«مايلم مرا به چالش بكشيد!» اين پاسخي است كه استاندار به اولين سؤال ما ميدهد زماني كه از او در مورد علايق شخصياش پرسيدم، لذا وظيفهي مرا كه به نيت انجام مصاحبهاي كوتاه و بیشتر ورزشی پاي به دفتر وي در طبقه سوم ساختمان استانداري نهادهام، دشوار ميكند!
به ناچار، پس از هماهنگي، اندكي بر زمان مصاحبه افزوده ميشود و به تقاضاي استاندار كه مايل است حرف دل مردم را از زبان ما (خبرنگاران) بشنود، لب به سخن ميگشايم و براي دقايقي نسبتاً طولاني، ايشان فقط به توضيحات من گوش ميدهد.
سپس به سراغ آنچه مهندس هوشنگ بازوند ميخواهد، ميرويم و سوار بر اسب "چالش" در دشتهاي پر دستانداز سياست، اقتصاد، فرهنگ و ورزش لرستان به پيش ميتازيم تا ببينيم سرانجام اين گفتوگو كه حدود 2 ساعت زمان برد، به كجا ميانجامد؟! تقابلي كه واليِ لرستان در آن تمايل به شنيدن از مردم و دغدغههايشان دارد و ما مايليم پاسخهاي كوتاه و بسته براي پرسشهاي بيشمارمان از او بگيريم تا دست خالي از اتاقش باز نگشته باشيم.
آقاي مهندس، حالا كه مايليد با به چالش كشيدن آغاز كنيم، ساده و صريح ميپرسم: چرا استانهاي ديگر مثل تهران، اصفهان و خراسان و ... توانستند و ما (لرستان) نتوانستیم؟!
اصلاً چالش استان همين سؤالي است كه شما پرسيديد! يعني چالش پيش روي استان همين است كه چرا استانهاي ديگر كار را انجام دادند و به توسعه مطلوب رسيدند و ما نتوانستيم و نميتوانيم. بخشي از جواب من اين است كه استانهاي ديگر، كاري را كه امروز مشغول انجام آن هستيم، بيش از 25 سال پيش انجام دادند. لرستان استان فقيري نيست، ثروتمند است و منابع خدادادي بسيار خوبي دارد. اين كه خدا اين منابع را داده و ما نميتوانيم از آن استفاده كنيم و خروجي آن اين است كه شماري مردم فقير داريم كه در نتيجهي اين بيتوجهي، به سمت يك سري بزههاي اجتماعي كشيده ميشوند. فرداي قيامت نيز ما بايد پاسخگوي عدم استفادهي صحيح از منابع در پيشگاه خدا باشيم.
اين 25 سالي كه اشاره كرديد، مردم مقصرند يا مسوولان؟!
حضرت علي ميفرمايد «نگاه مردم به دست مسوولانشان است تا بدانند چطور حركت كنند». در اين قضيه هر اتفاقي افتاده، بالاخره بايد مسوولين پيشقدم ميبودند. فرض كنيد اكنون در اصفهان ساليانه 10 هزار ميليارد تومان سرمايهگذاري ميشود؛ شما مطمئن باشيد سهم دولت در سرمايهگذاري 10 درصد است. ما در استان لرستان برنامه داريم كه براي سال 94 مبلغ 4 هزار ميليارد تومان سرمايهگذاري كنيم. جمعبندي ما اين است كه هزار ميليارد تومان آن را دولت و شهرداريها روي هم سرمايهگذاري كنند، 3 هزار ميليارد تومان آن را من بايد از بخش خصوصي بگيرم. حال چرا ما نميتوانيم اما آنها ميتوانند جوابش اين است كه آنها زيرساختهاي لازم براي چنين سرمايهگذاريهايي را آماده كردهاند و ما هنوز زيرساخت نداريم.
حتماً دورادور در جريان هستيد كه يكي از اولويتهاي كاري من، جذب سرمايهگذار براي اين استان است كه بيايم توليد ثروت كنم تا پس از آن اشتغالزايي به وجود آيد. ايجاد شغل بدون سرمايهگذاري و توليد ثروت اصلاً امكانپذير نيست. يك روز يك سرمايهگذار به من گفت كه شايد شما طي اين دوره، فقط بتواني بسترها را فراهم كني، كه اگر يكي ديگر آمد (منظور استانداري ديگر)، ناچار باشد كه در اين كانال حركت كند.
مثال ديگري بزنم. شما وقتي به عنوان يك سرمايهگذار وارد استان ديگري مثل همانها كه نام بردي شوي، خيلي برايت روشن است كه در كجاها ميتواني كار كني يعني شرايط كاملاً برايت مهياست. ميگويي ميخواهم در رابطه با فولاد كار كنم، مسوول آنجا ميداند كه در آنجا امكانات كامل در زمينهي برق را داري، مشكلات زيستمحيطي را پيش رو نداري، در زمينهي حمل و نقل و فروش كالايت مشكلي نداري، براي بازار خريدت مشكلي نداري، ضمن اين كه اين كارخانهي فولادي كه داري كار ميكني، اگر روزي نياز به قطعهاي داشت، اين قطعه در همانجا پيدا ميشود. يعني نيازي نيست كه كارخانهي شما 3 روز به خاطر يك قطعه بخوابد. از شما ميپرسم: ما واقعاً اينها را داريم؟!
برخي را داريم! يعني شما معتقديد كه لرستان تا كنون هيچگونه زيرساختي نداشته است؟! همين جاذبههاي گردشگري كه ما داريم يك نوع سرمايه و زيرساخت اوليه است كه مناطق ديگر كشور فاقد آنها هستند.
آفرين! اما اينها مزيت هستند و زيرساخت نيستند. زيرساخت را بايد درست بكنيم. به مزيت گردشگري و فراهم آمدن زيرساخت لازم براي آن هم ميرسيم. گردشگري يك مزيت است كه هتل يكي از زيرساختهاي لازم براي آن است. گردشگري يك مزيت است، راه برايش درست كردن يك زيرساخت است.
پس بفرماييد طي سال 1393 شما چه زيرساختهاي اينچنيني در لرستان ايجاد كردهايد؟
دنبال اين بودهايم كه هم يك سري زيرساخت سختافزاري درست كنيم و هم نرمافزاري. من بايد زيرساخت سختافزاري مثل فرودگاه، راهآهن، جاده، هتل، رستوران و يك سري جاذبههاي ديگر ايجاد كنم و در كنار آن يك سري زيرساخت نرمافزاري يا ذهني نيز در كنار آن فراهم كنم. زيرساخت ذهني يعني بتوانم فرهنگ كار و خودباوري در جوانان ايجاد كنم، يعني اين كه اين جوانان خودشان بتوانند مشكلشان را در اين زمينه حل كنند.
