طی دو شماره گذشته در خصوص آسیبشناسی خانواده لرستان در خدمت اردشیر بهرامی پژوهشگر اجتماعی استان بودیم. وی در شمارههای گذشته اشاره کردند که باید تغییرات خانواده در لرستان را با توجه به تغییرات ناشی از توسعه تحلیل نمود و همچنین بیان کردند یکی از مهمترین موارد بسترساز آسیب در خانواده ضعف گفتگو و مفاهمه و تقدس عشق و روابط عاطفی است. در این شماره با تمرکز بر روی خشونت خانواده در خدمت ایشان هستیم که در ذیل نتیجه این مصاحبه آورده میشود.
در مقدمه بحث لطفاً دیدگاه خود را در خصوص خشونت علیه زنان بیان فرمایید. خشونت زنان طی چه فرایندی به عنوان یک مسئله اجتماعی تعریف شد؟
در خصوص خشونت علیه زنان در ابتدای بحث باید به این نکته اشارهکنیم جامعه لرستان همانند سایر جوامع در حال توسعه، درنتیجه پیشرفتهای اجتماعی که طی چند دهه گذشته حاصلشده، توجه و اقبال عمومی نسبت به مقوله «برابری همگانی» و «عدالت اجتماعی»، روی داده است. در این راستا یکی از مطالبات اصلی جامعه لرستان در کنار رفع فقر و محرومیت و توسعهنیافتگی، توجه به حقوق اجتماعی برابر بهویژه برای زنان است. اگرچه درگذشتههای دور درست زنان خشونت زیادی را متحمل میشدند و بهعنوان مسئله اجتماعی شناخته نمیشد اما در به دلیل پیشرفتهای اجتماعی و ارتباطات گسترده با سایر جوامع نگاه به مسئله خشونت و تعریف آن تغییر کرد و مردم آن را بهعنوان یک مسئله اجتماعی تعریف میکنند. «زندگی عاری از خشونت» بهعنوان یک حق اجتماعی تعریف شد و نقض این اصل بهعنوان یک مسئله اجتماعی، پیامدهای بسیار مخربی برای زنان و خانواده و کل جامعه به دنبال دارد.
در نتیجه توسعه شهرنشینی، آموزش، بهداشت، ارتباطات و رسانه و ورود به دهکده جهانی و تکنولوژی این پیشرفتهای اجتماعی صورت گرفت و بهتبع آن تغییرات گستردهای در حوزه فرهنگ و روابط اجتماعی در همه سطوح رخ داده است. یکی از ابعاد تغییرات مذکور افزایش آگاهی زنان به حقوق اجتماعی و نفی خشونت در زندگی و جامعه است؛ بنابراین در این دیدگاه میتوان گفت انقلاب ارتباطی در جامعه سبب تعریف جدیدی از مسائل شده است. بر اساس دیدگاههای جامعهشناسی پیشرفت اجتماعی بهمثابه مسائل اجتماعی از چهار بعد قابلبحث است.
- کمالگرایی: ایده پیشرفت اجتماعی باعث افزایش مطالبات و نوعی کمالگرایی را رواج میدهد و از طرفی نوعی بدبینی و احساس ناتوانی را ایجاد میکند چون در فضای واقعی فرد قادر به تأمین و احقاق حقوق خود نیستند.
- عدم تناسب بین انتظارات و حقوق: برطرف شدن هر نوع نیاز و خواستهای از گروههایی که تاکنون محروم بودند، گاهی اوقات تناقض و تضاد ایجاد میکند.
- تکثر: پیشرفت اجتماعی مسائل اجتماعی زیادی ایجاد کرده است.
- بدگمانی: یعنی ترس و نگرانی از وقوع رخدادهای در زندگی. از این منظر خانوادهای که هم فقیراست وهم آبرووحیثیت برایش مهم است، شرایط جدید احساس نگرانی و بدگمانی ایجاد میکند.
