشق مردم به ما و عشق ما به مردم بود. عشق ما این گونه بود که با غیرت و جسارت و دوست‌داشتنی بازی می‌کردیم. آنها هم می‌آمدند و ما را تشویق می‌کردند که همین باعث شد نسل ما برای مردم اسطوره شود. حالا عشق به یک ذره تبدیل و پول زیاد شده است. در زمان ما پول کم بود اما عشق زیاد بود. من نیم ساعت زودتر به تمرین می‌رفتم تا ناصر حجازی را بیشتر ببینم. حالا کدام بازیکنی چنین کاری می‌کند؟ ما با بازیکنان قرار می‌گذاشتیم 40 دقیقه زودتر برویم و تنیس فوتبال بازی کنیم. حالا بازیکنان همدیگر را می‌بینند اما شب‌ها در پاتوق و کنار قلیان!
 
در حال حاضر دوره‌های حرفه‌ای مربیگری را می‌گذرانید؟
دوره B را گذراندم. آقای معینی گفتند که در تابستان کلاس A هم برگزار می‌کنند. البته باید دو، سه سال بین این دو مدرک وقفه بیفتد اما چون من بیش از 30 بازی ملی دارم یک سال به یک سال می‌توانم سر کلاس بنشینم.
 
فصل قبل قصد داشتید به عنوان بازیکن به فوتبال برگردید؟
بله، حالا کمی چاق شده‌ام اما در آن زمان هر کس که من را می‌دید تعجب می‌کرد. حمید استیلی می‌خواست اسم من را در لیست قرار دهد و فرهاد کاظمی هم گفت: «اگر دروازه‌بان خارجی نیاید به تو می‌گوییم بیایی.» من روزی چهار ساعت تمرین می‌کردم. 85 کیلو بودم و در اوج آمادگی به سر می‌بردم. بعد که این اتفاق نیفتاد، حدود دو ماه تمرین نکردم و کمی چاق شدم.
 
در میان فوتبالیست‌های هم‌دوره‌تان با کدام یک از آنها صمیمی هستید؟
حدود هفت، هشت سال است که فقط با مهدی هاشمی‌نسب در ارتباط هستم.
 
او هم غریبانه از فوتبال کنار رفت...
مقصر اصلی در این زمینه فدراسیون فوتبال است. ما در باشگاه‌های بزرگ بازی کردیم. اگر من در تیمی مثل راه‌آهن، سایپا یا پیکان بازی می‌کردم ناراحت نمی‌شدم اما در باشگاهی بازی کردم که حداقل در تهران 5، 6 میلیون نفر طرفدار دارد. کسانی می‌آیند می‌گویند: «اگر بخواهیم به پیشکسوت‌ها توجه کنیم باید به همه آنها توجه کنیم.» من چون با عشق بازی کردم، قانع و راضی هستم اما اینکه از من به عنوان مربی بهره‌برداری نمی‌شود تقصیر من نیست. مغز ما که پیشکسوت نمی‌شود. من تجربه را بیشتر از سواد قبول دارم. آقای معینی در کلاس‌های مربیگری به من گفت: «چرا یادداشت نمی‌کنی؟» گفتم: «ببخشید... به شما برنخورد اما من همه این‌ها را در بازی تجربه کرده‌ام.» ذهن و هوش خوبی دارم و بازی به بازی یادم است که در کدام دیدار برایم اتفاق افتاده است. مربیگری یعنی تجربه و تکرار. یعنی روزی که روی نیمکت نشستی، تمام اتفاقات را تجربه کرده باشی و بعد به شاگردت انتقال دهی. یک مربی نام ببرید که در این مدت ظهور کرده باشد. شاید به لحاظ تجربه، کسانی مانند علیرضا منصوریان و یحیی گل‌محمدی در حال حاضر موفق‌تر هستند. حتی هیکل و تیپ در مربیگری مهم است. در این صورت بازیکن برای مربی سنگ تمام می‌گذارد. 90 درصد موفقیتم در استقلال فقط به خاطر ناصر حجازی بود تا به عنوان دروازه‌بان ملی و محبوب مردم نیاید از من ایراد بگیرد. در خارج به این خصوصیت می‌گویند کاریزما.
 
