ظرف 2 ماه اخير در پایگاه خبري يافته اخبار و تصاويري مبنی بر حضور یک لرستانی ساکن آمریکا در خرمآباد جهت آموزش رایگان زبان انگلیسی به مردم زادگاهش و همچنين حضور در مراسم سنتي عزاداري محرم مردم اين ديار منتشر شد که مورد استقبال عموم قرار گرفت.
به همين خاطر تلاش كرديم مصاحبهای با این هماستاني ترتیب دهیم:
در ابتدا لطفاً خودتان را معرفی كنيد.
علی سلاحورزی متولد 1325 در محله پشت بازار خرمآباد. دارای مهندسی شیمی و فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه کالیفرنیاي آمریکا
آقاي سلاحورزي چه مدت است که در آمریکا ساکن هستید؟
حدود 49 سال
از دوران كودكي و تحصيل صحبت كنيد.
از کلاس اول تا کلاس ششم ابتدايي در خرمآباد درس خواندم. در امتحانات پايه ششم با معدل 17.21 قبول شدم. خودم خبرنداشتم که شاگرد اول دبستان شدهآم و به پیشنهاد پدرم(مرحوم حاج محمدعلي سلاحورزي) برای اخذ دیپلم به دبیرستان البرز تهران رفتم و چون نمرات دبستانم ممتاز بودند در آن دبیرستان شبانهروزی پذیرفته شدم و دیپلم گرفتم. دبیرستان البرز با توجه به امکانات عالی که در آن سالها داشت به عنوان بهترین دبیرستان ایران محسوب میشد.
مهاجرت از کشور اتفاقی بود یا با هدف خاصی انجام شد؟
دیپلم که گرفتم پدرم به من پیشنهاد داد برای ادامه تحصیل به خارج بروم البته دوست داشت در رشته پزشکی ادامه تحصیل بدم ولی چون مسوول انجمن ایران و آمریکا در تهران گفت رشته پزشکی 13 یا 14 سال در آمریکا طول میکشد، تصمیم گرفتم در رشته مهندسی شیمی در آمریکا تحصیلاتم را ادامه دهم مهندسی شیمی را در آن کشور در سال 1970 (سال 1349 خورشيدي) اخذ کردم و به ایران برگشتم.
پس نقش پدرتان در تحصیلات شما نقشی کلیدی بوده؟!
دقیقاً همین طور است. پدرم سواد نداشت و از مکتب قدیم سوادی اندك آموخته بود. هر وقت در خانه پیش من مینشست از علم و سواد برایم حرف میزد و تاکید میکرد که به دنبال علمآموزی بروم و او بینهایت در رشد من تاثیر داشت.
به محض بازگشت به ایران به خرم آباد آمدید؟
بله وقتی که به ایران آمدم در آن سالها به سپاه دانش رفتم و چون نمراتم در 6 ماه آموزش سپاه دانش در تهران خوب بود، توانستم خودم را به خرمآباد منتقل کنم و سالهای 51 تا 53 در دبیرستانهای خرمآباد تدریس شیمی را انجام میدادم.
ازدواج هم كرديد؟
بله. حدود سال 1345 در خرمآباد با دخترعمویم ازدواج کردم و یک پسر و دختر داشتم که متاسفانه پسرم (شهراد) سال پیش در سن 44 سالگی فوت نمود.
دلیل فوت پسرتان چه بود؟
فرزندانم در آمریکا متولد شدند. پسرم حدود 99 درصد معلویت داشت که علتش از نظر پزشکان ازدواج فامیلی بود. دخترم در آمریکا ساکن است و دو پسر بسکتبالست دارد و دامادم هم ایرانی است. او از بازیکنان خوب بسکتبال و بیسبال دانشگاههای کالیفرنیا بوده و فعلاً مربی تیم نوههایم است.
