در دورانی که خشونت و زیر توپ زدن از ویژگیهای ممتاز یک مدافع به شمار میرفت، ظهور یک مدافع بلندبالا با موهای فرفری و ریش و سبیل پر که در اولین بازی با زندهیاد ناصر میرزایی اشتباه گرفته شد، فصل تازهای در فوتبال لرستان رقم زد.
اعتماد به نفس بالا، خونسردی و قدرت بالاي سرزني، هوش این مدافع و قدرت بازیسازیاش؛ از نمونههای بارز تفاوت سبک وی با دیگر بازیکنان همدوره خود بود.
به گواه همتیمیهایش، هميشه بدون ترس بازی ميكرد و در میان چند بازیکن حریف توپ را استپ کرده، با سري بالا و یک پاس خوب، زمینهساز چند حمله خطرناک برای تیم ميشد.
عصر یکی از روزهای گرم خردادماه با حضور در منزل چنگیز اسماعيلي معروف به خسرو اسماعیلی بالغ بر 2 ساعت زوایای زندگی ورزشياش را مرور کردیم که خروجی آن تقدیم شما ميشود:
خسرو اسماعیلی چگونه با فوتبال آشنا شد؟
زمانی که مسابقات جام جهانی 1970 مکزیک برگزار شد(سال 1349 خورشيدي) از طریق مجلههاي کیهان ورزشی و دنیای ورزش با فوتبال آشنا شدم. در آن زمان تلویزیون مسابقات را به صورت زنده پخش نمیکرد و ما مجبور بودیم از طریق این نشریات پیگیر مسابقات باشیم، لذا بسيار به فوتبال علاقهمند شدم.
فوتبال را از کجا آغاز کردید؟
پشت کارخانه یخ در محله مطهری خرمآباد یک زمین خاکی بود که تیم کارون در آنجا تمرین میکرد. هر روز کنار زمین مینشستم و بازی سیروس گودرزي و مرحوم سعید گودرزی و دیگر بازیکنان این تیم را تماشا میکردم. همین موضوع به شدت مرا به فوتبال علاقهمند نمود تا این که حدود سال 50 به دلیل مهاجرت پدرم به تهران همگی اعضای خانواده عازم پايتخت شدیم. در محله امامزاده حسن و پل امامزاده معصوم با بچههای محله فوتبال بازی میکردیم. آن زمان فوتبال محلات رونق فراوانی داشت و خیلی از استعدادها در همین زمینهای خاکی کشف میشدند. در یکی از زمینهای خاکی، حسین لطفی بازی مرا پسندید و به تیم جوانان شهربانی تهران برد.
پس اولین حضور رسمی شما در فوتبال حضور در مسابقات جوانان تهران بود؟
بله. در آن سال و در اولین حضور رسمیام با تیم جوانان شهربانی نایبقهرمان باشگاههای تهران شدم. همین قهرمانی استارت رشد و پیشرفت مرا زد و حضور در کنار بزرگانی چون حسین فرکی، فیروز کریمی، کاظم سیدعلیخانی را تجربه کردم که تاثیر زیادی در موفقیت من داشت.
آیا آغاز فوتبال شما در تهران تاثیری در روند کیفی فوتبال شما داشت؟
بدون شک تاثیر فوقالعادهای روی فعالیت فوتبالی من داشت. فوتبال در تهران حتی در سطح محلات و به قول آن دوران "کاپی" از کیفیت بالایی برخوردار بود.
به نظر شما چه تفاوتی بین فوتبالیست شهرستانی و تهرانی در آغاز كار وجود دارد؟
تهرانیها نظم و دیسپلین تیمی را خوب رعایت میکنند و در قالب کار گروهی راحتتر جا میگیرند و تاکتیکپذیری بالایی دارند، ولی متاسفانه بازیکنان شهرستانی کمحوصله هستند و به سختی در قالب کار تیمی قرار میگیرند.
بهترین خاطره شما در دورانی که در تهران بازی میکردید چه بود؟
به همراه تیم جوانان شهربانی به مقام نایبقهرمانی تهران دست یافتیم.