چرا خودتان اقدامی برای ورود به عرصه مربیان لیگ برتری نمی‌کنید؟
من که نمی‌توام جار بزنم تا بیایند من را بردارند بلکه این وظیفه فدراسیون و سپس باشگاه استقلال است. من اگر مدرک هم نداشته باشم می‌توانم در لیگ مربیگری کنم. همچنین در حال حاضر مربیگری به صورتی است که هر مربی به هر تیمی می‌رود «تیم» خود را به آنجا می‌برد. فکر می‌کنید امیر قلعه‌نویی نادان است و نمی‌داند کریم بوستانی چیزی بارش نیست؟ یعنی چه که اکیپ و باند درست می‌کنید؟ به این ترتیب دیگر کسی پرویز برومند را نمی‌شناسد. این رویه اگر ادامه داشته باشد نمی‌توان انتظاری داشت. به جرأت می‌توانم بگویم اگر 10 استعداد به من بدهند، هفت گلر خوب تحویل می‌دهم. وقتی من نباشم که به آنها یاد بدهم دیگر گلری در فوتبال ایران نمی‌بینید. به خدا من نمی‌دانم دروازه‌بان تیم ملی در بازی مقابل ترکمنستان چه کسی بود؟ رهبر معظم انقلاب و رییس جمهوری در آن زمان ما را دعوت و از ما تشکر کردند. رهبر معظم مملکت، من را می‌شناسند اما مدیرعامل باشگاه استقلال و علی کفاشیان من را نمی‌شناسند. غرور برومند هم اجازه نمی‌دهد خود را با واسطه معرفی کند. معلوم است که دیگر در این فوتبال، ستاره نداریم. مثال باشگاه‌هایی که نابود شدند را برای شما زدم.
 
شما تجربه کار با مربیان خارجی مانند سکوموروخوف و رولند کخ را در استقلال داشتید. به نظرتان مربی خارجی در سرخابی‌ها جواب می‌دهد؟
میشائیل هنکه به من می‌گفت: «مظلومی خیلی دیوانه است و باید تو را بازی دهد.» آن زمان رحمتی در اوج بود. مربی خارجی زمانی خوب است که اجازه بدهند کار خود را بکند و تداوم داشته باشد. فیلیپ تروسیه سرمربی ژاپن در جام جهانی 1998 بود. او قراردادی هفت، هشت ساله با ژاپن برای مربیگری در رده پایه‌ها بست. همان تیم 10 سال بعد قهرمان آسیا شد و در جام جهانی نتیجه گرفت. این مربی خوب است که با فکر خوب بیاید و کار کند. به همین کی‌روش چند میلیارد دادیم. او چه کار می‌کند که منصوریان، گل‌محمدی، دایی و استیلی نمی‌توانند انجام دهند؟ او فقط می‌نشیند نگاه می‌کند. چون مربی تمرین دهنده دارد و او فقط ترکیب را می‌چیند. منصور پورحیدری چند سال پیش، یورگن گده را به عنوان مربی تمرین دهنده آورد. کی‌روش آن همه پول می‌گیرد که فقط نگاه کند.
 
بهترین بازیکن ایران از نظر شما که بود؟
کریم باقری. اگر فکر خوب و مشاور خوبی داشت در دنیا مطرح می‌شد.
 
الگویی در دروازه‌بانی داشتید؟
بله، رنه هیگوئیتا.
 
بهترین گلر تاریخ ایران را چه کسی می‌دانید؟
ناصر حجازی.
 