يعني منتظر نمانند كار به سراغ آنها بيايد، آنها به سراغ كار بروند؟
دقيقاً بايد اين فرهنگ كار را اينجا ايجاد كنيم. بايد اين دو راه را جلو برويم يعني هم زيرساخت ذهني ايجاد كنيم و هم زيرساخت سختافزاري. روز اولي كه به عنوان استاندار اينجا آمدم فرودگاه 4 پرواز در هفته داشت. براي افزايش آنها به سراغ دولت رفتم كه موفق نشدم، لذا به سراغ بخش خصوصي رفتم. با شركت هواپيمايي ماهان كه آقاي حميد عربنژاد مدير عامل شركت هواپيمايي ماهان از دوستان قديمي من است در اين خصوص صحبت كردم. ايشان سؤالي از من پرسيد كه من براي پاسخ به آن ماندم! پرسيد «در پرواز اول صبح، براي شما مهم است كه ابتدا مسافرانتان را از تهران به خرمآباد منتقل كنيد يا از خرمآباد به تهران؟!» اگر شرايط عادي بود بايد پاسخ ميدادم كه مايلم مسافران ابتدا از خرمآباد به تهران منتقل شوند، ولي احساس ميكنم اين شرايط وجود ندارد، لذا عكس آن را عمل كرديم. اين پروازها را گذاشتيم و به 24 پرواز در هفته رسيد. با هواپيمايي كه خريداري كردهايم در سال 1394 آنها را به 40 پرواز در هفته نيز ميرسانيم كه واقعاً در تاريخ فرودگاه اين شهر يك اتفاق نادر است. خوب است شما بيايي بررسي كني و ببيني اين فرودگاه قبلاً حتي قبل از انقلاب چند پرواز داشته و حالا دارد به كجا ميرسد. جالب است من روي تعداد پروازها و مسافران مطالعه كردم و ديدم مثلاً اولين پرواز ما از تهران به خرمآباد مثلاً 18 مسافر داشته و از خرمآباد به تهران با 7 نفر برگشته است. اما الآن به وضعيتي رسيدهايم كه جا گير نميآيد و اكثر پروازها تكميل هستند. زيرساخت اوليه اين كار فراهم آوردن زيرساخت ساماندهي پروازها بود كه انجام شد، ولي ديدم اين فرودگاه، فرودگاهي نيست كه بتوان از آن به عنوان پايهاي براي حمل و نقل از آن استفاده كرد. نيازمند بازنگري در فرودگاه بوديم. به عنوان مثال CBR فرودگاه پايين است. هر هواپيمايي كه بخواهد در فرودگاهي بنشيند، خلبان آن 3 سؤال از برج مراقبت ميپرسد: ميگويد CBR را به من اعلام كن كه برج پاسخ ميدهد اينقدر است. بعد ميپرسد PCN را به من اعلام كن و برج پاسخ ميدهد كه مثلاً اينقدر است، و در نهايت ميپرسد تجهيزات آيرلس داري؟ كه برج پاسخ ميدهد دارم يا ندارم. خب وقتي بررسي كردم ديدم CBR فرودگاه خرمآباد خيلي پايين است. يعني من بايد بيام خاك زير باند فرودگاه را اصلاح كنم. اينها سؤالات فني است كه خيليها ممكن است اصلاً در جريان آنها نباشند. چون PCN هم پايين بود، من مجبور شدم بيايم و طرح توسعهي فرودگاه خرمآباد را تعريف كنم كه آن را در قالب 53 ميليارد تومان تعريف كردم.
عدهاي اين موضوع را مطرح ميكنند كه فرودگاه خرمآباد از موقعيت مناسبي به خاطر محصور بودن بين كوهها ندارد؟ آيا واقعاً چنين است؟
اصلاً! فرودگاه خرمآباد هيچگونه مشكل مانع پروازي و طبيعي مانند كوه ندارد. آن اتفاقي هم كه افتاد (سانحه سقوط توپولوف ايراناير تور با 119 مسافر در صبح روز 23 بهمن 1380) مطلقاً هيچ ربطي به فرودگاه و موقعيت آن نداشت و به خاطر اشتباه خلبان بود. به جاي اين كه به سمت راست بپيچدبه چپ پيچيده و اشتباه خلبان هم در همهي دنيا هست. چون تو آدم فوتبالي هستي نميگويم اشتباه خلبان به اندازهي اشتباهات داوري فوتبال هست، اما بالاخره اجتنابناپذير است و ميبيني كه در همه جاي دنيا هم اتفاق ميافتد برگرديم به به اين موضوع كه 53 ميليارد تومان در قال 9 پروژه تعريف شد. يكي از آنها طرح تطويل باند بود. طول باند را بايد به حدود 3 هزار و 900 متر برسانم تا هواپيماي پهنپيكر بتواند در آن فرود بيايد. الآن اين تطويل را انجام دادهايم. تكليف آن CBR را هم روشن كردهايم و كل باند را هم زهكشي كردهايم. جالب است بدانيد باند فرودگاه تا كنون زهكشي نداشته است! استريپهاي فرودگاه را اصلاح كردهايم. استريپها، 45 متر بعد از آسفالت از هر طرف باند ايجاد ميشوند. يعني ايمنسازي ايجاد كردهايم تا اگر به هر دليل هواپيما از باند خارج شد، آتش نگيرد يا مشكلاتي براي آن پيش نيايد و در اين 45 متر متوقف شود. اينها انجام شدهاند و حالا آمدهايم سراغ ترمينال. 5 هزار متر به ترمينال فعلي اضافه ميشود و بعد سراغ پاويون جديد ميرويم كه فونداسيون آن ريخته شده و جايگزين پاويون قديمي ميشود.
اين برنامههاي شما براي فرودگاه و ديگر جاها، قائم بر فرد است و پس از پايان دوران استانداري شما، اين كارها تعطيل ميشود يا سيستماتيك طراحي شدهاند؟
در پاسخ شما باز هم حرف يك سرمايهگذار را ذكر ميكنم كه گفت «شما اگر هم نتواني ظرف مدتي به اهدافت برسي، ولي بسترسازي را انجام دادهاي.» بسترسازي يعني كانالي براي توسعه كه هر كس آمد، ديگر بدون مطالعه پروژهي ديگري را انجام ندهد.
يعني اگر نفر بعد از شما دنبال اين كار را نگيرد، مقصر است؟
اصلاً اجتنابناپذير است و بايد دنبال آن را بگيرد!
ولي همان طور كه گفتم اكثر مشكلات ما در لرستان به اين موضوع باز ميگردد كه برنامههاي ما اكثراً قائم بر تصميمات فرد و سلائق شخصي مديران بودهاند، نه بر اساس برمامهریزی مدون و مشخص!
به هر حال، نفر بعدي بايد دنبال چنين برنامههايي را بگيرد چون به نقطهاي منتهي ميشود كه خدمت شما توضيح خواهم داد.
به بحث تكميل فرودگاه خرمآباد باز گرديم و آن 9 پروژه كه چند تايي از آنها باقي مانده بود.
بله. "اِپرون" فرودگاه به گونهاي است كه اكنون بيش از 2 هواپيما نميتواند جلوي آن قرار گيرد. مثلاً سهشنبه هواپيماي مشهد و تهران همزمان در فرودگاه هستند، لذا ديگر هواپيماي سومي جا ندارد آنجا بنشيند چون ظرفيت اپرون فرودگاه خرمآباد اكنون 2 اپرون است. براي اضافه كردن اپرون به ميزان 11 هزار متر مربع مشغول شدهايم تا ظرفيت اپرون را با هواپيماي جديد خريداري شده به 5 هواپيما برسانيم. يعني 5 هواپيما ميتواند جلوي ترمينال فرودگاه خرمآباد قرار گيرد.
