نصرت والیزاده
نوشتن از خوبي‌ها، بهانه نمي‌خواهد. هر روز، هر جا و هر زمان كه خوبان را ياد نمودي، خوبي نيز تو را در بر خواهد گرفت و بهانه‌ آن هم به سراغت مي‌آيد.
سال‌هاي دور از ديار، هر بار كه خرم‌آباد مي‌آيم، با ديدن يادگاران بزرگ‌مردان نيك‌نام، بهانه‌ي يادشان، در وجودم مي‌تراود، لذا به سراغ يكي از خوباني مي‌روم تا به واسطه‌ي گفت‌وگو با او، لهيب دردهاي دلم از ناخوش‌احوالي اين‌جا، لحظه‌اي فروكش نمايد و التيام بخشد؛ و در اين بين، از آن‌ها نيز كه حقي بر گردن من و شما دارند، نامي برده شود تا لحظه‌اي، اگر نه حتي به قرائت فاتحه‌اي؛ كه، به يادي شيرين، سلامي سوار بر نفس باد صبا، راهي مزار مهجورشان نماييم.
بدين منظور، مهندس نصرت‌الله والي‌زاده را برگزيدم، يكي از اولين متخصصان بومي خرم‌آباد در امور معماري و راه و ساختمان كه به طور حتم، استفاده از تجربياتش بيش از گفته‌هايش مي‌تواند گره‌گشاي مشكلات اين روزهاي ديارمان باشد.
اظهارتش را به اين اميد منتشر مي‌كنيم تا باشند كساني كه پس از خواندن، تجربيات گران‌قدر او را ارج نهاده و براي خرمي و آبادانيِ خرم‌آباد و لرستان در كار گيرند:
 
جناب والی‌زاده ابتدا تشکر مي‌کنم از این که دعوت ما را براي انجام اين گفت‌وگو پذيرفتيد. لطفاً از معرفي كامل خودتان شروع كنيد.
با سلام و عرض ادب خدمت هم‌استانی‌های عزیزم. نصرت‌الله والی‌زاده هستم. یکم فروردین‌ماه سال 1320 در رازان از توابع بخش زاغه خرم‌آباد چشم به جهان گشودم. یک خواهر دارم. پدرم - ولی‌اله - نظامی بود و به خاطر شغل ایشان در 6 سالگی به کوهدشت مهاجرت؛ سپس مدت کوتاهی هم در دره‌شهر زندگی کردیم. سال 1327 پدرم فوت کرد و ما برای سکونت به خرم‌آباد برگشتیم. تحصیلاتم را در دبستان شاپور سابق و دبیرستان پهلوی سابق ادامه دادم. کلاس هفتم دبیرستان به تهران رفتم و در دبیرستان شبانه‌روزی البرز درس خواندم. سال ازدواج 1344 ازدواج کردم و به لطف خدا صاحب 7 فرزند شده‌ام که یکی از فرزندانم در آلمان زندگی می‌کند و بقیه ساکن ایران هستند.
 
نصرت والیزادهدوره نوجوانی شما چگونه سپري شد؟
معمولاً تابستان‌ها به رازان می‌رفتم و با اقوام به سوارکاری، تیراندازی و شکار می‌پرداختم. بودن در کنار اقوام تجربیات خوبی برایم به همراه داشت و از رفتار جوان‌مردانه آن‌ها درس می‌گرفتم.
 
در جوانی ورزش هم می‌کردید؟
بله. اوایل جوانی تا سال 1337 فوتبالیست بودم. عصرها زمین فوتبال خاکی معروف به "چاله" پشت محله دو برادران میزبان ما بود. دوستان زیادی از جمله قدرت‌الله ستاری، بختیار، رضا فرخجسته، سرگرد آروان، حسن فولادی، علی‌محمد ساکی و ...  هم بازی‌های من در آن دوران بودند. بعد از سال 1337 و به واسطه درخشش مرحوم غلام‌رضا تختی و امامعلی حبیبی در کشتی، موجی در بین جوانان ایران شروع شد و من هم جذب این ورزش شدم. جالب است که بگویم آن ایام سالنی برای تمرین در خرم‌آباد وجود نداشت و تمرینات ما روی چمن باغ‌های شهر انجام می‌گرفت. بعدها با همکاری کشتی‌گیرانی مثل احمد رضایی، نجم‌الدین دولتیاری، محمد کریمی، شهاب لشکری و چند تن دیگر از دوستان، برزنتی تهیه کردیم و با پوشال تشک ساختیم. 
 