در امریکا به چه شغلی مشغول بودید؟
بار دوم که فوق لیسانس گرفتم کار مهندسی خوبی پیدا کردم و از نظر رفاهی و مالی رضایتبخش بود و زندگی را ادامه میدادیم تا این که انقلاب و جنگ شد و برای خدمت به کشور و وطن تصمیم گرفتم به ایران بازگردم. علیرغم این که به علت انقلاب و شروع جنگ با عراق هیچ هواپیمایی به ایران نمیآمد اول به ترکیه رفتیم بعداً با اتوبوس که خود ماجرایی دارد به ایران و بعد به خرمآباد رسیدیم.
وقتی از آمریکا به ایران آمدید شغلی نداشتید؟
چرا به استخدام شرکت پارسیلون خرمآباد درآمدم و 4 سال مدیر تولید این کارخانه بودم که به علت وضعیت جسمانی و معلولیت پسرم مجبور شدم دوباره به آمریکا برگردم.
فرزندتان در آمریکا به خاک سپرده شد؟
بله حدود 4 -5 ماه گذشته بود که ایشان فوت کردند و در همانجا دفن شدند و مراسم ختمی هم در خرمآباد گرفتیم كه همينجا از حضور مردم تشکر میکنم.
وابستگی فرزندان شما با توجه به این که متولد آمریکا هستند و سالها در آنجا زندگی کردند به ایران و به خصوص خرمآباد چگونه است؟
ببینید علیرغم این که حدود 50 سال است در خارج از کشور هستیم ولی علاقهمندی به شهرم و کشورم همانند روز اول است و با عشق به ایران و لرستان سفر میکنم. خانوادهام هم علاقه زیادی دارند و همراه من هستند البته مرحوم پسرم تعصب لرستان را زیاد داشت و خیلی علاقهمند بود که روزگار این فرصت را از او گرفت.
شما هر ساله در خرمآباد کلاس رایگان آموزش زبان انگلیسی دایر میکنید. با توجه به مسافت بسیار طولانی تردد بین ایران و محل زندگیتان آیا هدف خاصی در این کلاس دارید؟
با توجه به این که هر ساله 3 یا 4 ماه به خرمآباد میآیم برای دیدار با خانواده و امورات شخصی میبایست این کار را انجام دهم و برگزاری این کلاس کوچکترین قدمی است که احساس کردم میتوانم برای همشهریانم بردارم و خوشبختانه استقبال و عکسالعمل بسیار شایسته دانشجویان کلاس، باعث شده که هر سال با انگیزه و روحیه مضاعفی آن را ادامه دهم و هیچ هزینهای هم برای این کار دریافت نمیکنم.
خانواده در این خصوص مخالفتی با شما ندارند؟
اصلاً! خوشبختانه توانستم طوری با خانواده و فرزندانم زندگی کنم که همیشه با افتخار از لرستان نام میبرند و با وجودی که که در آمریکا متولد شدند و زندگی میکنند به زبان لری، فارسی و انگلیسی مسلط هستند.
آقاي سلاحورزي، هیچ شده در آمریکا از نظر گفتاری با خانواده اختلاف سلیقه پیدا کنید؟
بعضی وقتها که خانمم جملاتی را به زبان انگلیسی با من حرف میزند با شوخی به او میگویم ببخشید با من لری حرف بزن (باخنده)
شنيدهايم جزء فوتبالیستهای شهر خرمآباد هم بودید؟ درست است؟
بله زمانی که در تهران در دبیرستان البرز درس میخواندم هم فوتبال میکردم و هم کشتی و در هر دو رشته مقامهایی کسب کردم.
بیشتر توضیح میدهید؟
در تهران به عنوان هافبک تیم دبیرستان البرز در مسابقات شرکت کردم و تیم ما در شهر تهران اول شد. در خرمآباد کاپیتان تيم محله و باشگاهمان بودم. با غلامرضا و اکبر سلاحورزی، کاظم ساکی، برادران کمالوند و نصرت و ناصر میرزایی و خيليهاي ديگر همبازي بودم و قسمت اعظم تیم شهر را تشکیل میدادیم. مربیان ما آقایان ابراهيم صفوی و پرویز جایدری بودند که از زحمتکشان ورزش این شهر بوده و هستند.(مرحوم صفوي يك دهه پيش، به رحمت ايزدي پيوست) حدود 3 سال در پست هافبک تیم دبیرستان البرز بودم و بعدها مهاجم شدم و در مسابقات خرمآباد مقام اول را به دست آوردیم.