آخرين كاري كه هنوز آن را انجام ندادهايم و براي اجراي آن به مشكل برخوردهايم بحث PCN باند است. الآن مقاومت باند حدود 35 است. 35 براي هواپيماهاي كوچك و متوسط قابل پذيرش است ولي براي هواپيماهاي با 180 مسافر به بالا، مقاومت اين باند كم است. خلبان اگر احساس كند چنين باندي مقاومت لازم براي فرود را ندارد، معمولاً ريسك نميكند و فرود نميآيد. براي افزايش اين ميزان مقاومت، ما به 22 ميليارد تومان پول احتياج داريم تا بتوانيم PCN را از 35 به 65 برسانيم. قرارداد آن تنظيم شده و بخشي از مبلغ هم پرداخت گرديده، منتها ما بايد بياييم 13 سانتيمتر ارتفاع آسفالت در كل طول 4 كيلومتري باند در عرض 65 متر و در وزن مخصوص مثلاً 2 هزار و 400 ضرب كنيم و بيايم به اين مقدار آسفالت بريزيم تا PCN بالا رود. حال همهي اين كارها براي چيست؟ براي اين است كه هواپيماي بزرگ بيايد داخل فرودگاه بنشيند. پرواز حجاج را اگر بخواهيم راهاندازي كنيم، فرودگاه جده عربستان فقط هواپيماهاي بالاي 200 مسافر را پذيرش ميكند و لا غير! پس ما به باندي احتياج داريم كه پاسخگوي اين نياز باشد. خدايياش اين حق مردم لرستان نيست كه آواره و در به در فرودگاههاي اين شهر به آن شهر شوند تا به [سمت] عتبات عاليات يا خانه خدا پرواز كنند.
هواپيماي جديد خريداري شده چه خصوصياتي دارد و ظرفيت آن چقدر است؟ چه استفادهاي از آن خواهد شد؟
با يك ايرلاين صحبت كرديم تا هواپيمايي براي ما خريداري كند و ما هم در عوض تسهيلاتي در اختيارش بگذاريم. قرار شد بانك صادرات اين كار را انجام دهد كه تا اين لحظه يك ريال نداده است.
خلبان بلغارستاني در كنار هواپيماي خريداري شده براي لرستان
كوتاهي از طرف كجاست؟ مسوولان اين بانك در لرستان يا كشور؟
توضيح ميدهم. چند عامل دخيل بوده است. قرار بوده نهايتاً بانك صادرات 8 ميليارد تومان بدهد كه در مقابل قيمت اين هواپيما رقم بالايي نيست، اما به هر حال كمك خوبي است چون قيمت هواپيما 22 ميليارد تومان است. هواپيما 85RJ است و 103 نفر ظرفيت دارد. اين هواپيما مختص مسافتهاي كوتاه است يعني به درد پروازهاي بينالمللي ميخورد اما نه تا عربستان و جده، بلكه ميتواند براي پروازهاي عتبات يا مشهد مورد استفاده قرار گيرد. ايرلاين طرف ما يعني مدير ايرلاين تابان رفت هواپيما را به نام لرستان خريد كه روي آن هم نوشته لرستان و آن را در مشهد مستقر كرد. 50 درصد قيمت آن را پرداخت و 50 درصد ديگر را قرار است تسهيلات بگيرد. دو مشكل براي انتقال هواپيما به خرمآباد وجود داشت. مدل RJ مزيتي نسبت به مدل BA دارد. هواپيماي BA فقط ميتواند تا ارتفاع 24 هزار پا پرواز كند لذا هنگام پرواز احساس تكان خوردن (چاله هوايي) را خواهيد داشت، ولي مدل RJ قادر است تا 32 هزار پا اوج بگيرد و احساس نگراني تكان خوردن را ندارد. به خاطر مباحث تحريم، اين هواپيما كه فكر كنم سال ساخت آن 2010 باشد و البته مدل بالايي است. از انگلستان خريداري شد و به روماني رفت. از روماني هم به اوكراين رفته و بعد به مشهد فرستاده شده كه اواخر اسفندماه وارد فرودگاه خرمآباد شد. الآن دو سه مشكل براي پرواز دائمي دارد. ايكائو ميگويد بايد يا بايد پول ما را كامل بدهيد يا بايد برويد مجوز پرواز هواپيما را از انگلستان بگيريد كه مشكل تحريم شما حل شود. چون هواپيما به ايران رسيده، اكنون مالك ميتواند بگويد اين موضوع ارتباطي به شما (ايكائو) ندارد و چون در ايران است هر كاري ميخواهيد از لحاظ تحريم انجام دهيد. مالك، آن را در اختيار ما نهاده به شرطي كه پول او را كامل پرداخت كنيم. حال ايرلاين تابان يا بايد بقيهي پول را از طريق تسهيلاتي كه ما از طريق بانك صادرات بايد بدهيم تأمين كند يا بايد با نامهنگاري مشكل هواپيما را از طريق تحريم حل كند. به محض برطرف شدن اين مشكل، پرواز خرمآباد به كيش، نجف و عسلويه برقرار ميشود.
براي حل مشكل پروازهاي عسلويه، مسوولان قرارگاه خاتم حاضر شدهاند حدود 50 صندلي خرمآباد را چارتر كنند، شركت "آباد راهان" نيز اعلام آمادگي كرده حدود 15 صندلي را چارتر كند و لذا عنقريب پرواز خرمآباد- عسلويه دوباره راهاندازي ميشود. ما در بحث برقراري پرواز عسلويه به فكر انتقال نيروهاي لرستان نيستيم بلكه به اين فكر ميكنيم در عسلويه حدود 20 هزار نيروي كار وجود دارد كه نياز به استراحت و تفريح دارند كه معمولاً براي تفريح به شمال و ساير جاهاي كشور ميروند و وقتي ما پرواز خرمآباد بگذاريم، درصدي از آنها به خرمآباد خواهند آمد. ما ميتوانيم از اين موضوع در بحث توسعهي گردشگري كه گفتم در آخر به آن اشاره ميكنم استفاده خواهيم نمود و درآمد كسب ميكنيم.
لرستان "معبر" گردشگري است. لرستان اگر ميخواهد به توسعه دست يابد، بايد به مقصد گردشگري بدل شود. كاري كه ميگويم استاندار ديگري اگر پس من بيايد ناچار است آن را دنبال كند، همين است. در زمان 20 سال بعد از انقلاب لرستان همواره معبر گردشگري بوده. مثلاً شما از تهران آمدي، نيم ساعت خرمآباد ماندي و قلعه فلكالافلاك را ديدي و رفتي. هيچ وقت به نيت اين كه يك هفته در خرمآباد بماني نيامدهاي، زيرا خرمآباد هميشه براي جنابعالي به عنوان يك معبر تعريف شده نه يك مقصد! اگر بخواهد مقصد شود، هتل خوب ميخواهد، سايت گردشگري ميخواهد، رستوران و تالار ميخواهد و ... اينها زيرساختهايي است كه در سؤال آغازين شما گفتم به آنها نياز داريم.
هواپیمای avro rj 85 لرستان قبل از تیکآف از باند 29 فرودگاه مهرآباد تهران به سمت خرمآباد
عدهاي معتقدند زمان مديريت براي مديرهاي منصوب شده در دوره شما بسيار پايين بوده و برخي بسيار زود از سمت خود بركنار شدهاند، مثل مهندس فراقي و مهندس كيانپور. شايعههايي نيز در مورد ديگران به گوش ميرسد مثل اخطارهايي كه به برخي مديران تازه منصوب شده براي بركناري دادهايد. دليل آن چيست؟ آيا برخي از اين تغييرات از با نظر مسوولان رده بالاتر و نمايندگان مجلس انجام ميشود يا فقط نظر خود شما در آنها دخيل است؟
ما براي توسعهي استان با هيچكس عهد اُخوت نبستهايم! اگر كسي دوست يا معاونم باشد و نتواند در راه توسعهي استان قدم بردارد، حتماً اين كار را ميكنم.