چند بازیکن همدورهای خود را نام ببرید که از نظر فنی یک سر و گردن از بقیه بالاتر بودند؟
حسین فرکی، فیروز کریمی، مصطفی درودیان، محسن سجادی، حمید بهرامی، سلیمان جافریان، حسن رستمی، حسن حسینبیگی، بهمن ضیاء، سیروس گودرزی، ایرج باباعباس، اردشیر نعمتالهی
چرا وقتی که در تهران در حال پیشرفت بودید به خرمآباد برگشتید؟
در حالی که حدود 6 یا 7 سال در فوتبال تهران حضور داشتم و تجربیات خوبی کسب کردم، به دلیل فوت برادرم به همراه تمامی اعضای خانواده به خرمآباد برگشتیم. تا یک سال تحت تاثیر این اتفاق فوتبال را کنار گذاشتم ولی با اصرار اکبر برادرم مجدداً به فوتبال بازگشتم و در تیم بانکملی خرمآباد در کنار بزرگانی چون باقر سپهوند، بها نورالدینی، سلیمان جافریان، جعفر سپهوند، حمید بهرامی و ... به تمرین پرداختیم. حضور در جمع این بزرگان باعث شد که روحیهام بهتر شود و پس از یک سال حضور در این تیم توسط قدرتالله کاوه به تیم مجتمع گوشت خرمآباد منتقل شدم. در این فرصت لازم میدانم بگویم دیگر برادرانم اکبر، اصغر و مهرداد نیز در دورههای مختلف در فوتبال لرستان و حتی کشور حضور پررنگی داشتند.
بهترین بازی دوران فوتبال خودتان را به یاد دارید؟
بله در لیگ دسته دوم جام تخت جمشید به همراه تیم مجتمع گوشت خرم آباد در سال 1357 مقابل الکترونیک شیراز، یکی از بهترین بازیهای دوران فوتبال من بود که بعد از بازی عباس رضوی مربی تیم شیرازی به نزد ما آمد و در مقابل هم تیمیهایم و مربیام گفت در ازای 200 هزار تومان و ماهیانه 5 هزار تومان خسرو اسماعیلی را میخواهم.
وقتی بازی فوتبالیستهای امروزی را میبینید چه احساسی به شما دست میدهد؟
با احترام به تمامی فوتبالیستهای جوان بايد بگويم متاسفانه فوتبالیستهای امروزی همه چیز را در تیپ و لباس و ظاهر میبینند و کیفیت فنی آن چنانی ندارند! بنده از دیدن فوتبال امروزی احساس شادابی و هیجان نمیکنم. با عرض تاسف در حال حاضر با توجه به امکانات فراوان و پولهای هنگفت، کیفیت فنی بالایی مشاهده نمیشود ولی با تمام مشکلات حاضر، علی کریمی یک سر و گردن از بقیه بالاتر است.
از رفاقت و رابطه با حسین فرکی و فیروز کریمی بگویید.
با هر دو رفاقت عمیقی داشتم ولی از وقتی که فیروز کریمی در برنامه مثلث شیشهای آن حرفهای خلاف واقع را در خصوص اتفاقات یک مسابقه در خرمآباد به زبان آورد، دیگر دوستیمان محدود شد! ولی حساب حسین فرکی با دیگران فرق میکند. ایشان به معنای واقعی یک انسان نجیب، شریف و پاک است. فركي وقتی برادرم فوت کرد و شرایط روحی خوبی نداشتم همیشه در کنارم بود و به من روحیه میداد. در حال حاضر هم به صورت تلفنی با هم در ارتباط هستیم.
آقاي اسماعيلي اگر حرف ناگفتهای باقی مانده بفرمایید.
از این که بعد از کلی سال یادی از ما کردید نهایت تشکر را دارم. من همیشه روزنامه خبر ورزشی ویژه لرستان را مطالعه میکنم و پیگیر مطالب خاص شما هستم.در پایان جا دارد از همه کسانی که برایم زحمت کشیدند از جمله زندهیاد ناصر میرزایی، حسین لطفی، ناصر ابراهیمی، گودرز و حسن حبیبی، باقر سپهوند، قدرتالله کاوه، تشکر ویژه داشته باشم و به همه جوانان لرستانی یک توصیه دارم و آن این که در همه حال ورزش را در برنامههای روزانه خود قرار دهند تا هم روحی قوی داشته باشند و هم جسمی قوی.
گفتوگو از: رضا طولابی / که در شماره 97 روزنامه خبر ورزشی(ویژهنامه لرستان- خرداد 1393) منتشر شده است.
بازنشر در پایگاه خبری یافته
هتل استقلال خرمآباد 17 فروردين 1384
شب قبل از بازي خيبر و راهآهن تهران (ليگ دسته اول كشور)
ايستاده از راست: خسرو(چنگيز) اسماعيلي- زندهياد ناصر ميرزايي(سرمربي خيبر)- فيروز كريمي(سرمربي راهآهن)- ايرج باباعباسي
نشسته از راست: ساكت الهامي(كمكمربي راهآهن)- مهدي حيدري(كمكمربي راهآهن و هنرپيشه تلويزيون) و محمد باباعباسي
دیدگاهها
از طرف دوستات امیرنادری و عرفان بهمنی ...