حکایت جالبی است! یعنی همه امکانات کشتی خرم‌آباد همین بود؟
تقریباً بله! البته منوچهر و هوشنگ وزین هم در حیاط خانه‌ي خودشان تشک اختصاصی داشتند و تمرین می‌کردند. تشک آن‌ها هم حال و روز بهتری از تشک ما نداشت و با کاه و برزنت درست شده بود.
 
یادتان هست اولین مسابقه را کی و کجا برگزار کردید؟
سال 1338 برای اولین بار در مسابقات آموزشگاه‌های استان شرکت کردیم. بر اساس مقررات، در آن سال کشتی‌گیران خرم‌آباد در خوزستان به میدان می‌رفتند و ما در اهواز برای اولین بار تشک و گرمکن و داور را تجربه کردیم (لرستان تا قبل از سال 1340 زيرمجموعه استان ششم يعني خوزستان بود و از سال 1340 فرمانداري كل لرستان تشكيل شد). در آن مسابقات فقط من به مقام سوم دست یافتم و بقیه به علت نداشتن تکنیک و دانش فنی موفقیتی کسب نکردند. بعد از این مسابقات ما اصولی‌تر تمرینات را ادامه دادیم و با انتصاب آقای "هوشنگ وفي" در مسوولیت تربیت‌بدنی استان (آبان 1338)، اوضاع ورزش بهتر هم شد و با ورود تشک به خرم‌آباد، تمرینات رسمی ما در سالن دبیرستان امیرکبیر شکل بهتری به خود گرفت.
 
چه مدت  کشتی گرفتيد؟
از سال 1337 تا 1341 کشتی گرفتم و توانستم مقام اول مسابقات آموزشگاه‌های کشور را کسب کنم.
 
تحصیلات را تا چه مقطعی ادامه دادید؟
طی همین سال‌ها توانستم دیپلم ریاضی را در سال 1340 بگیرم. مشکلات خانوادگی امکان شرکت در کنکور را نداد و سال 1341 در دفتر فنی خرم‌آباد در قسمت نقشه‌برداری مشغول به کار شدم. طی همان سال جذب وزارت بهداری شدم و تا سال 1347 به عنوان مسوول اداره ساختمان‌های اداره کل بهداری خوزستان خدمت کردم. در خوزستان از نظر دانش تجربی به جایی رسیدم که نیاز بود تحصیلات دانشگاهی را ادامه دهم، لذا تصمیم گرفتم به خارج از کشور بروم. به آمریکا رفتم. در آمریکا عزمم را جزم کرده بودم تا در دانشگاهی معتبر درس بخوانم.
 
نصرت والیزاده - سال 1338 شمسیآن‌جا در چه رشته‌ای تحصیل کردید؟
در آمریکا توانستم دو رشته تحصیلی "معماری" و "راه ‌و ساختمان" را به اتمام برسانم. این دو رشته لازم و ملزوم هم هستند. البته طی همان سال‌ها کار هم می‌کردم؛ ناظر ساخت بزرگراهی در پنسلوانیا بودم و مدتی هم در شرکت آمریکایی"دوپاند" مشغول شدم. تا شهریور‌ماه  1354 در آمریکا ماندم سپس به علت مسایل عاطفی و خانوادگی و این که بتوانم تجربیاتم را در اختیار مردم شهرم قرار دهم به خرم‌آباد برگشتم.
 
بعد از برگشت به ایران چکار کردید؟
پیشنهادات زیادی در داخل و خارج از استان برای کار داشتم، با آن که حقوق زیادی پیشنهاد شده بود؛ اما علاقه‌ي شخصی من حضور در لرستان و خدمت به مردم شهرم بود. ملاقاتی بین من و علی‌محمد ساکی اتفاق افتاد و او خواست در لرستان بمانم و ماندم. سال 1355 به دستور استاندار وقت - ابراهیم فرح‌بخشیان – به عنوان رییس دفتر فنی استانداری لرستان مشغول كار شدم و همین فرصت خوبی بود برای توسعه استان و خرم‌آباد. با وجود شخصی پرتلاش مثل علی‌محمد ساکی توانستیم خدمات خوبی برای شهر انجام دهیم. از اواسط سال 1355 هم به پیشنهاد رضا صدقیانی استاندار وقت لرستان با حفظ سمت مدیرکل مسکن و شهر سازی استان لرستان شدم و تا سال 1358 در اين سمت بودم.
 