ولی عدهای ميگويند برخي از اين منصوب شدهها دوست شما بوده و عهد اخوت دارند و پس از مدتي مغضوب شما ميشوند، بعد چون شما به اين نتيجه ميرسيد كه اينها توانمندي لازم را ندارند اين تغييرات را انجام ميدهيد. چرا از روي شناخت اوليهي مناسب اين انتصابها را انجام نميدهيد كه چنين اتفاقاتي نيافتد و آزمون و خطا در انتصابها لحاظ نشود؟!
به اين شكل نيست! اولاً فقط 2 تا از اين انتصابها به شكلي كه شما ميگوييد بوده، ماجراي آقاي [منوچهر] فراقي(فرماندار اسبق بروجرد) داستان ديگري بود و من در آن نقشي نداشتم. دو مورد ديگر يكي آقاي مجيد كيانپور (معاون سابق عمراني استانداري) بوده و يكي آقاي رضا سپهروند (رئيس اداره روابط عمومي استانداري). آقاي سپهروند دوست شما هم بوده، من خيلي شناختي روي او نداشتم و يكي از معاونينم معرفياش كرد. بعد از مدتي به اين نتيجه رسيدم آقاي سپهروند انتظاري كه ازش دارم نميتواند برآورده كند، با اين وجود، آقاي جايدري ايشان مباحث خانوادگياش باعث شد كه برود و من چندان دنبال جابهجايياش نبودم؛ منتها چون مشكلات خانوادگي داشت و خانوادهاش ساكن اراك بودند با تغيير موافقت كردم. در رابطه با آقاي كيانپور بايد بگويم او را من بزرگش كردم يعني از شهرداري دستش را گرفتم و بالا آوردم تا به معاونت عمراني استانداري رسيد. اينجا من برنامههاي براي عمران شهرها و توسعهي استان داشتم كه ايشان نتوانست آنها را انجام دهد. خودش هم به اين موضوع اقرار داشت و من ميخواستم همان 2-3 ماهه او را بردارم. ايشان در همين اتاق به من گفت كه آقاي بازوند شما اجازه دهيد من تجديد نظر ميكنم و اين كارها را انجام ميدهم، اما بالاخره پس از حدود 8 ماه ناچار شدم اين جابهجايي را انجام دهم، به دليل اين كه من به قول خود شما فرصت كمي براي خدمت دارم و بايد نهايت استفاده را براي خدمت به مردم از آن ببرم. در مورد تغييرات ساير نهادها نيز اگر موردي هست شفاف بفرماييد تا پاسخ دهم.
مثلاً صحبتهايي در خصوص تغييرات مديران فرهنگ و ارشاد اسلامي، ورزش و جوانان، ميراث فرهنگي و چند نهاد ديگر به گوش ميرسد.
در خصوص مدير ارشاد فشارهايي وارد شد اما موافقت نكرديم و به كارش ادامه خواهد داد.
در بحث مدير كل ورزش و جوانان، آقاي عزيزپور يك آدم دانشگاهي است كه معرفي شد و ما هم به اين جمعبندي رسيديم كه بيايد. توقع من اين بود كه حركتش خيلي تندتر از اين باشد. گرفتار يك سري مباحث شد. الآن من خيلي با تغيير ايشان موافق نيستم و هنوز اعتقاد دارم كه بايد به ايشان زمان بدهيم تا بتواند كارش را انجام بدهد.
مدير ميراث فرهنگي هم ماندنش بستگي به عملكردش در خصوص همكاري لازم و مطلوب با ما و ساير نهادها دارد.
عدهاي نسبت به مواضع شما در قبال عوض نكردن برخي مديران گلايه دارند. آنها ميگويند با توجه به اين كه دولت جديد روي كار آمده اما برخي مديران كه در زمان دولت قبلي منصوب شدهاند، هنوز تغيير نكردهاند كه اين موضوع باعث بيانگيزگي بين اين مديران و كاركنان دستگاه آنها شده است.
وقتي مدير يك دستگاه تخصصي خوب كار ميكند، چه در زمان دولت قبلي چه اكنون كه من عملكردش را ميبينم، من اگر تغييرش دهم، به جز اين است كه آن منش افراطگري را انجام دادهام؟! وقتي مديري دارد به نحو احسن كار ميكند، آن هم مديري كه مسووليت يه دستگاه تخصصي را بر عهده دارد و كاري با مسائل سياسي ندارد و سرش به كار خودش گرم است، چرا بايد تغييرش بدهم؟! مگر الآن چند نفر از مديران دولتهاي قبلي سر كار هستند؟
اما منتقدان معتقدند برخي از اين مديران از دوستان و آشنايان شما هستند و برخي ديگر نيز اعتقاد دارند كه شماري از آنها سفارش شدهي نمايندگان مجلس هستند كه اصرار دارند تغييرشان ندهيد.
ما هر كاري بكنيم، عدهاي كه ممكن است دنبال منافع خود باشند، همه جنجالي راه مياندازند. در رابطه با تغييرات مثالي بزنم. مثلاً آقاي علياميد سيفي مدير عامل شركت آب منطقهاي لرستان كه اصلاً از قبل او را نميشناختم، ولي وقتي به عنوان استاندار منصوب ميشوم و ميآيم و كار عمراني و پروژههايش او را بررسي ميكنم، وقتي ميبينم مديري اينقدر هماهنگ است تا 10 سد كه 11 سال معطل بودجه ماندهاند را دنبال كرده و 2 سد را افتتاح كرده است، من چه توجيهي دارم تا او را عوض كنم؟!
ما هر كاري بكنيم، عدهاي كه ممكن است دنبال منافع خود باشند، همه جنجالي راه مياندازند. در رابطه با تغييرات مثالي بزنم. مثلاً آقاي علياميد سيفي مدير عامل شركت آب منطقهاي لرستان كه اصلاً از قبل او را نميشناختم، ولي وقتي به عنوان استاندار منصوب ميشوم و ميآيم و كار عمراني و پروژههايش او را بررسي ميكنم، وقتي ميبينم مديري اينقدر هماهنگ است تا 10 سد كه 11 سال معطل بودجه ماندهاند را دنبال كرده و 2 سد را افتتاح كرده است، من چه توجيهي دارم تا او را عوض كنم؟!
اين كه ميگويند يكي از نمايندهها پشت ايشان است را تأييد نميكنيد؟
به حضرت عباس دروغ است!
پس مدير [...] كه ميگويند نماينده [...] از وي حمايت ميكند، چي؟
بله! اما من به خاطر حرف نماينده اين مدير را نگه نداشتهام، ايشان سرش به كارش گرم است و يك سري پروژه را در دست انجام دارد. من در قالب يك پروژه 11 ميليارد تومان پول به استان آوردهام تا هزينه شود. خُب اگر من بلافاصله تغييري در اين دستگاه تخصصي بدهم بالاخره ممكن است مدير جديد نسبت به جريانات اين دستگاه بياطلاع بوده و اين پول ممكن است جذب نشود. شما مطمئن باشيد هر مدير تا زماني كه سياستهاي دولت آقاي روحاني را قبول داشته باشد و كارش را به خوبي انجام دهد، با او كاري نداريم، مگر اين كه ضعف كاري داشته باشد.
آقاي مهندس، شما نقاط قوت و ضعف دوران استانداري خودتان را در چه ميبينيد؟
بايد بيشتر كار فرهنگي اجتماعي انجام بدهم. سال 93 توان زيادي براي كارهاي عمراني و اقتصادي گذاشتم، به اين جمعبندي رسيدهام كه بايد به كارهاي فرهنگي و اجتماعي وزن بيشتري بدهم، لذا سال 94 اين كار را ميكنم چون معتقدم كارهاي فرهنگي اجتماعي نوعي زيربناست براي كارهاي اقتصادي. ديگر اين كه براي حوزه مبارزه با مواد مخدر بيشتر وقت بگذاريم زيرا اعتياد از چالشهاي پيش روي ماست.
