اين بار هم به سراغ قديميهاي فوتبال خرمآباد تا صحبتها و درد دل آنها را گوش كنيم بلكه بين گفتههايشان پيامي و نكتهاي براي نسل جوان باشد.
آنها كه در دههي 70 مشتري پر و پا قرص بازيهاي تيم فجر 57 خرمآباد در ليگ دسته دوم كشور بودند، گلزنيهاي مهاجم تند و تيز اين تيم را هنوز در خاطر دارند.
"مهرداد اسماعيلي" شايد اگر در جايي غير از لرستان فوتبال ميكرد، در فوتبال پيشرفت بيشتري داشت، اما تعصب نسبت به زادگاهش باعث شد قيد حضور در تيمهاي مطرح كشور و دريافت پول بيشتر را بزند در قالب تيمهاي شهرش به ميدان برود.
براي ساعاتي با وي به گفتوگو نشستيم و به صحبتهايش گوش داديم كه شايد خواندن آن براي شما هم جالب باشد:
آقاي اسماعيلي، در ابتدا خودتان را براي خوانندگان يافته معرفی نمایید.
مهرداد اسماعیلی متولد 1346 در خرمآباد. متاهل و يك پسر و يك دختر دارم.
فوتبال رسمي را در کجا و در چه سنی آغاز کرد ؟
سال 1362 در زمینهای خاکی کیو شروع کردم و اولین بازی که انجام دادم همان سال در انتخابی جوانان شرکت نمودم. مربیانم قدرتاله کاوه و فتحاله کریمی بودند.
مشوقی هم در این راه داشتی؟
بله. برادران بزرگترم كه خسرو(چنگيز)، اكبر و اصغر كه فوتباليست بودند، مرا به فوتبال كشانيدند. جالب است بگويم اولین بار در زمینهای خاکی زندهیاد رضا سقایی که از علاقهمندان فوتبال بود من را به غلامرضا زینیوند معرفی کرد.
با توجه به این که شما در یک خانواده ورزشی بزرگ شدید، خانواده چه تاثیری روی شما در فوتبال داشت؟
مطمئناً با وضعيتي كه گفتم خانواده نقش به سزایی در گرایش من به فوتبال داشت. یادم هست که همیشه در کنار برادر بزرگم خسرو به ورزشگاه میرفتم چرا که ایشان قبل از انقلاب عضو تیمهای مجتمع گوشت خرمآباد، جوانان شهربانی (پاس) تهران و .... بود و از همبازیان حسین فرکی و فیروز کریمی به شمار ميرفت و نقش اصلی در فوتبال من داشته است.
چند سال در عرصه فوتبال بودی و چه زماني آن را كنار نهادي؟
از سال 1362 تا 1379 در مسابقات و لیگهای مختلف حضور داشتم. سال 79 به طور اتفاقی خداحافظی کردم و جا را برای جوانان همشهری باز نمودم.
در چه تیمهایی که عضویت داشتی؟
فتحالمبین، پرسپولیس، پارسیلون، فجر، منتخب خرمآباد در جام فلق و پیام خرمآباد، پاس اهواز و مقاومت تهران.
بهترین دوران فوتبال خود را چه سالهایی میبینی؟
دو سه سال آخر فوتبالم جز بهترین دوران ورزشیام به حساب میآید چرا که کل مجموعه تیم از تدارکات گرفته تا مدیر هماهنگی و رفاقت عجیبی داشتم و یادم هست تماشاگران هم با تمام وجود از تیم [فجر خرمآباد] حمایت میکردند.
نام تماشاگران را بردید. تاثیر هواداران در موفقیت فوتبال لرستان چگونه بود؟
در یک جمله: فوتبال در لرستان هر چه دارد مدیون تماشاگران است چرا که روزهای مسابقه ورزشگاه خرمآباد مملو از هواداران مشتاقي که سر از پا نمیشناختند و هر تیمی را به وحشت میانداختند ميشد، حتی روزهای تمرین هم شاهد حضور حدود 500 تا 1000 نفر از هواداران سر سکوها بودیم که جا دارد در این فرصت از همه هواداران خونگرم خرمآبادی تشکر ویژه داشته باشم.
حمایتهای مالی مسوولان در آن سالها از شما رضایتبخش بود؟
در زمان ما کسی برای پول فوتبال نمیکرد عشق و تعصب به فوتبال شهر، حرف اول و آخر را میزد. جالب است بدانيد کل مبلغ دریافتی من از فوتبال در آن چند سال به یک و نیم میلیون نرسید!