مهم‌ترین خدمات شما در دوران همکاری با شهرداری و مدیر کلی مسکن و شهر سازی لرستان چه بود؟
قبل از این که جواب این سوال را بدهم عرض کنم که طی سال‌های 1355 تا 1357 همزمان با مشاغل اداری، ریاست هیات کشتی استان لرستان را عهده‌دار بودم و توانستم ورزش کشتی را به جز خرم‌آباد، در بقیه‌ي شهرهای استان نيز توسعه دهم. اما خدمات من در زمینه شهری به دو بخش تقسیم می‌شود: بخش اول به دوران همکاری من با شهرداری بر می‌گردد و بخش دوم نیز مربوط به زمان تصدی پست مدیر کلی مسکن و شهرسازی استان لرستان است.
در شهرداری، ساخت بلوارها و میادین ورودی خرم‌آباد از مبداء بروجرد، سراب و پارک کیو با مهمان‌سراها و سوئیت‌هایش، طرح بلوار ساحلی کیو، همچنین مهمان‌سرای تپه کیو (‌محل فعلی صدا و سیما)، پارک‌های ساحلی اطراف رودخانه مرکزی خرم‌آباد، تبدیل حمام سنتی به زورخانه خرم‌آباد در منطقه درب دلاکان به سمت خیابان امام، هتل شهرداری خرم‌آباد، تبدیل حمام سنتی دیگری به چای‌خانه در حد واصل خیابان حافظ تا خیابان امام، احداث پارک و چایخانه گرداب دارایی، اجرای طرح اولیه فرودگاه خرم‌آباد، بازار روز- زید‌ بن علی، بازار روز- پل انقلاب، خیابان 30 متری اسدآبادی، استخر و تاسیسات جنب هتل شهرداری، كاروان‌سرای میرزا سید رضا در بازار خرم‌آباد همکاری داشتم.
از سال 1355 هم که در اداره کل و مسکن و شهر سازی لرستان مشغول شدم موفق شدیم، سالن‌های ورزشی از جمله سالن اصلی (مسابقات) در محوطه ورزشگاه خرم‌آباد و شهرهای استان، مهمان‌سرای شهرداری در شهرهای استان، 200 واحد مسکونی در کیو، مجتمع مسکونی کارکنان سازمان برنامه و بودجه استان در منطقه بلوار ولی‌عصر، مجتمع مسکونی کارکنان دولت جنب هتل شهرداری، قسمت جنوبی ساختمان استانداری لرستان، دیواره‌های ساحلی اطراف رودخانه‌ مرکزی شهر خرم‌آباد و ... را احداث کنیم و در همین سال‌ها بر تهیه طرح جامع و تفصیلی شهر خرم‌آباد نظارت داشتم.
 
سال 1340- بازگشت از مسابقات کشتی قهرمانی کشور- نصرت والی زادهپائيز سال 1338 از راست: سيد نورالله سيف- ؟ - مرحوم ابراهيم باقري‌طولابي- عزت شمسي (رديف عقب)- مرحوم احمد رضايي- ؟ (رديف عقب)- علي‌اصغر نظريان (سرپرست تربيت بدني لرستان)- علي فولادي (رديف عقب)-  نصرت‌الله والي‌زاده (با حلقه گل دور گردن)- ؟ (رديف عقب)- غلام‌حسين برنجي- فتح‌الله رضايي- مرحوم سيد كريم جزايري- شاهپور كريمي (رديف عقب) و صيادپور


با این همه خدمت، آیا تا كنون تقدیری هم از شما شده؟
ما خدمت را برای این که کسی تقدیر کند انجام ندادیم، همین که مردم از اجرای این پروژه‌ها رضایت داشتند برای ما کافی بود. البته دو بار هم به طور رسمی تقدیر شدم. یک بار به ‌عنوان مدیر کل نمونه مسکن شهر‌سازی کشور از طرف وزارت مسکن و شهرسازی و بار دیگر هم از طریق همین وزارتخانه برای ساخت مناطق جنگ‌زده، جایزه ایثارگران را دریافت کردم.
 