بخشي از انتقادات عليه شما به همين مسائل فرهنگي و اجتماعي باز ميگردد. همان طور كه در مورد انتصاب مديران و بركناري آنها عرض كردم، منتقدان شما معتقدند هر چه قدر مهندس بازوند در حوزهي اقتصادي و عمراني قوي عمل ميكند، در بخش انتصابات قوي عمل نميكند و به برخي از مديران منصوبي شما انتقاد دارند. همچنين معتقدند تعداد مشاوران شما بيش از حد معمول است.
من فقط سه چهار مشاور دارم. حجتالاسلام عابدين درويشپور كه مشاور امور روحانيت است. مشاور امور روحانيت يك پست است كه در چارت سازماني هست. آرش ميراسماعيلي مشاور ورزشي من بوده و بعدش به خاطر [كانديدا شدن در] انتخابات استعفا داده و رفته. فقط آقاي شجاع دريكوند مشاور من در امور اقوام و آقاي سيروس ابراهيمي نيز مشاورم در امور گردشگري هستند. برخي پستها مثل رئيس اداره روابط عمومي و امور بينالملل كه همراه با مشاور استاندار ذكر ميشوند، يك پست هستند و دليلي ندارد كه كار مشاوره را هم با آنها انجام بدهم. در ضمن داشتن مشاورهاي بدون پست سازماني هيچگونه محدوديتي براي استاندار ندارد. به نظر من انتخاب مشاور يك نقطه قوت و نه يك نقطه ضعف براي استاندار است.
اگر چه در بحث انتصابها سؤالات ديگري هم دارم اما به دليل كمبود وقت از آنها ميگذرم. به سراغ موضوع مهمي برويم كه دغدغهي ديرينهي مردم خرمآباد است يعني آزادسازي حريم قلعه تاريخي فلكالافلاك. برنامه آزادسازي تا كجا پيش رفته و آيا اميدي به تحقق آن هست؟
روز اول برخي ميگفتند كه سپاه مخالف تخليه حريم قلعهي فلكالافلاك است. من چند جلسه با مسوولان سپاه برگزار كردم. يك جلسه با سردار [محمد] شاهرخي فرمانده قبلي سپاه حضرت ابوالفضل لرستان داشتم، يك جلسه با سردار [مرتضي] كشكولي فرمانده كنوني داشتم، يك جلسه هم با سرلشكر [مصطفي] ايزدي مشاور مقام معظم رهبري و جانشين كل ستاد نيروهاي مسلح داشتم. با توجه به اين كه من قبلاً در قرارگاه حمزه بودم و ايشان آن موقع فرمانده قرارگاه بودند، پيش او رفتم. ايشان زمينه را فراهم كرد. سردار كشكولي به شدت با قضيهي تخليه موافق است، منتها واقعيت اين است وقتي سپاه ميگويد من با تخليه موافقت ميكنم، ميپرسد تكليف اين بناهاي احداث شده من چيست؟ تكليف جايي كه بايد برويم چيست؟
ما سه چهار گزينه به آنها پيشنهاد كرديم كه قبول نكردند، از جمله همين ساختمان استانداري. به سردار كشكولي گفتم كه ساختمان كنوني استانداري را به شما ميدهيم و ما جا داريم و از اين جا بيرون ميرويم. سردار كشكولي و همراهانش آمدند و به مدت يك هفته ساختمانهاي استانداري را بررسي و نقشهبرداري كردند. نهايتاً به من گفت آقاي بازوند اين ساختمان استانداري كفاف كار ما را نميدهد و جوابگوي نياز ما نيست. گفت زمين جنب باغ كشاورزي كه متعلق به جهاد است را كه حدود 8 هكتار است را به ما بدهيد. همين اراضي روبهروي درياچه كيو در امتداد بلواري كه سپاه شهرستان خرمآباد قرار دارد.
براي اين كار ما بايد ميرفتيم و وزير جهاد را ميديدم و با او صحبت ميكرديم. طبيعي بود كه وزير جهاد ممكن بود مخالفت كند.
دو مشكل را بايد در اين زمينه ما حل كنيم: يكي بايد اين زمين را بدهيم به سپاه؛ اين زمين درست است زمين مناسبي است ولي بدانيد وقتي نزديك به 8 هكتار زمين تحويل سپاه ميدهم، 6.7 هكتار زمين در حريم قلعه از سپاه ميگيرم و زميني كه تحويل ميگيريم از اين زمين تحويلي سپاه حداقل 6 برابر ارزش افزوده بيشتري دارد. البته براي اين موضوع نيازمند موافقت وزارت جهاد كشاورزي هستيم كه پس از آن بايد برود هيأت دولت و در آنجا هم تصويب شود تا اين جابهجايي صورت بگيرد. براي اين كار ما به آقاي محمود حجتي وزير جهاد كشاورزي نامه نوشتيم كه وي نيز آن را ارجاع داده به هيأت امناي مركز آموزش؛ آنها هم قرار است سفري به اينجا داشته باشند. من بايد در جاي ديگري در منطقه چنگايي به جهاد، زمين و 10 ميليارد تومان بدهم. البته اين پيشنهاد من است و آنها ميگويند بايد 50 ميليارد تومان بدهيد. فعلاً در حال مذاكره هستيم. زميني كه ما از منابع طبيعي به آنها ميدهيم يا خودشان ميخرند و يك مقداري هم در آنجا دارند، من بايد براي آنها آب و برق و گاز فراهم كنم و 10 ميليارد هم بدهم. البته همان طور كه عرض كردم اين پيشنهاد من است و آنها بيشتر ميخواهند تا زمين جنب باغ كشاورزي را به سپاه بدهند.
سپاه هم پس از دريافت زمين جايگزين، تقاضا كرده كه بابت بناهايي كه داشته، ما يا برايشان بنا بسازيم و يا پولش را پرداخت كنيم، به همين خاطر من بايد 40 ميليارد تومان هم به سپاه بدهم.
پس با اين اوصاف، آزادسازي قلعه زمانبر است و امسال نيز محقق نخواهد شد؟
ما دنبالش هستيم، زمانبر هم هست، اما خواهش ميكنم با اين رويكرد نگاه كنيد كه من دارم مشكل يك 40 ساله را حل ميكنم. يعني اينجور نيست كه چنين كاري را بشود يك شبه انجام داد. اگر شدني بود كه قبل از من هم ميتوانستند اين كار را انجام دهند.
پيشنهاد اين 40 ميليارد تومان را به دكتر روحاني داده شده، آقاي دكتر جهانگيري معاون اول رئيسجمهور موافقت كرده، فقط كافي است آن را به هيأت دولت ببرم و مصوبش كنند تا اين 40 ميليارد را به سپاه بدهيم و كار تمام شود. البته يك اختلافي با سپاه داريم. سپاه ميگويد وقتي پول ما را داديد يك سال و نيم تا 2 سال فرصت ميخواهم براي تخليه، اما ما ميگوييم نه، ظرف 3 ماه تخليه كنند. در اين مورد هنوز به جمعبندي نرسيدهايم و در حال مذاكره هستيم.