بهترین پاداشی که گرفتی یادت هست؟
بله. در یک مسابقه عبدالرضا سپهوند نماینده وقت خرمآباد در مجلس به سر تمرینات ما آمد و اعلام کرد اگر این بازی را ببرید به هر نفر 25 هزار تومان تومان پاداش میدهیم که همین طور هم شد. بازی را بردیم و بهترین پاداشم همان 25 هزار تومان بود!
بهترين پیشنهاد مالی که داشتی و نپذیرفتی در خاطرت هست؟
بله. بعد از بازی با بهمن کرج که قدرت فوتبال لرستان به نمایش گذاشته شد، سال 76 من به همراه ابراهيم میرزاپور و کوروش سپوند به تمرینات پاس تهران رفتیم و مدتی در این تمرينات اين تیم حضور پيدا کردیم. زمان عقد قرارداد که رسید به ما پیشنهاد 700 هزار تومان و ماهیانه 50 هزار تومان دادند. در این زمان یکی از عوامل تیم به ما گفت گول نخورید! شما بایستی بالای 5 میلیون تومان بگیرید. وقتی به این قرارداد معترض شدیم، محمود یاوری سرمربی پاس به ما گفت در مصاحبههای ناصر میرزایی مربی فوتبال لرستان خواندیم که گفته شاگردان من برای پول بازی نمیکنند. ایثار و تعصب به شهر اولویت اول و آخر ما در فوتبال است.وقتی با این جواب مواجه شدیم من همان روز قهر کردم و آمدم و دوستانم هم فردای آن روز تمرینات را ترک نمودند.
برداشت شما از آن برخورد چه بود؟
ناصر میرزایی به فوتبال کشور نشان داد بازیکنان لرستانی با دست خالی و فقط با اتکا به داشتههای موجود و با تمام وجود میتوانند سدی باشند در مقابل سرسختترین حریفان. محمود یاوری وقتی آن حرف را زد احساس غرور کردیم و قید 700 هزار توان را زدیم.
به تیم ملی دعوت شدی؟
سال 65 در مسابقات فوتبال جوانان کشور در اصفهان، 5 نفر از لرستان دعوت شدیم ولی به دلیل جنگ تحمیلی، اردوي تیم ملی تعطیل شد.
شیرینترین و تلخ ترین خاطره ورزشی مهرداد اسماعيلي؟
شیرینترین مربوط است به سال 75 بازی با ابومسلم مشهد که 2 گل زدم و بازی را بردیم و يكي از نشريات نوشت "اسماعیلی یک تنه ابومسلم را شکست داد" . تلخترین خاطره سال 76 صعود نکردن به لیگ دسته اول با ناداوری و ناعدالتی محض ابهران در بازي فجر و بهمن كرج.
شما در فوتبال خیر مادی نديد. اگر فرزندتان به فوتبال علاقهمند باشد، آیا به او اجازه ورود به فوتبال را میدهید؟
اتفاقاً پسرم علاقه شدیدی به فوتبال دارد و همیشه پیراهن رئال مادرید را بر تن دارد! انشاءالله راه را برای موفقیتش فراهم خواهم نمود.
چرا به دنبال مربیگری نرفتی؟
وقتی در شهرت، فوتبال آنچنانی نداشتی و شاهد رشد و پیشرفت فوتبال در استان نباشی، خود به خود انگیزه ورود به عرصه مربیگری را از دست خواهی داد. یادم هست یک روز غلامحسین مظلومی که در منزل ما مهمان بود به بنده لطف داشت و اصرار نمود که به تهران بروم تا مرا براي حضور در کلاسها معرفی نماید. همین جواب را به او دادم و به مربیگری روی نیاوردم!
منتشر شده در روزنامه خبر ورزشی (ضمیمه لرستان)
بازنشر در پایگاه خبری یافته
تيم موفق فجر خرمآباد در سال 1377
ايستاده از راست: فرزاد ترابي، ابراهيم ميرزاپور، بيژن كوشكي، رحيم مرادي، مهرداد اسماعيلي، كوروش سپهوند و مهرداد خاني
نشسته از راست: مسعود پيريچگني، كيانوش بيرانوند، هرمز شرفي، كاظم بهاروند و سعيد بيات
دیدگاهها