تعدادی اسم به شما می‌گوییم و می‌خواهیم اولین کلمه‌ای که به ذهن‌تان می‌رسد را بگویید...
تومیسلاو ایویچ: خدا رحمتش کند. بهترین مربی خارجی که به ایران آمد
احمدرضا عابدزاده: اسطوره
محمد مایلی‌کهن: بداخلاق
ناصر حجازی: خدا او را بیامرزد. اسطوره استقلال و ایران
علی پروین: سلطان
جلال طالبی: نابودگر
پایان رأفت: یک دوست خوب
امیر قلعه‌نویی: استقلالی
هادی طباطبایی: یک دوست خوب در حال حاضر اما از او خبر ندارم
پرسپولیس: تیم مورد علاقه‌ام بعد از استقلال به این خاطر که تهرانی است
استقلال: عشق پرویز برومند
مهدی هاشمی‌نسب: اسطوره استقلال و پرسپولیس
 


* توضيح: ابراهيم ميرزاپور ورزشكاري افتاده و ساده است. حتي اين روزها نيز سعي دارد بدون حاشيه زندگي كند اما دليل نمي‌شود ديگران از خوي آرام اين ملي‌پوش سابق فوتبال كشورمان سوء استفاده كنند. ميرزاپور در طول دوران بازي نه به صورت كسي مشت زد نه محروم شد و نه هيچ‌گاه ادعايي داشت. سرش به كارش گرم بود. اميدواريم ديگران درس اخلاق و جوانمردي را از او بياموزند ...


 

دیدگاه‌ها  

#1 کشوری 1394-04-30 16:02
برومند خودخواه و بی ادبه،ادبیاتش در این مصاحبه نشون داد چقد خودخواه.امی و بی ادبه،حق نداره پشت سر میرزاپور حرف بزنه. میرزاپور هرچی باشه نه خودخواه و نه خیلی چیزای منفی دیگه ای که اقای برومند داشته داره
نقل قول کردن
#2 رضا 1394-04-30 17:24
من بعنوان یک لر واقعا بهم برخورد.من زیاد از لحاظ فنی موافق میرزاپور نیستم ولی این دلیل نمیشه که تعداد بازی ملی و اعتمادی که مربیان تیم ملی بهش داشتن رو قبول نداشته باشم.این آقا دم از ناصر حجازی میزنه اونوقت یادش رفته چطور در یک بازی 4 گل خوردن که مرحوم حجازی رو بندازن بیرون از استقلال. در ضمن با وجود عقاب آسیا و نیما نکیسا ایشون جایی نداشتن. یک دروازه بان متعادل نبودن هیچوقت.
نقل قول کردن
#3 سعيد 1394-04-30 19:23
برومند بازيكن مغروري بوده وهست
نقل قول کردن
#4 سعيد 1394-04-30 20:32
متاسفم براي پرويز برومند
نقل قول کردن
#5 فرهاد داودوندی 1394-04-30 23:08
با سلام
آقای برومند که حالا مربی اخلاق!!! شده و به جوان برومند لرستانی و دروازه بان سابق تیم ملی حسادت می ورزد بهتر است بیندازد یادش چهار گلی را که برای سرنگونی ناصر خان حجازی از سایپا بصورت تبانی دریافت کرد تا ناصر حجازی از استقلال کنار گذاشته شود