اين يك بخش ماجرا است، يك طرف ديگر ارتش است كه بايد تخليه كند. براي اين قضيه، ما توافقي با ارتش كردهايم تا پادگان 07 به بيرون شهر برود. ارتش شرط تخليه حريم قلعه را تعيين تكليف پادگان 07 (واقع در خيابان انقلاب) گذاشته. پادگاه 07 مشكلاتي از نظر ميراث فرهنگي دارد كه [اين مشكلات] رفته در شوراي عالي شهرسازي و كار گير كرده، گيرش هم اين است كه آنجا 7 اسطبل [تاريخي مربوط به دوران پهلوي اول] هست، ميراث فرهنگي معتقد است كه هر 7 اسطبل بايد بماند، اما ارتش ميگويد فقط يكي بماند، ما هم ميگويم نه حرف اين و نه آن، 4 تا بماند تا كار سريعتر آغاز شود.
ارتش تقاضاي آزادسازي 07 از طريق مزايده و فروش آن را دارد تا بتواند هزينهي پادگان در خارج از شهر نمايد.
پس هر كسي ممكن است زمين پادگان 07 را بخرد؟
بله
بناهاي تاريخي داخل آن چه ميشوند؟
بناها را توافق ميكنيم كه بمانند. در همين راستا چندي قبل دكتر پيروز حناچي معاون شهرسازي و معماري وزارت راه و شهرسازي و دبير شوراي عالي شهرسازي، آقاي محمدحسین طالبیان معاون سازمان ميراث فرهنگي و معاون وزير دفاع از پادگان ديدن كردند و در مورد اين 7 و 4 يك مذاكره كرديم كه بايد نهايي شود. اگر توافق حاصل شود، ارتش نزديك به 9 ميليارد تومان براي تخليه حريم قلعه پول ميخواهد. از اين مبلغ 3 ميليارد را سازمان ميراث فرهنگي تقبل كرده، مابقي را ما بايد پرداخت كنيم. هر موقع به توافق برسيم، سريع ساختمانهاي ارتش را در باشگاه افسران تخريب ميكنيم.
سياست كاري ما اين است كه حريم قلعه را آزاد كنيم. سپاه و ارتش هم موافق هستند. يك مقدار كار اداري دارد. طبيعي است كاري كه 40 سال طول كشيده، توافقهايش نيز ممكن است 4 سال طول بكشد، ولي مطمئن باشيد اين از آن كارهايي است كه من در اين استان انجامش ميدهم.
يكي از مباحثي كه در دوران شما بسيار روي آن تأكيد ميشود، ارتباط با لرستانيها مقيم خارج از كشور است. ارتباط شما با آنها به كجا انجاميد و تا كنون چه خيري از آنها به استان ما رسيده؟
اينها كساني هستند كه اگر چه از لرستان رفتهاند ما اينجا وطن آنهاست. بسياري از آنها نيز علاقه دارند كه به وطنشان برگردند. آدمهايي هستند كه پول دارند و ميتوانند بيايند اينجا سرمايهگذاري و ايجاد اشتغال كنند.
فرقي كه ما سكنهي مناطق زاگرسنشين و كوهستاني با سكنهي مناطق كويرنشين داريم در اين است كه ما خيلي انسانهاي كمحوصلهاي هستيم اما كويرنشينها خيلي آدمهاي صبوري هستند. آنها به راحتي وقت ميگذارند و بيش از 10 متر زير زمين ميروند و آب را بالا ميآورند، ولي ما هيچوقت نميآييم وقت بگذاريم و 5 متر زمين را بكنيم تا آب پيدا كنيم. گروهي لرستاني به هر دليل خارج از كشور رفتهاند و بيش از 30 سال هم هست كه رفتهاند، شما انتظار داريد من ظرف 5 دقيقه آنها را برگردانم؟
مسلماً نه! حال هدف شما برگشتن خودشان است يا پولشان؟
جفتشان! اين آدمها قرار است پولشان را اينجا بياورند. آقاي جايدري! چون من و تو پول نميگذاريم، خيلي اين حالت را نميتوانيم درك كنيم، ولي اگر قرار بود 100 ميليارد تومن ميآورديم و در اين استان ميگذاشتيم، آن موقع ما هم متوجه ميشديم كه بايد خوب بررسي كنيم. اين آقايان پيشنهاد دادند كه اگر قرار است ما در لرستان كاري انجام دهيم اول بايد جلسهاي در دبي با ما داشته باشيد. به همين خاطر تعدادي از آمريكا، كانادا، هلند و ديگر نقاط اروپا آنجا آمده بودند.
چرا دبي را به عنوان محل اين جلسه تعيين كردند؟ مگر لرستان چه عيبي داشت؟
اين سؤُالي است كه بايد از خودشان بپرسيد. من هم همين پيشنهاد را دادم، اما آنها گفتند كه تمايل داريم فعلاً اين جلسه در دبي برگزار شود. شايد ميخواستند ما را بسنجند كه آيا به خاطر آنها حاضريم اين راه را طي كنيم؟ ما بايد آنها را مطمئن كنيم سرمايهاي كه ميآورند دچار مشكل نخواهد شد. آنها بهتر از من و شما جوّ خرمآباد را ميدانند! آنها آدمهاي توسعهگرايي هستند.
لرستان را لرستانيها بايد آباد كنند. اين تنگنظريهايي هم كه در اين زمينه وجود دارد جزء موانع توسعه است كه به مرور زمان بايد از بين برود. اين تنگنظري ها 30 سال پيش در اصفهان بوده، 20 سال پيش در يزد و 15 سال پيش در مركزي و حالا نوبت به ما رسيده؛ ما هم بايد از اين گردنهي تنگنظري عبور كنيم. هنوز هم به اين سرمايهگذاران لرستاني خارج از كشور اميدوار هستم. شما رسانهها هم كمك كنيد تا اينها بيايند و سرمايهگذاري كنند. مطمئن باشيد آنها هم به اندازهي ما دلشان براي آباداني اين شهر و استان ميسوزد و از وضعيت بيكاري اينجا هم ناراحت هستند.
راستي به جز "عبدالله الحي" (سرمايهگذار عربتبار) كه براي مجتمع كشت و صنعت جذب كردهايد، آيا موفق شدهايد كس ديگري را هم جذب كنيد؟
بله، چند نفر بروجردي هستند كه دارند روي نيروگاه برق بروجرد كار ميكنند. چند پيشنهاد به آنها دادهايم و دارند روي هتلها بررسي و مطالعه ميكنند. يك آقايي به اسم "ساكي" هست دارد روي بحث بيمارستان خصوصي خرمآباد كار ميكند.
سراغ مبحث ديگري بروم. در برخي مناطق خرمآباد غذاي اصلي مردم نان است. مثلاً در محله پشت بازار با فواصل نزديك به هم چندين نانوايي قرار دارد. با توجه به افزايش مجدد قيمت نان، برخي از مردم نسبت به اين موضوع معترض هستند. لرستانيها كه از نظر درآمد و وضعيت اقتصادي با سكنهي استانهايي مثل تهران و اصفهان تفاوت فاحش دارند، چرا بايد نان را همانند اين استانها و با كيفيت بسيار نازلتري تهيه كنند؟
ما كه جزيرهاي جداگانه نيستيم! دولت يك مصوبهاي در مورد افزايش قيمت نان براي كل كشور ميدهد. يك افزايش 30 درصدي اعلام كرده كه ما آن را اعمال كردهايم، يك افزايش 25 درصدي هم پس از آن گفته آزادپز باشند كه آن هم انجام شده است. در استان ما 70 درصد مردم لواش استفاده ميكنند.
پس قبول داريد كه فقير هستند؟!