با توجه به طرح مسئله نظری که داشتید، به نظر شما ریشههای خشونت در جامعه لرستان چه میباشند؟
علاقهمندم بحثم را بر ریشههای خشونت بهطور عام در جامعه و بهطور خاص بر خانواده و زنان متمرکز کنم. نتایج مطالعات، مشاهدات و تجربیات نشان میدهد که در جامعه لرستان پیشرفت اجتماعی به طور کامل محقق نشده، سطح مطالبات ما افزایشیافته ولی زیرساختهای مهم و ضروری برای زندگی مانند درآمد ثابت، معیشت آبرومند، شاخصهای رفاه در حد مطلوب و قابل رضایت نیست؛ اما یک سری شاخصها همچون رسانه، آموزش و سواد و... که آگاهی جامعه را نسبت به حقوق فردی و اجتماعی خود را افزایش داده پیشرفت داشتیم. درنتیجه شاهد یک نوع «عدم تعادل ساختاری» و بروز تضادها، تعارضات و خشونتها در جامعه و خانواده شده است. در این میان زنان و کودکان که از سطح قدرت پایینتری برخوردارند قربانیان اصلی این ضعف تعادل ساختاری هستند. در نتیجه باید گفت ساختار کلی جامعه لرستان در حوزه اقتصادی و فرهنگی مناسب با برآوردن انتظارات مردم نیست و بهنوعی تناقض و نارضایتی عمیق به وجود آورده که خودبهخود بسترساز خشم و خشونت شده است شاید مردم توانایی و بیان این مساله را نداشته باشند؛ اما در گفتههای روزمره زندگی این نارضایتی را از دولتها و برنامههای بهظاهر توسعهایشان آشکار است.
در حوزه روابط اجتماعی و خانوادگی نیز شاهد حضور ارزشهای جدید از طریق نظام آموزشی و رسانهها هستیم ولی ساختار روابط قدرت در خانواده هنوز بهصورت سنتی حاکم، اما در حال شکستن است. از یک طرف ارزشها و فرصتهایی همچون افزایش اراده و اختیار دختران و زنان در زمینه انتخاب همسر، حق ادامه تحصیل تا همه سطوح، انتخاب شغل، افزایش کنشگری و حضور فعال در عرصه عمومی اجتماع، اعمال قدرت در خانواده و حق مالکیت، مقاومت در برابر تحمیل سلطه مردان در زمینه تعداد فرزند و مقاومت در برابر سلطه مردان که موجب بروز تنشها و خشونتها شده است
. این موارد نشانه حضور و استمرار ارزشها و فرصتهای جدید زنان در کانون خانواده است. زنان امروزه وارد جامعه و ساختار اداری شده و مطالبات درزمینهٔ حقوق اجتماعی و نفی خشونت در ذهنشان ایجاد شده ولی هنوز با مقاومت سخت روابط قدرت سنتی درخانواده مواجه هستند. به نظر میرسد گفتگوی آسانی وجود نخواهد داشت و خشونتها از منظر عدم تعادل ساختاری کلان دولت و عدم تعادل قدرت جنسیتی در خانواده است. خانواده لرستان بیش از هر زمانی کانون کشمکش عرصه قدرت شده است که فضای آرامش و محبت و عشق و تفاهم در حال مرگ است. در این عرصه نیاز به بازتعریف و بازسازی روابط خانواده مبتنی بر تغییر نگاه نسبت به نقشهای جنسیتی و رعایت حقوق و احترام متقابل هستیم و درعین حال توجه به شرایط زندگی مبتنی بر شرایط درونی خانواده برای سازش و فهم درست از انسان در حال توسعه هستیم.
به نظر شما کدام ویژگیهای فرهنگی در جامعه لرستان خشونت را به وجود میآورند:
به بارو بنده یکی از ویژگیهای جامعه لرستان، موضوع حفظ آبرو و حیثیت و ترس از انگ اجتماعی به خانواده و طایفه و دودمان است. این ترس و نگرانی از آبروریزی در میان اجتماع محلی و طایفه، خودبهخود نظارت و کنترل شدیدی بر کنشها و رفتارهای افراد خانواده ایجاد میکند و دختران و زنانی که حقوقی برای خود متصور هستند یک فضای بیاعتمادی و تیره و تار به وجود میآورد. این انضباط و کنترل و احساس بیاعتمادی یکی از زمینههای بروز خشونت بخصوص علیه زنان و نوجوان است.
ویژگی دیگر که در تولید خشونت مؤثر است نوعی ذهنیت و باور در بین مردم است که پاسخ «خشونت با خشونت» است که عموماً نوعی «تقاص» و انتقام است که در جامعه و خانواده وجود دارد. این رویه باعث بازتولید خشونت در کانون خانواده و جامعه میشود.
یکی دیگر از علل و ریشه خشونت در خانواده، «پایبندی به زور و تعصب» برای حل مسائل و تصمیمگیری در مسائل روزمره زندگی است. این تفکر که ریشه در نوع معیشتهای سخت و خشن مانند کشاورزی و دامپروری دارد باعث تولید خشونت میشود که علیرغم تغییر معیشت این فرهنگ و بارو هنوز زنده است و نیاز به تغییر بنیادین این گونه باورهای مولد خشونت هستیم. برخی افراد میخواهند همه مسائل را با زور حل کنند و باور دارند زور مکانیسم بسیار جدی که میتوان مسائل را در درون خانواده حل کرد! این در حالی است که این رویه شاید در کوتاهمدت جواب دهد ولیکن سبب ناخرسندی و نارضایتی افراد در بلندمدت میشود و خشونت را بازتولید خواهد نمود؛ و فروپاشی خانواده و گسست روابط اجتماعی در جامعه میشود.
یکی دیگر از ویژگی طرز نگاه به امیال و احساسات جوانان است. بهمحض بلوغ جنسی جوان در خانوادهها با نوعی نگاه منفی به نیازها، خواستهها و امیال نوجوان شکل میگیرد گاه با وجود شرم و حیایی که در جامعه وجود دارد حتی نوعی نگاه گناهآلود و بدگمانی نسبت به این فرد به وجود میآید. این تعامل ناصحیح به این دوران زندگی، سبب ناخرسندی و نارضایتی در نوجوانان و جوانان میشود و عموماً بهصورت خشم و خشونت خود را نشان میدهد.
نوع ارتباطات اجتماعی مردم لرستان با خود و دیگران به گونههای است که مردم ارتباط عمیق عاطفی، محبت و گفتگو، صمیمیت کمتری با خانواده و خویشاوندان و نزدیکان خود دارند در حالی که کانون توجه، صمیمیت، محبت و مهماننوازی با افراد بیرون از شبکههای خانوادگی و خویشاوندی است. در ساختار ذهنی ما تصور میشود افراد در دایره روابط خانواده، دودمان و طایفه آرامش بیشتر و خشونت کمتری وجود داشته باشد، در حالی که در دنیای واقعی جامعه لرستان عکس این وضعیت و واقعیت وجود دارد. انسان بیشترین تنشها را با دوایر نزدیکتر دارد. افراد در درون خانواده بیشترین نارضایتی دارند و در بیرون صمیمت و احترام بیشتر برخوردارند. خشونت زنان، کودک آزاریها، فرار کودکان، اقدام به خودکشیها، قتلهای خانوادگی و خویشاوندی از این منظر قابلتحلیل و تبیین هستند...
اما موضوعی که خیلی مهم است و فقط مربوط به جامعه لرستان نیست، حضور پر رنگ ارزشهای مادی در برابر ارزشهای اخلاقی و انسانی است. در جامعه ما تجربه جنگ، ناامنی و فقر و توسعهنیافتگی شدید وجود داشته و افراد برای کسب رفاه و رهایی از فقر توجه ویژهای به ثروت اقتصادی دارند اگرچه با موانع زیادی روبرو هستند. درنتیجه نوعی شکاف، تبعیض و بیعدالتی در جامعه به وجود آمده است. به همین دلیل ارزشهای مادی برای فرد اهمیت زیادی پیدا کرده و حتی ارزشهای چون علم، هنر، تحصیل با دیدگاه و آمال مادی پیگیری میشوند در چنین فضایی باوجود فقر شدید جامعه افراد فشارهای روانی زیادی متحمل میشوند ذهنیت متعارض و ناخرسند موجب بروز خشونت میشود. انسان تحصیلکرده امروز اگر فقیر باشد و درآمدی برای پر کردن شکاف فقر و بیقدرتی نداشته باشد از صحنه اجتماع و خانواده طرد میشود.
چرا خشونت زنانه و کودکانه شد؟
به نظر میرسد یک دلیل اصلی آن ساختار سنتی روابط قدرت در خانواده هنوز زنده و پویاست. بر اساس این ساختار در خانواده از زن انتظار میرود مطیع، صبور، کممصرف، حرفشنوی و باگذشت و اهل قناعت باشند. در خصوص کودکان نیز انتظار میرود که حرفشنو و مطیع بدون رفتارهای پرخطر باشند. حالآنکه در جامعه مشتاق تجربه دنیایی جدید زنان و جوانان چنین خواستههایی اولویت کمتری دارد و برای خود آزادیهای فردی و حقوق اجتماعی قائل هستند و به دنبال دستیابی به آنها هستند. این تقابل، تناقضاتی در خانواده به وجود میآورد و سببساز خشونت میشود و باعث میشود خشونت زنانه و کودکانه شود.
برخی جامعه شناسان میزان کمی وجود مسائل اجتماعی را برای جامعه ضروری میدانند در خصوص خشونت شما چه دیدگاهی دارید؟
خشونت یک امر غیرانسانی غیراخلاقی و غیرشرعی است اما همانند سایر مسائل اجتماعی میزان کمی از خشونت در جامعه محتمل است و نشانه پویایی جامعه است؛ زیرا نشانه تلاش و تکاپو برای رهایی از محرومیتها، فقر وتضیع حقوق افراد است. اعتراض به وضعیت خشونت در جامعه نشانه تلاش برای سبب شناسایی آسیبها و کشمکش برای رفع آنها میشود؛ و درنهایت سبب تغییر میشود که عاملان تغییر افراد تضییعشده حقوق مانند زنان و نوجوانان هستند.
بخشهای زیادی از خشونتها ریشه در ساختار کلان جامعه مانند فقر بیکاری دارد. زمانی که پدر خانواده با مشکلات اقتصادی روبهرو میشود خشمی در وی پرورش مییابد که نه زبانی برای بیان دارد، نه رسانهای، نه فضایی که بتواند اعتراض نماید درنتیجه بخشی از این اعتراض بهصورت خشم بر سر خانواده فرود میآید؛ زیرا همانطور که قبلاً گفتیم بر اساس ساختار سنتی قدرت در خانواده بستر اعمال چنین خشمی به لحاظ ذهنی وجود دارد.
برای کنترل و پیشگیری از خشونت چه راهکارهایی پیشنهاد میکنید؟
برای حل و کنترل خشونت جامعه بخصوص نهادهای آموزشوپرورش و رسانهها باید آگاهی و مهارتهای کنترل خشم را به مردم آموزش دهند. فقر و بیکاری ریشهکن شود، باید تدابیری اندیشید که با وجود ساختار معیوب اقتصادی، افراد عقلانیتر با موضوع برخورد نمایند. نهادهای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد در حوزه خانواده فعالتر ایفای نقش نمایند. همچنین سیستم حقوقی و قضایی در دفاع از افرادی که حقشان تضییعشده، در جهت توسعه عدالت اجتماعی، با قانونمدار بیشتر و به دور از هرگونه تسامح برخورد کنند. رویکردهای اجتماعی و آموزشی برای توسعه فرهنگ خانواده از هر چیزی مهمتر به نظر میرسد. همچنین امروزه اورژانس اجتماعی در همه استانها ایجاد شده ضروری است مداخلات روانی و اجتماعی خود را در حوزه همسر آزاری و کودکآزاریها متناسب با فرهنگ و ساختار بومی منطقه داشته تا بیشترین اثربخشی شاهد باشیم.
در نهایت امیدوارم جامعه و خانوادهای عاری از خشونت و سرشار از امید و آگاهی داشته باشیم.
گزارش: پیشگامان زاگرس/ اسفندیار گنجی