نقل قول کردن
#6 سینا 1394-04-31 07:57
برومند همیشه یک بازیکن بی ادب بوده
نقل قول کردن
#7 کلانی 1394-04-31 16:24
متاسفم چرا با این مصاحبه شده چرا این همه دروغ اگه کنتور سر راش قرار میدادند از حرفاش آتیش می گرفت خودخواه
نقل قول کردن
#8 رباطي 1394-05-01 15:07
واقعاجاي تاسفه.مگراقاي برومندكه ادعاي بازيكن تيم ملي راداردوبايداخلا ق را رعايت كند چرا بايد با اقاي ميرزاپور اينجوري رفتار كند/بعنوان يك لرستاني وايراني براش متاسفم هميشه اول اخلاق بعد ورزش ....
نقل قول کردن
#9 دریکوندی 1394-05-03 10:18
برومند ناراحته اونم به این دلیل که میرزاپور یه بچه شهرستانی اومد و تمام گلرهای تهرانی رو محو کردو سال ها فیکس تیم ملی شد که واقعا حقش هم بود.اقای برومند شما هر وقت تونستین خوي ناپندتون رو ترک کنین و مشکلات شخصیتون رو جمع کردین راجع به میرزاپور هم صحبت بکنید ...
نقل قول کردن
#10 علی 1394-05-03 14:23
با سلام بعد از عابدزاده میرزاپور با ثبات ترین گلر تاریخ ایران بوده و همیشه در تیم ملی خوب کار کرده و 76 بازی ملی نشانگر توانایی میرزاپور بوده قهرمانی بازیهای اسیایی و قهرمانی با فولاد و حضور در جام جهانی در کارنامه میرزاپور وجود داره و با فاصله خیلی زیاد نسبت به امثال برومند قرار داره و افتخار همه لرها هستش
پرویز برومند چه از لحاظ فنی و چه اخلاقی در زمره دروازه بانان ضعیف بوده و وجهه خوبی در بین اهالی فوتبال ندارد و یکی از کسایی هست که باعث برکناری مرحوم حجازی شدن
نقل قول کردن
#11 مجید 1394-05-14 17:50
برومند یک دروازه بان خیلی معمولی وبی اخلاق بود، امثال برومند حاشیه ساز و ناسازگار هستند لذا بلافاصله حذف میشن چون کسی تمایل نداره باهاشون کارکنه، بقول تو اگه بوستانی هیچی بارش نیست، مثل تو ادعا و حاشیه نداره، تیمو به گند نمیکشه، الان ببینین میگه همرو قبول ندارم، باباجان یه دری به تخته خورد 4 تا بازی کردی بسته، نمیدونم چرا اینارو تو کلاسای مربیکری راه میدن، پسر خوب شخصیت گل محمدی و منصوریانو با خودت مقایسه کن ببین چرا نیستی،
نقل قول کردن
#12 هادی 1394-07-12 15:36
بهترین دروازه بان محمد محمودوند