آره! واقعاً فقير هستند، استاني كه حداقل 15 سال رتبه اول بيكاري را در كشور داشته باشد، حتماً مردمش فقير هستند. خوب است شما اين سؤال را بپرسيد از 721 ميليارد دلار پول فروش نفت در دولت گذشته، چقدر آوردهاند براي اين آدمهاي فقير سرمايهگذاري كردهاند؟
چقدر؟
هيچي! اگر سندي هست بياوريد. همان منتقديني كه الآن نقد ميكنند، بروند يك كاغذ بياورند كه نشان دهد زمان آقاي احمدينژاد نسبت به اين موضوع نقدي و اعتراضي داشتهاند.
شما اطلاع از جاي ديگري داريد كه از اين پول براي آنها هزينه شده باشد؟
بله، اراك. ميدانم براي طرح توسعهاش از همين محل حداقل 15 هزار ميليارد تومان سرمايهگذاري شده است. اگر كسي اطلاع دارد بيايد به اين آدمهاي فقير بگويد اين پول را كجا سرمايهگذاري كردهاند؟ يك دلارش را بيايند بگويند كه در فلان پروژه سرمايهگذاري شده.
به نظرتان مسوولان استان ما كمكاري كردهاند يا دولتمردان وقت؟
هر دو تا! اولين بار من رفتم آناليز كردم كه سرانه درآمد مردم لرستان از ميانگين سرانه درآمد كشور پايينتر است. سپردهگذاري اين مردم رتبه 28 را بين استانهاي كشور دارد، وقتي سپردهگذاري پايين است يعني درآمد ندارند كه در بانك سپرده بگذارند. اين مشكلات را اولين بار خود من گفتم. معوقات بانكي لرستان 980 ميليارد تومان است و مردم اين مبلغ را نميتوانند به بانكها پس بدهند.
شاخص ديگري به شما بدهم. حدود 250 هزار تومان در ماه شاخص سرانه درآمدي شهرداريها در كشور است، اما در استان لرستان 90 هزار تومان است. يعني شما به دليل اين كه فقير هستي، نميتواني به شهرداري بابت خدماتي كه به شما ميدهد پول پرداخت كني!
آقاي مهندس يكي از مشكلات استان ما اين است زماني كه براي يك شهر هزينهاي ميشود، شهر ديگر صدايش درميآيد و خواهان سهم بيشتري براي خود ميشود و زماني كه براي آن شهر هزينه ميشود، شهر ديگر مدعي ميشود كه حق آنها در بودجهي استان خورده شده است. در اين زمينه شفافسازي ميكنيد كه اصلاً چنين چيزي امكان دارد كه بودجهي شهري را به شهر ديگر اختصاص دهند؟
اين اعتراضي كه جنابعالي به آن اشاره ميكنيد هنوز به گوش من نرسيده و هنوز كسي روي اين قضيه اعتراض نكرده است. ما بودجه را بر اساس شاخص توزيع ميكنيم و هر چيز كه شاخص تعيين كند، بر آن اساس تقسيم بودجه صورت ميگيرد. ضمن اين كه اين كار (اختصاص بودجهي جايي به جاي ديگر) تا كنون انجام نشده است، ما نيز تحت هيچ شرايطي حق يك شهرستان را به شهرستان ديگر نميدهيم. البته در بحث سرمايهگذاري ممكن است اين اتفاق بيافتد به اين دليل كه دست ما نيست و سرمايهگذار خودش تشخيص ميدهد و مايل است در فلانجا و فلان شهرستان سرمايهگذاري كند. ممكن است جاذبهي گردشگري يا بازار فروش آن شهر را بيشتر بپسندند. سرمايهگذار هم براي انتخاب مختار است و سرمايه نيز جريان سيالي است كه تابع استاندار و دولت و مجلس نيست و جاي خودش را ميتواند پيدا كند.
بحث را به بيرون ورزشگاه بكشانيم و سراغ مسائل ديگر برويم. در خصوص نشريهاي كه اخيراً مجوز آن به مدير مسوولي شما صادر شده است صحبت كنيد و اين كه استاندار بودن شما نقشي در گرفتن اين مجوز داشته است؟
به سراغ ورزش برويم! بسیاری ميدانند شما به ورزش علاقه داريد. طرفدار آبي هستيد يا قرمز؟
من آبي هستم، به شدت! (با تحكم خاصي كلمه "شدت" را ادا ميكند!)
به خاطر رفاقت شما با منصور پورحيدري؟
نه! از بچگي طرفدار استقلال بودم و البته رفاقت 20 سالهاي هم كه با پورحيدري داشتهام، اين علاقه را تشديد كرده است.
اصلاً خود شما ورزشكار بودهايد؟
بله، فوتبال را خوب بازي ميكردم. از معدود كساني بودم كه در جبهه زير بمباران هم ميرفتم و فوتبال راه ميانداختم. وقتي در سنگر مشغول استراحت بوديم بچهها را به فوتبال ميكشاندم.
آدمي به علاقهمندي شما كه در اراك و كرمان نيز به تيمداري كمك شاياني نموده، چرا در لرستان كار خاصي برای فوتبال لرستان انجام نميدهد؟!
فوتبال و باشگاهداري نيز مثل مقولهي توسعه، به زيرساخت نياز دارد. شايد برخي تعجب كنند. شما نميتواني يك تيم ليگ برتر به لرستان بياوري در حالي كه زيرساخت لازم براي آن فراهم نيست.
ولي فوتبال اراك نسبت به فوتبال خرمآباد و لرستان قدمتي ندارد و افتخاري كسب نكرده است. امثال شما آنجا استارت رشد فوتبال و ورزش را زدهايد كه حالا تيم آلومينيوم اراك ميآْيد و در خرمآباد تيم ريشهدار و پرسابقهي خيبر را ميبرد.
خداوكيلي عين جملهاي است كه ميخواستم بگويم. بله در مقابل فوتبال لرستان؛ اراك و كرمان هيچي نداشتهاند. خود كرمانيها ميگويند بنيانگذار فوتبال نوين آنها من بودهام. آنجا زيرساختها فراهم بود و من فقط از صنايع استفاده كردم، اما اينجا واقعاً حامي صنعتي قابلي نداريم.
پيشنهادي من ميدهم: ميتوان دنبال جذب اسپانسر براي تيمهاي لرستاني در تهران بود؟
بله، امكان اين كار نيز هست، منتها آنها با رقمهاي كم ميآيند چون به سرمايهگذاري در جايي كه حضور و نظارت نداشته باشند، كمتر اعتماد ميكنند. الآن براي صعود مطمئن از ليگ دسته دوم به دسته اول حدود 3 ميليارد تومان پول نياز دارد. صعود از ليگ يك به ليگ برتر با حدود 12 ميليارد تومان تضمين ميشود. اينها را تجربه كردهام.
همهي اينها قبول، اما بپذيريد كه مديريت در لرستان اقتضايي و بنا بر شرايط است! در اينجا نميتوان بر اساس اصول "هنري فايول" مديريت كرد! مثلاً سال 1382 كه تيم تربيت (خيبر) به ليگ دسته اول كشور صعود كرد خودم هم بازيكن آن تيم بودم، بازيكنان بر اساس حضورشان در تركيب اصلي تيم، تعويضي يا ذخيره بودن، پاداش ميگرفتند و از قرارداد و پيشقرارداد و اين چيزها خبري نبود، اما به لیگ یک صعود كرديم! اين نشان ميدهد كه با بودجهي اندك نيز ميتوان كاري بزرگ كرد و خوب نتيجه گرفت؛ اگر چه راهي كه شما ميگوييد سريعتر و مطمئنتر به نتيجه ميرسد.