بعد از انقلاب در چه مشاغلی فعالیت داشتید؟
سال 1358 به عنوان مدیر کل مسکن و شهرسازی استان هرمزگان فعالیتم را آغاز کردم که تا سال 1360 ادامه داشت. سپس تا سال 1363 از طرف وزارت مسکن و شهرسازی مجری بازسازی مناطق جنگی بودم. از دیگر مسوولیت‌هایم می‌شود به مدیر عاملی شرکت ساختمانی فهندژ از سال 1363 تا 1369 و از سال 1369 تا 1371 به عنوان رییس دفتر فنی اداره ساختمان بانک تجارت ایران و مدیر سرمایه‌گذاری بانک تجارت اشاره کرد. از 1372 تا کنون نیز مدیریت عاملی شرکت ساختمانی فهندژ را عهده‌دار هستم.
 
اگر اشتباه نکنم اولین طرح جامع و تفصیلی شهر خرم‌آباد توسط شما تهیه شد. چه اتفاقی افتاد که تمام و کمال انحام نشد؟
بله، طرح جامع و تفصیلی شهر خرم‌آباد به طور کامل تهیه شد، اما در اجرای آن با مشکلاتی از طرف انجمن شهر مواجه بودیم(حدود سال 1354)، انجمن شهر به طور مرتب با ما مکاتبه می‌کرد و پیشنهادات و تذکراتی می‌داد و چنین به نظر می‌رسید که مایل به اجرای آن نبوند. این روند ادامه داشت تا خودم تصدی اداره کل مسکن و شهرسازی استان عهده دار شدم و بعد از آن موفق شدیم طرح را به طور کامل به تصویب برسانم.
 

سال 1339- تیم لرستان - نصرت والی زاده- نفر چهارم ایستاده از راست

تيم كشتي خرم‌آباد در سال 1339، ایستاده از راست: سید نورالله سیف، [مرحوم] مهدی تختی، [مرحوم] نجم‌الدین دولت‌یار، [مهندس] نصرت‌الله والی‌زاده، شهاب اسماعيلي‌لشکری، [مرحوم] احمد رضایی (عضو تيم ملي كشتي ايران در مسابقات جهاني 1965 منچستر، وزن 97+ كيلوگرم)/ نشسته از راست: [مرحوم دكتر] سید ضیاء معینی و مجید چابکی

 

آیا مسوولین فعلی استان از شما مشاوره می‌گیرند؟
بله، به خصوص بعد از انتصاب آقای بازوند در استانداری لرستان، بنده ملاقات‌هایی با ایشان داشته‌ام و پیشنهاداتی هم ارائه کرده‌ام.

چه پیشنهاداتی؟ در رابطه با خرم‌آباد است؟
بله! یکی از پیشنهاداتم احداث دریاچه در حاشیه‌ي پل شکسته خرم‌آباد است. اگر این پیشنهاد عملی شود با تامین آب آن از طریق چشمه گلستان، شاهد احداث یک دریاچه زیبا با آب دائمی خواهیم بود؛ البته قبل از آن باید مشکل معارضین زمین‌های اطراف پل حل شود. به استاندار پیشنهاد دادم پس از احداث درياچه، مسیر جاده فرودگاه را در مسیر همین دریاچه طراحی و اجرا کنیم. با این روش میهمانان و مسافرانی که به خرم‌آباد وارد می‌شوند، با مناظری زیبا و بدیع مواجه خواهند شد. این طرح‌ها را با شهردار فعلی خرم‌آباد هم مطرح کرده‌ام و با عزم جزم استاندار و شهردار امیدوارم این طرح‌ها عملی گردد.
 
پیشنهادات شما محدود به همین موارد است؟
خیر! البته در خصوص پارک صخره‌ای خرم‌آباد پیشنهادات و همکاری‌هایی داشتم، هم اکنون هم در ساخت زائر‌سرای لرستانی‌ها در مشهد همکاری دارم. اما ببینید ما تیم بسیار خوبی از مهندسان و پیمانکاران لرستانی در داخل و در تهران داریم که همیشه پیشنهاداتی داشته و خواهیم داشت. مهم‌تر از پیشنهادات ما، خواست متولیان استانی است. ما مثل توپخانه، آماده‌ي شلیک پیشنهادات فنی و اصولی هستیم! البته آقای بازوند انسان بادرایت و دلسوزی است و تمام تلاشش برای توسعه استان است. 
 
چه پیشنهاداتی برای تسریع و اجرای پروژه های استانی دارید؟
الان آقای بازوند استاندار لرستان و آقای عیدی‌بیرانوند شهردار خرم‌آباد سخت به دنبال توسعه لرستان هستند، اما عامل بازدارنده‌ای هم وجود دارد که مانع اجرای سریع طرح‌ها و پروژه‌ها است. بوروکراسی و کاغذ‌بازی فعلی باعث شده وقت اکثر مدیران در برگزاری جلسات و اجرای مکاتبات صورت گیرد. خیلی از این جلسات هم مطمئن باشید بی‌نتیجه است! یکی دیگر از معضلات فعلی عدم بهره‌گیری فکری از مشاوران قوی در اجرای طرح‌ها است. مطمئن باشید با بهره‌گیری از نظر کارشناسان فرهنگی، فنی و تخصصی شهر مثل مهندس عزت‌الله فیلی، سید فرید قاسمی و بسیاري دیگر از دلسوزان می‌توانیم راه توسعه را اصولی‌تر و سریع‌تر پیش ببریم.  همین‌جا اعلام می‌کنم که شخصاً حاضرم تمام تجربیاتم را به رایگان در اختیار مدیران استانی قرار دهم و از هیچ کوششی در این راه دریغ ندارم.
 
نصرت والیزاه- خرداد 94

بسيار خب، اما جوابم را نگرفتم، یعنی با بهره‌گیری از دانش مشاوران قوی، امر توسعه تحقق پیدا می‌کند؟
ببینید! اولین قدم برای توسعه شهر تهیه و تصویب یک طرح جامعه و کامل با مشارکت کارشناسان قوی در حوزه‌های مختلف شهری است. مشکل آن‌جاست که بعضی‌ها فکر می‌کنند با کاشت 4 درخت و گذاشتن 4 گلدان در نقطه دید مردم، تکلیف تمام است. طرح‌های این‌چنینی زودگذر و روبنائی است. مردم باهوش هستند و فرق این طرح‌ها را با کارهای اصولی متوجه می‌شوند. پیشنهاد نهایی من انجام کارهای بنیادی و اصولی و زیربنایی برای شهر است!
 
شما فرمودید که در مورد تغییرات بافت شهری گاهی مشاوره داده‌اید. باغ فلاحت (كشاورزي) از مناطقی بود که بسیاری از خرم‌آبادی‌ها خاطرات زیادی از این باغ دارند. آیا برای تغییر کاربری بخشی از آن با شما مشورتی شد؟
به قول خودمان «داغ دل من را تازه کردید!» (به لري اين جمله را ادا مي‌كند) هیچ مشورتی با من انجام نشد. این باغ به عنوان ریه‌ي شهر خرم‌آباد عمل می‌کرد، فضایی زیبا، با طراوت و هوایی مثال‌زدنی داشت، اما متاسفانه بخش زیادی از این فضا تخریب شد. فضای فعلی برای امثال من بسیار آزاردهنده است. این باغ یادگار ارزشمندی برای شهر خرم‌آباد بود. به یاد دارم که یکی از مدیران کل کشاورزی لرستان در دهه 50  که بسیار خوش‌ذوق بود، درختان این باغ را از بهترین نهال‌ها تهیه و عملیات کاشت را انجام داد.
 
توسعه‌ي بی‌رویه شهر و ساخت و سازهای غیر استاندارد و نماهای ساختمانی نازیبا، گاه باعث رنجش خاطر شده است! به نظر شما مقصر این بی‌نظمی‌ها کیست؟
یکی از الزامات توسعه شهری و اجرای دقیق مصوبات، همدلی بین مردم و مسوولان است. شهرداری‌ها و اعضای شوراهای شهر باید هدف‌شان توسعه صحیح شهری باشد. شوراها باید با بهره‌گیری از کارشناسان قوی به شهرداری‌ها کمک کنند و شهرداری‌ها هم باید تمام همت‌شان اجرای صحیح و اصولی کارها جهت خدمت به مردم باشد. اگر الان بعضاً شاهد بی‌نظمی هستیم بدانید یکی از اضلاع این مثلث کارش را درست انجام نداده است.
 