سوابق ورزشي:
1-عضويت در تيم جوانان واميد صبا باطري تهران در سالهای80الي82 (ليگ تهران)
2-عضويت در تيم بزرگسالان تربيت لرستان. ليگ دسته يك(جام آزادگان)در سالهاي 82الي83
3-عضويت در تيم بزرگسالان ذوب آهن اصفهان.ليگ برتر (جام خليج فارس)در سالهاي 84الي87
4-عضویت در تیم بزرگسالان ابومسلم خراسان.لیگ برتر (جام خلیج فارس ) در سالهای88الی89
5- عضویت در تیم بزرگسالان سپاهان اصفهان.لیگ برتر (جام خلیج فارس ) در سالهای91الی93

سوابق ملي:
1-عضویت در تیم ملی جوانان در سال 82
2-عضويت در تيم ملي اميد در سال 82
3-عضويت در تيم ملي دانش جويان در سال 86

سوابق قهرمانی:
1-نايب قهرمان ليگ برتر در سال 86الي87 همراه با تيم ذوب آهن اصفهان
2-قهرمان جام حذفي در سال 86الي87 همراه با تيم ذوب آهن اصفهان
3- قهرمانی در جام حذفی ۹۲-۹۱ به همراه تیم سپاهان اصفهان
نقل قول کردن
#13 Mohammad 1394-07-21 18:22
بهترین و باشخصیت ترین گلر تو ایران فقط
ابراهیم میرزاپور.
دروازبانی که هیچ وقت تو حاشیه نبوده.
آقای برومند مراقب حرفاتونم باشید الکی به دیگران
تهمت نزنید. بعدشم همه میرزاپورو یادشونه.
فکر نکنم کسی اصلا از شما خاطره ای داشته باشه
نقل قول کردن
#14 فریبرز 1394-10-18 23:47
:D ابراهیم میرزاپور کجا تو کجا پرویز برومند. هرچی هس 70بازی ملی داره . من اهل شمال هستم. ولی عاشق میرزاپور هستم . ایشالا هرجا هس. خوشحال باشه. ارزومه ي بار ببینمش
نقل قول کردن
#15 فریبرز 1394-10-18 23:54
ابراهیم دوستت داریم
نقل قول کردن
#16 پویا نظری 1395-07-09 18:02
برومند زیاد ادعا نکن . گفتار و گویشت رو بهبود ببخش .
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نهورد آب زمینی که بلند است .
نقل قول کردن
#17 ساسان 1395-11-06 19:03
برومند وه دروازبان نبود باهاش مصاحبه میکنین کلا زمانش گند زد به تیم ملی و استقلال
بهارین دروازبان زمان اونا همون میرزاپور بود و لاغیر
نقل قول کردن
#18 سامان 1396-01-03 23:56
به قول شاعر
از کوزه همان طراود که در اوست
ای کاش یه مقدار ادب رو رعایت میکرد.اگه همین حرفشو به عاشق ترین هوادار استقلال بگی که برانکو پول گرفته تا میرزاپور رو بازی بده فقط بهت میخنده
نقل قول کردن
#19 ارشیا 1396-01-10 15:20
میرزاپور کجا تو کجا با 10بازی ملی
نقل قول کردن
#20 داود 1396-04-26 16:11
برومند دروازبان خوبی بود فقط کمی حاشیه داشت وگرنه از میرزاپور خیلی خیلی بهتر بود سوتی های میرزاپور تو بازی مکزیک و عراق رو یادتون بیاد ضربه کنار دروازه نمی تونست بزنه خروج از دروازش هم زیاد خوب نبود
نقل قول کردن
#21 اریا 1396-04-28 15:59
میرزاپور گلرباشخصیت وخوش استیل ترین گلرتاریخ ایران
نقل قول کردن
#22 عادل حسنی 1396-06-08 04:57
من خیلی پرسپولیسی ام ولی برومند را دوست دارم
نقل قول کردن
#23 davoodrahimdell@yahoo.com 1396-11-15 01:37
برومند یادش بیا زمانی که تو محله شون هر روز بخاطر ... دعوا راه مینداخت
نقل قول کردن
#24 Ako 1396-11-21 01:47
من ازروزی که به دنیا اومدم تو خانواده استقلالی بودم.قبلا هم برومند رو دوست داشتم وخدایی بدون تعارف یکی از ده دروازه بان برتر تاریخ ایران بوده.اما چندتا مصاحبه قبلیشو خوندم وبخصوص این مصاحبه خیلی حالم گرفته شد.انگار هیچکسو قبول نداره فقط خودش.حرفاش سرشار از کینه وحب وبغض ودوروییه وغروره بی جاس
نقل قول کردن
#25 علیرضا فلاحی 1397-04-15 14:44
برومند یکی از بهترین دروازبانهای ایران بوده و هست، همیشه هم ی باند مافیایی تو تیم ملی هست و بعدا مشخص میشه چرا ی بازیکن خوب تعداد بازی ملی کمی داره مثل برومند و فرهاد مجیدی علی سامره و امسال اینها زیاده حرف حق رو برومند زده پس ناراحت نشین دوستان
نقل قول کردن
#26 وحيدصفرلوتوپ آغاج 1397-10-12 01:15
برومندعشق است
نقل قول کردن
#27 حمید 1397-11-05 12:06
من که دروازه بانی ایشون را یادمه ولی مهارتش نصف نکیسا هم نبود، اون شوت داخل محوطه جریمه تو بازی با یوگسلاوی را کی میتونست مثل نیما بگیره ، برومند از خودش خیلی ممنون بود
نقل قول کردن
#28 غلام استقلالی عاشق دیوانه ی اس 1399-04-20 10:51
:-| پرویز برومند اسطوره ای که هیچ وقت از قلب عاشقانش بیرون نمی رود آدم های بزرگ و لایق همیشه به آنچه حقشان هست نمیرسند دلگیر نباش محبوب قلبها، تو همان گلبرگ مغروری که... یادش بخیر اون ایامی که با اون تیپ زیبای دروازه‌بانی ات درون دروازه عشق مون استقلال عزیز می ایستادی یاد باد آن روزگاران یاد باد
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا