از فرمانده انتظامي شهرستان بروجرد در مورد دلایل ارتقای امنیت اين شهر و چگونگی آن پرسیدیم كه وي از ترکشهای اجرای تدابیر سختگیرانهاش برایمان گفت.
گر چه تمام صحبتها را ضبط کردیم اما قرار شد بعضی حرفها پیش خودمان امانت بماند! فرمانده کرمانشاهی نیروی انتظامی بروجرد بر خلاف ظاهر خشک و رسمیاش، در طول مصاحبه بسیار صمیمی و خوشبرخورد بود. صمیمیتی که با شیطنتهای “ابوالفضل” پسر خردسال سرهنگ "عليرضا دلیری" بیشتر هم شد!
جناب سرهنگ چه اتفاقی افتاد که مردم بروجرد امروز احساس رضایت بیشتری از نیروی انتظامی دارند؟!
ما کاری نکردیم، فقط وظیفه پلیس را انجام دادیم…
یعنی قبلاً پلیس به وظیفهاش عمل نمیکرده؟!
نه من این تعبیر را به کار نمیبرم، معتقد به وظیفه هستم. یعنی وقتی حضور پلیس پررنگ است و اقدامات آشکار و پنهانش قوی است، یقینا مجالی برای بزهکاری ایجاد نخواهد شد. وقتی پلیس به وظیفهاش عمل نکند، فرصت برای ارتکاب جرم بالا خواهد رفت، یعنی هزینه جرم پایین میآید. ما نمیخواهیم در بروجرد خودمان را اسطوره کنیم که چه کردیم و چه نکردیم، ما فقط به وظیفه خودمان عمل کردیم.
جواب هوشمندانه شما باعث میشود سوالم را به شکل دیگری مطرح کنم. نحوه انجام این وظیفه به چه شکل بوده؟
فقط این را بگویم که اوایل خدمتم در بروجرد، يك سرباز به من گفت شما در یک ماه اول فقط ۲۲ ساعت خوابیدی! واقعا هم نخوابیدم. من دیدم شرایط اینجا مطلوب نیست، باید از خودم شروع میکردم. الان میتوانم درباره بروجرد کتابی بنویسم! این که چه اتفاقاتی افتاد تا به این شرایط رسیدیم بحث مفصلی است.
اصلا چطور شد که به بروجرد آمدید؟
قبل از حضور در بروجرد معاون مبارزه با مواد مخدر استان کردستان بودم و این را هم بگویم که جابهجایی من خیلی سخت بود و بارها با انتقال من مخالفت شده بود. از طرفی سردار قنبری (فرمانده انتظامي لرستان) هم علاقه داشت که من به لرستان بیایم. خودم هم مایل به آمدن نبودم چون در دوره دافوس قبول شده بودم و شرایط پیشرفتم فراهم بود. اما با توانایی ویژهای که مسئولین بروجردی داشتند، توانستند این کار را انجام بدهند.
با آنها صحبت خاصی هم انجام دادید؟
دو ماه قبل از آمدنم، طی یک بازدید نامحسوس شهر را گشتم. اوضاع را مناسب ندیدم، در حال برگشت به کردستان بودم که دکتر بروجردی تماس گرفتند و از آنجا که قرار بود دیداری هم داشته باشیم به اتفاق ایشان خدمت حجتالاسلام ترابی (امام جمعه بروجرد) رسیدیم. در آن دیدار خدمت این عزیزان عرض کردم اگر شما واقعا خواهان تغییر این وضعیت هستید باید از حرکات من حمایت کنید چرا که اقدامات من تند خواهد بود. بعد از دو ماه به همراه سردار قنبری فرماندهی محترم انتظامی استان لرستان جهت معارفه به بروجرد آمدم.
میگویند که با ایشان نسبت خانوادگی دارید، درست است؟!
این یکی از شایعاتی بود که برای من درست کردند. فکر میکردند اقدامات سختگیرانه من به خاطر نسبت فامیلی با ایشان است! البته باعث افتخار بنده است اگر با ایشان فامیل بودم ولی این موضوع ساخته و پرداخته ذهن افرادی بود که از اجرای قانون واهمه داشتند. من بدون توجه به این شایعات فقط قانون را در بروجرد اجرا کردم. پلیس باید فعال و قوی باشد، پلیسی که التماس کند پلیس نیست! چهره نظام در قامت پلیس نمایان است، من همیشه اولین ایرادی که میگیرم از ظاهر پرسنل است. ما حتی پلیس بدتیپ را هم قبول نداریم. چرا که مجرم در نگاه اول به ظاهر پلیس نگاه میکند. به فرموده حضرت آقا، نیروی انتظامی آبروی نظام است.