یکی از اقدامات انجام شده در سال‌های اخیر ساخت "بام لرستان" يا همان "بام خرم‌آباد" در زمان دولت قبلی به دستور آقای حبیب‌الله دهمرده استاندار وقت بود. آیا با شما برای ساخت این مجموعه مشورتی شد؟
خیر! آقای دهمرده اصلاً مرا نمی‌شناخت. نزدیکان او در طول حدود 3 سال خدمتش در خرم‌آباد( تیر 1389 تا شهريور 1392) نخواستند بنده را به ایشان معرفی کنند.
 
نظر شما در باره‌ی احداث مجموعه بام خرم‌آباد چیست؟
طرح زیبایی است که زحمات زیادی تا این‌جای کار برای احداث آن شده است؛ اما اعتقاد دارم مطالعات فنی و کارشناسی لازم برای آن صورت نگرفته و اشکالات زیادی دارد. جاده‌ها بسیار خطرناک هستند و گستردگی آن زیاد است. اما در مقطع فعلی کاری نمی‌شود کرد و بهتر است هم طرح ادامه پیدا کند و هم در زمينه‌ي نگه‌داشت آن به خصوص فضای سبزش، پی‌گیری به عمل آید.
 
پیشنهاد شما برای توسعه و نگه‌داشت بام خرم‌آباد چیست؟
به نظر من بهترین راه برای توسعه بام خرم‌آباد، واگذاری برخی امور به بخش خصوصی برای استفاده بهینه در صنعت گردشگری شهر است. باید از بخش خصوصی برای احداث رستوران؛ شهربازی؛ تریا و... استفاده کنیم و موازی با آن، امنیت لازم را برای حضور مردم فراهم کنیم. اطمینان داشته باشید این مکان می‌تواند کمک زیادی به توسعه صنعت گردشگری استان بکند. برخی جاها را هم مردم باید کمک کنند؛ به طور مثال نگه‌داشت فضای سبز منطقه نیاز به مشارکت مردم و مسوولین دارد و امیدوارم فضای سبز فعلی آن به حال خود واگذار نشود.
 
مرور زندگی شما و پیشنهاداتی که دادید برای بسیاری از مردم و مسوولین راه‌گشا است و این‌ها همه ناشی از سالیان زیادی تجربه است. در میان این همه تجربیات، خاطرات تلخ و شیرین هم وجود دارد. می‌خواهم بپرسم که اتفاقات تأثيرگذار در زندگي شما چه بوده؟
تلخ‌ترین خاطره‌ام مربوط مي‌شود به مرگ دو دوست بسیار صمیمی من كه اتفاقاً هر دو در خرداماه درگذشتند. یکی حاج محمد کریمی مدیر کل سابق تربیت‌بدنی لرستان و پهلوان خرم‌آبادی که 28 خرداد 1391 بر اثر تصادف درگذشت و دیگری مرگ علی‌محمد ساکی شهردار اسبق خرم‌آباد در سحرگاه شنبه‌ 22 خرداد 1373.
 
نصرت والیزاه-  علی محمد ساکی
از علی‌محمد ساکی گفتید! جمعه مصادف با بیست و یکمین سال‌روز درگذشت ایشان است. اگر موافق هستید با توجه به همكاري و رفاقت ديرينه شما با ايشان، بحث را در زمینه‌ي شخصیت و خدمات شهردار فقید خرم‌آباد ادامه دهیم؟
بله! بسیار مشتاق هستم.
 
رفاقت شما با علی‌محمد ساکی از چه زماني شروع شد؟
اولین آشنایی من با ایشان مربوط به حدود سال‌ 1337 بود که با هم فوتبال بازی می‌کردیم. با این که اختلاف سنی ما حدود 6 سال بود (مرحوم ساكي متولد 1314 بود) اما صمیمیت زیادی بین ما وجود داشت. بعدها هم ایشان دبیر من در دبیرستان شد و دوستی ما ادامه یافت.
 