همبازیان هميشگي شما به غير آنها كه نام برديد چه کسانی بودند؟
قدرتالله کاوه، قاسم طبیبی، رضا محمودزاده، پسر عمویم غلامرضا سلاحورزی، پسر عمه و دامادمان کاظم ساکی، داماد ديگرمان محمدحسين نصيرمقدم، فتحالله كريمي، برادران عطاري، مرحوم نورالله جباري، برادرم اکبر سلاحورزی و خيليهاي ديگر.
بهترین بازیکنان آن سالها از نظر شما چه كساني بودند؟
واقعاً همه خوب بودند و بازیکن بدی نداشتیم. هر كس توانمندي خاصي داشت. قاسم طبیبی، اکبرسلاحورزی، مرحوم عبدالرضا خدامیان و مرحوم نورالله جباری از بازیکنان خوب آن سالهای ما بودند. ولی مرحوم ناصر میرزایی واقعاً چیز دیگری بود و حیف شد كه در ميان سالي از دست رفت.
علي سلاحورزي (نفر دوم ايستاده از راست) و اكيبر سلاحورزي(نفر اول ايستاده از چپ) در آمريكا
شما از طرف استاندار لرستان دعوت به همكاري شدید. در اين خصوص توضیح میدهید؟
شما از طرف استاندار لرستان دعوت به همكاري شدید. در اين خصوص توضیح میدهید؟
از طرف آقای بازوند شورای لرستانیهای خارج از کشور راهاندازی شد و لطف کردند بنده را به این شورا دعوت کردند.
هدف از تشکیل این شورا چيست؟
ترغیب لرستانیهای متمکن جهت سرمایهگذاری در لرستان. کار بسیار ارزشمندی است که استاندار آغاز کرده و نتیجهاش قطعاً به شرط اجرا به نفع مردم خواهد بود. بنده نیز همیشه دغدغهام خدمت به همشهریان و اشتغال این شهر بوده و بنا دارم در خصوص اشتغالزایی گامی برای این شهر بردارم.
موانعی هم حتماً سر راه هست؟
بله خیلیها به من میگویند خودت را به دردسر نيانداز. زندگی آرامی داری! ولی من تفکرم این است که اگر بیتفاوت باشم زندگی برایم معنا ندارد. زمانی که بتوانم قدمی برای این شهر بردارم احساس راحتی و آرامش بیشتری خواهم داشت، هر چند استان ما مشکلات خاص خود را دارد اما اگر هر کسی که بتواند کاری کند آن کار را انجام دهد قطعاً مشکلات روز به روز کم و کمتر میشوند. ما باید از خودمان شروع کنیم.
خب، بحث را عوض كنيم. بهترین و بدترین خاطره زندگی علی سلاحورزی چیست؟
بدترین خاطره زندگیام مرگ پسرم شهراد بود و بهترین خاطرهام تولد دخترم که سالم به دنیا آمد و الان شاکر خداوند هستم که دامادی مسلمان، ایرانی و مذهبی دارم. این را هم اضافه کنم که دامادم و چند نفر از دوستان ایشان در آمریکا یک مرکز اسلامی و قرآنی دایر کرده که بیشتر مراسمها را در آنجا برگزار میکنیم. همچنین مادر دامادم که به زبان عربی مسلط است به خانمها قرآن آموزش میدهد.
آقاي سلاحورزي، من سؤال ديگري ندارم. تشكر از اين كه وقت خود را در اختيار ما نهاديد.
منم هم متشكرم و براي شما آرزوي موفقيت ميكنم.
علي سلاحورزي در دانشگاه نیومکزیکو آمریکا شهر آلباکورکی
گفتوگو از: سید احمد موسوی / سرپرست روزنامه خبر ورزشی در لرستان و منتشر شده در ضمیمه این نشریه
بازنشر در پایگاه خبری یافته
دیدگاهها
Khorami1gmail.com
با تشکر
از طرف محمدالماسی ازخرم آباد