قاعدتا این اجرای قانون به زعم شما، و به تعبیر ما تدابیر سختگیرانه به راحتی ممکن نبوده. آیا برایتان تبعاتی نداشت؟
طبیعتا تبعاتی برای من داشت. ببینید وقتی تاریخ انقلابها را مرور کنیم، میبینیم که در بازسازی مجدد یک سری افراد خواسته یا ناخواسته اذیت میشوند. در شهری مثل بروجرد هنر می خواهد از کسی که اهل کار نیست وظیفه اش را بخواهی و خب همیشه معدود افرادی پیدا می شوند که دنبال حاشیه و تخریب باشند! من بدون توجه به این مسائل با قدرت کاری را که به آن اعتقاد داشتم پیش بردم و امروز ثمرهاش را میبینیم.
اگر این دشواریها را میدانستید، باز هم حاضر میشدید به بروجرد بیایید؟ الان پیش خودتان فکر میکنید که نتیجه کارتان ارزش این همه سختی را داشت؟!
من اینها را به چشم ثواب میبینم. همین که قدرشناسی مردم را در برخوردشان میبینم برایم کافی است. یک روز مادر شهیدی برگشت و به من گفت انگار که پسرم زنده شده است. یک خاطره هم برایتان بگویم، جای دیگری پیرمردی مرا دید و گفت: “آقای دلیری فکر نکن خبر نداریم شبها در چشمت قطره میچکانی تا خوابت نبرد، ما همه چیز را میدانیم…”. این حرف مو به تن من سیخ کرد، چرا که فقط من، رانندهام، سربازی که در کنارم بود و خدا از این موضوع خبر داشتیم. همان لحظه فهمیدم در کجا دارم خدمت میکنم. جایی که مردمانش خیلی حواس جمع هستند و همه چیز را خیلی خوب درک میکنند. بروجرد، از دیدگاه من یکی از برترین شهرها از نظر فرهنگ و تمدن است که تا به حال در آن خدمت کردهام. مردم بروجرد بسیار فرهیخته هستند و در پیگیری مطالباتشان بسیار جدی و مصمماند ولی خب به هر حال ناهنجاریهایی هست که البته خیلیهایش را از شهرهای دیگر میآیند و مرتکب میشوند.
سرهنگ! در ابتدای کار تهدید هم شدید؟!
روزهای اول بله. میگفتند ما فلان میکنیم، خانهات را به رگبار میبندیم، خودت را با تیر میزنیم، ولی من در کردستان خدمت کردهام، خیلی از نیروهایم شهید شدهاند ولی من توفیق نداشتهام. اگر قرار بود از این تهدیدها بترسم و وظیفهام را انجام ندهم، همان بهتر که کار نکنم. همیشه آرزو داشتهام تیر بخورم، چیزی هم نمانده بود! حتی از فاصله یک و نیم متری به من شلیک کردند با اسلحه کلاش ولی در نهایت من آنها را زدم (چند مورد از درگیریهای مسلحانهاش را مثال می زند) همه الان فهمیدهاند که در بروجرد یک فرمانده آمده که اگر سارق یا شروری را ببیند، در صورت لزوم با تیر او را میزند.
این مواردی که شما میگویید کاملاً درست است، اما مستلزم این است که نیرو از نظر مالی دغدغهای نداشته باشد تا بتواند تمام فکر و انرژیاش را صرف چنین عملیاتهای سختی کند. آیا از نظر مالی این رضایت وجود دارد؟
از نظر مالی اصلا جای بحث نیست. من همیشه میگویم ما را از نظر حقوقی با سایر دستگاهها و ادارات نباید مقایسه کرد، ما حتی در کنار خانواده هم نیستیم. ولی خب شکل کار و آداب کار ما اینگونه ایجاب میکند. ممکن است اذیت شویم ولی وقتی در برخورد با مردم قرار میگیریم و احساس رضایت آنها را میبینیم، خستگی از تن ما در میرود. تمام هم و غم ما این است که تنی نلرزد و کسی شبها ترس از بیرون خانهاش نداشته باشد.
از اقدامات سختگیرانه صحبت شد، این شکل سختگیری فقط مختص به اشرار است یا شامل پرسنل خودتان هم میشود؟
ما در مدیریتمان رحم نمیکنیم، شما تصور کنید یک سربازی که در راهور مشغول خدمت است اگر به خاطر تذکر یا جریمه از یک خاطی سیلی بخورد، من آن فرمانده را سیلی خواهم زد. کسی حق ندارد سرباز ما را سیلی بزند. اگر کسی امروز اشتباه کرد، بار اول و دوم تذکر میدهیم ولی بار سوم عوضش میکنیم. این به خاطر شهر و مردم است، ما با کسی شوخی نداریم.
سالهای قبل هم سرهنگ گودرزی در راهنمایی و رانندگی بروجرد خدمت میکردند، همه میگفتند خدا کند زودتر باز نشسته شود و … اما برعکس شد، مردم بعدها فهمیدند چه خدمتی به آنها شده است.
صحبت از راهور شد، شهری که ۸۰ هزار خودرو و ۱۷ هزار موتورسیکلت دارد یک راهور قوی میطلبد. من سعی کردم فرهنگ جریمه را جا بیاندازم، که یا تخلف نکن یا جریمه میشوی. این موضوع زمان زیادی برد تا شرایط را بهتر کردیم.
یکی از انتقاداتی که میشود این است که در مجموعه تحت مسئولیت سرگرد ابراهیمی، برخی از نیروها از نظر درجه از ایشان بالاتر هستند. قبول دارید؟
ما در سیستم به عملکرد نگاه میکنیم و تضمینی به کسی نمیدهیم. تضمین ما خدمت است، تدبیر ما این را میگوید، ایشان را مستعدتر دیدم. هدف این است که کار انجام شود و شایستهسالاری در اولویت است. مهم این است که در تدابیر، برتری خود را به دیگران نشان بدهی.
در بحث مزاحمتهای خیابانی شرایط را چطور ارزیابی میکنید؟
اول این را بگویم که بعضی اصرار دارند بگویند که بروجرد شرایط خوبی ندارد. من این را قبول ندارم، در بروجرد ممکن است بدحجاب وجود داشته باشد ولی بیحجاب نداریم. این مقدار را هم اگر بخواهیم نفی کنیم در واقع دشمن را نفی کردهایم. چرا که دشمن روی تبلیغات گسترده ماهوارهای و جنگ نرم که هدفش استحاله فرهنگی ماست، سرمایهگذاری زیادی کرده …
با آمدن سردار قنبری و شما تغییرات محسوسی هم در آمار جرم و جنایت رخ داد؟
طبق آمار اعلام میکنم، استان لرستان از رتبه ششم سرقت و جرایم به رتبه نوزدهم تنزل پیدا کرده است. البته این تبعاتی هم دارد، نتیجهاش این میشود که سارقین از این جا رانده شدند و به استانهای دیگر هجوم آوردند… این افزایش و ارتقای امنیت، مردم را متوقع می کند. در واقع بهتر است این طور بگوییم که کار پلیس را سختتر میکند. ساختاری ایجاد کردهایم که هر کسی بعد از من بیاید مجبور است این راه را برود. در واقع ما توقع مردم را برآورده کردیم، سطح توقع مردم بروجرد از نیروی انتظامی همین است و کسی که بعد از ما بیاید باید بیشتر کار کند.
این ساختاری که میگویید، امکانات میطلبد. از نظر آماد و پشتیبانی و در سطح شهری مثل بروجرد، امکانات در اختیار دارید؟
نه، در حد بروجرد نیست. مثلا در ابتدا خیلی از ماشینها خراب بود، ما همه را درست کردیم و برخی را هم پس فرستادیم اما با این وجود، شهر این کمبود را احساس نمیکند. از امکانات نهایت استفاده را میبریم. همیشه یک بنز در میدان شهدا حضور دارد، راهور هم هست، چرا که میدان شهدا مرکز عبور و مرور بروجرد است. این حس به مردم القا میشود که پلیس حضور دارد، این همان فرهنگسازی است که انجام دادهایم، یعنی تزریق فکر و احساس امنیت در ذهن مردم و عدم آن در بین خلافکاران. تدبیر ما این است که در وسط شهر عملیات پلیسی نرم و بیشتر بحث فرهنگسازی صورت بگیرد ولی در جاهای دیگر و به هنگام ضرورت به شدت و قاطعانه برخورد خواهیم کرد. اسلحه پلیس باید بالاتر از هر اسلحه دیگری باشد، کسی نباید جرات ارتکاب جرم را داشته باشد. ما حتی افرادی که با شلوارهای نامتعارف و ظاهر خشن در سطح شهر حاضر میشدند را دستگیر کردیم، الان تا ما را میبینند فرار میکنند…
کمی هم از وضعیت روستاها صحبت کنیم، میدانیم که انرژی زیادی از شما گرفت، اینطور نیست؟
خیلی از جنگهای طایفهای قرار بود اتفاق بیفتد و ما نگذاشتیم. نتیجهاش این میشود که در روستا حتی بیشتر از شهر قدردانی میکنند. در بحث درگیریهای روستایی به صورت جدی وارد شدیم، وقتی دیدند پلیس حتی در تیراندازیها حضور دارد و جا نمیزند، بی خیال ماجرا شدند. یک شرایطی ایجاد کردهایم که درگیری مساوی است با بازداشت، و در نهایت هم فرد خاطی تکلیفش با دادگستری است. از دست جوانها و از توی ماشینها چاقو و قمه را بیرون کشیدیم، یک انبار بزرگ چاقو و قمه داریم. نتیجهاش این میشود که الان آمار نزاع و درگیری نزدیک به ۵۲ درصد پائین آمده است. همین طور در بحث مواد مخدر هم خوب عمل کردیم، هر چند که در این بخش تنها مولفه پلیسی بازدارنده نیست و یک کار فرهنگی بلندمدت میطلبد.
با این حساب شما وقتی برای خانواده ندارید؟!
عرض کردم که شکل کار ما همین است. خانواده من عادت کردهاند که در کنارشان نباشم، البته بچهها ناراحت میشوند ولی خب شرایط مرا پذیرفتهاند. به نوعی حتی محرک بنده هم هستند و همیشه میگویند مگر تو برای رضای خدا این سختیها را تحمل نمیکنی، پس نباید نگران ما باشی. خودشان هم میدانند این ایامی که در بروجرد هستیم جزو ثواب ما محسوب میشود.
متولد چه سالی هستید؟!
۱۳۵۱
واقعا؟!
بله
پس این محاسن سفید چه میگوید؟!
خب دیگر، این نشان میدهد که ما اینها را در آسیاب سفید نکردهایم (باخنده). البته قبل از این که به بروجرد بیایم این قدر سفید نبود!
منبع: نشریه شهر ايما / بروجرد
دیدگاهها
___________________________
يافته:
سلام
اين مصاحبهها به درخواست اصحاب رسانه صورت ميگيرد تا حضور پليس و سايه آن همه جا بر سر مجرمان احساس شود.
رسانه هم بايد در اين زمينه همكاري كند و كار پليس ما در اينجا كم از كار ساير عزيزان در خارج از كشور نيست.
هر كس عقيدهاي دارد و رسانههايها نيز به اين نتيجه رسيدهاند كه حضور پليس در هر كجا حتي رسانه ميتوان باعث امنيت خاطر مردم و ايجاد رعب و وحشت براي قانونشكنان شود
شما چرا با اين ادبيا تند به مجرمان نميتازيد؟! تعجب است ...
امنیت ماروهم تامین می کنن ونقشه های صهیونیست رونقش برآب می کنن امانیروی انتظامی باحجم وسیعی ازانواع جرایم وراه های مختلف وجدید مجرمین برای فراراز قانون مواجهه اگر تلاش های نیروی انتظامی وکلا همه حافظین امنیت کشورنبود ماهاازاین امنیت برخوردار نبودیم اما مصاحبه با نیروی انتظامی به معنای نادیده گرفتن دیگر نیروها و قوانیست هرچند که جا داره از سایت محترم یافته درخواست کنیم گزارشی هم از مدافعین حرم تهیه کنن
----------------------
يافته: سلام. شهيد موسوي اولين شهيد مدافع حرم اهل ازنا لرستان هستند
_______________________
يافته: سلام
در اينرتنت اطلاعاتي در مورد ايشان هست اما سعي ميكنيم از طريق بنياد شهيد نيز اطلاعاتي در اين خصوص كسب و منتشر كنيم
..فقط به جهت کاسته شدن ازحضورپلیس نسبت به اوایل کارایشان بازشاهدحضوراراز ل واوباش درسطح شهربخصوص شلوارکردی پوشان که اوایل کسی بااین وضع جرات نمیکردبیرون بیادهستیم که دارن دوباره وضعیت شهرراخراب میکنن که اینهم ناشی ازکمکاری برخی همکاران وپرسنل تحت امرایشون هستند
لطفا مهاجرین رو از بروجرد استرداد کنید شهر پاریس کوچولو تبدیل شده به تگزاس کوچولو... امنیت و فرهنگ از این شهر رفته باعث شده عزیزانی مثل سرهنگدلیری حتی یه روز به زندگیشون برسن. دوستمون دارم واز زحمات بی دریغشون ممنونم.