این رفاقت چه زمانی منجر به همکاری با او شد؟
در شهریور 1354 وقتی از آمریکا برگشتم ملاقاتی با علی‌محمد ساکی داشتم. ساکی از سال 1350 که به عنوان شهردار خرم آباد مشغول شده بود، با دفتر فنی استانداری و مسکن و شهر‌سازی درگیری‌هایی داشت. اعتقاد داشت که طرح‌هایش با تأخیر زیادی تصویب می‌شود. از من خواست تا کمکش کنم. من هم به وطن برگشته بودم تا به شهرم خدمت کنم و همکاری با چه کسی بهتر از ساکی؟ او مردی با صفات بارز انسانی بود. اخلاق و رفتار نیکو و عشایری‌اش باعث شد تا با او همکاری کنم.
 
ترکیب شما باعث اجرای موفقیت‌آمیز بسیاری از طرح‌ها در خرم‌آباد شد. علت این موفقیت را در چه می‌دانید؟
من هر طرحی می‌دادم خیلی سریع به تأیید استانداری و شهرداری می‌رسید و ساکی در سریع‌ترین زمان اجرایی‌اش می‌کرد. خودمان را درگیر بوروکراسی اداری نمی‌کردیم. هر چند اعتبارات شهرداری در آن دوران خیلی کم بود و اگر ما منابع مالی بیش‌تری داشتیم مطمئناً کارهای بیش‌تری انجام می‌شد.
 
دوران شهرداری ساکی چون با اقدامات زیادی همراه بود کار را برای شهرداران بعدی سخت کرد. چرا هیچ کسی نتوانست به درجه‌اي از محبوبيت كه او رسيد، دست يابد؟
خیلی‌ها سعی کردند مشابه ساکی کار کنند، اما هم نتوانستند و هم مورد قبول مردم قرار نگرفتند. البته خود مردم هم بی‌تقصیر نیستند؛ مطالبات‌شان گاه شخصی شده و حمایت لازم را از افراد توانا نمی‌کنند. مسوولان هم درگیر بوروکراسی‌های نامتعارف می‌شوند. با احترام به همه شهرداران بعد از ساکی، باید بگوییم رمز موفقیت و ماندگاري ساکی بریدن از دنیا بود. البته طی سال‌های اخیر و با حضور آقای بازوند بر مسند استانداری لرستان، شاهد هستیم که کارها اصولی‌تر پی‌گیری می‌شود. این اقدامات باید با حمایت مردم و مسوولین شهری همراه شود که اگر چنین باشد مطمئناً شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود.
 
دوستی شما با ساکی بعد از اتمام خدمتش در شهرداری خرم‌آباد هم ادامه یافت؟
بله. يكم دي‌ماه 1356 بعد از این که ایشان به عنوان رییس شهرداری‌های استان های خوزستان و لرستان انتخاب شد؛ استاندار لرستان هم عوض شد و عملاً از حمایت‌های محلی وی کاسته شد؛ لذا بنا به دلايلي از جمله فشارهاي عده‌اي زياده‌خواه که برخی عضو انجمن شهر بودند از سمتش به عنوان شهردار استعفا داد. بعدها که من در هرمزگان مسوولیت گرفتم پیشم می‌آمد و در کارها با هم مشورت می‌کردیم. بعد از این که در تهران ساکن شدم و فعالیت ساختمانی را شروع کردم، باز هم از تجربیات ساکی در کارهایم استفاده کردم. نکته مهمی که در شخصیت ساکی وجود داشت این بود که برای انجام هیچ‌ کاری عار نداشت. اعتقاد داشت انسان باید مثل آب در هر ظرفی جای بگیرد. مناعت طبع خاصی داشت. در سال‌های آخر عمرش، روزي یکی از بزرگان شهر جویای احوال ساکی از من شد. وقتی اوضاع ناخوشایند مالی او را برایش توضیح دادم؛ خواست به او کمک مالی کنیم، اما فوراً پشیمان شد؛ چون هر دو می‌دانستیم که او هرگز نخواهد پذیرفت. (از گفته‌هاي آقاي والي‌زاده استنباط مي‌شود كه مناعت طبع و چشم و دل سيري، بايد يكي از خصوصيات مهم در انتخاب مديران باشد)
 
با توجه به اين كه شما جزء افراد خیلی نزدیک به علی‌محمد ساکی بودید، مايليم بدانيم اخلاق و رفتار ایشان چگونه بود؟
ساکی دارای مناعت طبع، پاکی، صداقت و صمیمیت زیادی بود. او دنیا را فروخته و ماديات اصلاً برايش ارزشی نداشت. در کمال صداقت و سلامت خدمت می‌کرد. شغل اصلی او معلمی بود و کارهای او بر مبنای قاطعیت و نظم شکل می‌گرفت. همین قاطعیت به مذاق برخی خوش نمی‌آمد، لذا تنش‌هایی در کارش اتفاق می‌افتاد. ببینید شغل شهردار مثل شغل قاضی است. بالاخره یک طرف ماجرا ناراضی است، این عامل باعث شده بود که کسانی از خدمات او رضایت نداشته باشند؛ ساکی توجهی به آن‌ها نداشت و در باره‌ي آن‌ها حتی فکر هم نمی‌کرد. هدفش را اجرای کارهای ماندگار برای شهر می‌دانست و در این راه به سنگ‌اندازها بی‌توجه بود.
بس که نزدیکان سفر کردند و تنها مانده‌ام             کم کم در شهر خود احساس غربت می‌کنم
بسیار باهوش، مردم‌دار، صادق و منظم بود. همین صفات خوب، او را مستثنی می‌کرد. ساکی بسیار شریف و بزرگوار بود و دستی هم بر قلم داشت و در دوران خدماتش و حتی بعد از آن به امور ادبی نظير پژوهش‌هاي تاريخي و ترجمه كتب انگليسي می‌پرداخت. در كنار خدمات اجتماعي و شهري، تحقيقات ارزنده‌ي علمي و تاريخي او نظير كتاب جغرافياي تاريخي و تاريخ لرستان، دو جلد سال‌نامه‌ي دبيرستان بهار(اوايل دهه 1340)، ترجمه‌ي سفرنامه‌هاي دوراند، آرنولد ويلسن، فريا استارك، هنري راولينسن، زندگاني كريم‌خان زند و تصحيح گلشن مراد، قلاع حشاشين و نگاشتن صدها مقاله‌ي علمي، تحقيقي و انتقادي از جمله‌ي آثار اوست. در تلاش هستم که کتاب منتشر نشده‌ي او را به همراه صدها عکس ماندگار از خرم‌آباد را از همسرش تحویل بگیرم و منتشر کنم. این آرزوی من است.
 
همسر ایشان هنوز در قید حیات هستند؟
 بله. جالب است بدانید که ایشان هم اکنون در خانه‌اي استیجاری در تهران زندگی می‌کند! این اصلاً انصاف نیست که همسر کسی با این همه خدمت اجاره‌نشین باشد، ضمن این که ما حق او را هم خوب قدر ندانستیم و امروزه فقط ميداني كوچك در حد فاصل دو درياچه‌ي كيو به نام ساکی نام‌گذاری شده است!
 
چه آرزویی داشتید که به آن دست نیافتید؟
بعد از مرگ علی‌محمد ساکی در خرداد 1373 مايل بوديم جسد او را در خرم‌آباد دفن کنیم، اما متاسفانه نزدیکانش موافق با این کار نبودند! اگر این اتفاق می‌افتاد، قصد داشتم مقبره‌ای در شأن شخصیت او بسازم تا حداقل، مردم با دیدن مقبره‌ي او به یادش بیافتند و با این کار بتوانم تفاوت بین خادم و خائن را نشان دهيم.
 
خدا رحمتش كند كه نام نيكي از خود بر جاي گذاشت و باقيات و صالحات او زبان‌زد خاص و عام شد. جناب والي‌زاده از اين كه وقت ارزشمندتان را براي گفت‌وگو اختصاص دادي، سپاس‌گزارم. اگر ناگفته‌اي مانده، در خدمت شما هستيم.
خدا را بابت دوستان و خانواده خوبم شاکرم، قید و بندی برای مال دنیا ندارم اما همیشه در تلاش بوده و هستم. همین الان هم توانایی 16 ساعت کار شبانه‌روزی را دارم و آماده همه نوع همکاری با مسوولان استانی جهت آباداني ديارم هستم. تنها آرزویم سربلندی لرستان و مردم خون‌گرمش است.
 
نصرت والیزاه-  عبدالرضا قاسمی خرداد 94


گفت‌وگو از عبدالرضا قاسمي
سردبير پايگاه خبري تحليلي يافته/ تهران

* تذكر: استفاده از مطالب و عکس‌ها "بدون ذکر منبع" سرقت محسوب می‌شود.