شايد در آن سال نتيجه داده ولي الآن اصلاً اين طور نيست! من اگر مثلاً اينجا باشگاهي ايجاد كنم به آقاي جايدری 200 هزار تومان پرداخت ميكنم. اگر باشگاهي در اراك به آقاي جايدري 300 هزار تومان پرداخت، مطمئن باش آقاي جايدري ميرود و آنجا بازي ميكند!
با نظر شما موافق نيستيم! بسياري از بچههاي لرستان كه الآن در رشتههاي مختلف ورزشي خارج از استان و در تيمهاي ديگر حضور دارند، حاضرند با نيمي از مبلغ قرادادشان براي تيم نمايندهي استان خودشان لرستان بازي كنند. هنر مدير باشگاه خوب اين است كه بتواند با پول معين و نه كلان، موفقيت را به ارمغان آورد.
ممكن است برخی از آنها چنين باشند، اما همه چنين نيستند! فوتبال زيرساخت ميخواهد. من اصلاً از اين قضيه غافل نيستم. مدير توانمند ميتواند بازيكن خوب هم جذب كند. دنبالش هستم در سال 1394 استارت اين كار در لرستان زده شود.
خيبريها از شما گلايه دارند كه چرا آنها را در ليگ دسته دوم كشور حمايت نميكنيد. راستي چرا؟
من از تيم واليبال كهمان حمايت كردم. باشگاه كهماننوين داراي هيِأت مديره مشخص است، به همين دليل از حمايتهاي ما بهره گرفت. مدير عامل اين باشگاه به ملاقات ما آمد و برنامهي خود را ارائه نمود و چارت باشگاه و اعضاي هيأت مديره را معرفي كرد. البته اداره كل ورزش و جوانان لرستان طي نامهاي براي حضور در ليگ يك واليبال كشور تقاضاي 150 ميليون تومان كرد، چون در مدت باقي مانده نتوانستند در ليگ يك حضور يابند، براي حضور در مسابقات زيرگروه 75 ميليون تومان كمك خواستند كه موفقيتآميز هم عمل كردند. اما من هنوز نميدانم مالك تيم خيبر كيست؟! وقتي نميدانم اين تيم مال كيست و چه تشكيلاتي دارد، چطوري به آن كمك كنم؟!
در جلسهاي كه با مدير كل ورزش و جوانان داشتم از آقاي عزيزپور خواستم هيأت مديره اين تيم را معرفي كند و مدارك ثبت رسمي اين باشگاه نيز ارائه شود. براي من حساسيتي وجود ندارد كه اين تيم متعلق به چه كسي است اما بايد داراي شماره ثبت، آدرس باشگاه و هيأت مديره رسمي و مشخص باشد. اين تيم متعلق به هر كس باشد از او تشكر ميكنم و در صورت رعايت موارد فوق به آنها كمك خواهم كرد، مثل روالي كه براي تيم كهمان طي شد، اداره كل ورزش و جوانان بايد طي نامه رسمي از ما تقاضاي كمك كند و ما هم پول را به حساب اين اداره كل واريز خواهيم كرد. البته نامهي رسمي اداره كل ورزش و جوانان اسفندماه براي ما ارسال شده است باز هم هنوز در آن قيد نشده اين تيم متعلق به كيست كه با اين تفاسير ما هم از خير اين كار گذشتيم؛ گويا خودشان راغب نيستند كمكي به آنها شود!
آقاي بهاروند رئيس هيأت فوتبال لرستان به شخصه براي اين تيم هزينه ميكند و آقاي خسروي مدير اين تيم است.
دست ايشان درد نكند كه از جيب خودشان براي فوتبال لرستان هزينه ميكنند اما اين تيم متعلق به هر كسي هست بايد از طريق اداره كل ورزش و جوانان از ما بخواهد و مدارك باشگاه را نيز ارائه كند تا ما هم مطابق قوانين بتوانيم به آنها كمك كنيم. من به لحاظ قانوني نميتوانم به شخص آقاي بهاروند كمك كنم، اما همان طور كه گفتم ميتوانم از طريق درخواست اداره كل ورزش و جوانان به حساب هيأت فوتبال لرستان پول بريزم به شرطي كه با رعايت موارد قانوني، تقاضا كرده باشند؛ البته با ارسال نامهي اخير اداره كل ورزش و جوانان استان، سعي ميكنم به اين تيم كمك كنم.
بحث را به بيرون ورزشگاه بكشانيم و سراغ مسائل ديگر برويم. در خصوص نشريهاي كه اخيراً مجوز آن به مدير مسوولي شما صادر شده است صحبت كنيد و اين كه استاندار بودن شما نقشي در گرفتن اين مجوز داشته است؟
من رئيس هيأت امناي يك NGO هستم به نام "انجمن حمايت از پلهاي تاريخي ايران" ربطي هم به استاندار بودن من ندارد. به همین دلیل دنبال گرفتن مجوز نشریه بودم.
شما دانشجوي مقطع دكترا هم هستيد؟!
بله در رشتهي "برنامهريزي شهري و منطقهاي" دانشگاه اصفهان
اصلاً فرصت ميكنيد سر كلاس برويد؟
اصلاً نميروم! يك سري از واحدها را پاس كردهام، باقي همچنان مانده، مدام از دانشگاه مرخصي ميگيرم و تا زماني هم كه استاندار هستم نميروم. در همين راستا مجوز فصلنامه را گرفتهام كه در مورد پلهاي تاريخي ...
راستی چطور حدود هزار و 500 سال قبل در لرستان پلهايي بادوام و ماندگار و زيبا مثل پل شاپوري، پل كشكان و پلدختر و ساختهاند تا كنون پا بر جا هستند، اما اكنون كه علم و امكانات بسيار پيشرفت كرده، هر كس به پلهاي جديد خرمآباد در حد مرمت هم دست ميزند، حتي مردم عادي و غيرمتخصص نيز متوجه عيبهاي فراوان آن مثل كج بودن يا شيب نامناسب پل و حتی عدم استحکام آن ميشوند؟!
اينها كه گفتيد ربطي به دوران استانداري من ندارد و قبلاً انجام شده، ما طرح ساماندهي رودخانه خرمآباد را دنبال ميكنيم. يك احتمال وجود دارد: اين پلها كه اينقدر غير كارشناسي بودهاند در قالب اين طرح، شايد مجدداً روي آنها كار شود.
اميدواريم اينگونه شود. بحث مديران منصوبي دوره شما در استان همواره سوژه منتقدان بوده است كه به نظر آنها اكثر مديران منصوبي شما مردمي نيستند. مدير مردمي از نظر شما چه تعريفي دارد؟
مدير مردمي مديري است كه بتواند رفاه، معيشت و سرانهي درآمدي مردم را در برنامههايش ببيند و افزايش دهد. يعني اگر مديري نتواند مردم استان را توانمند سازد، مديري توسعهگرا و منطقي نيست. وقتي سرانه درآمدي مردم لرستان 48 درصد ميانگين كشور است، من اگر مديري خوب و مردمي هستم در پايان دوران مديريتم آن را به 52 درصد برسانم. اين كار يعني اشتغال، رفاه، معيشت، يعني خوب زندگي كردن، يعني رشد اقتصادي مثبت. آقاي جايدري وقتي من به اين استان (به عنوان استاندار) آمدم رشد اقتصادي منفي 12 بوده يعني ما همش از جيب مصرف ميكرديم. صنعت ما با ظرفيت 11 درصد كار ميكرده، يعني 89 درصد اين سرمايهگذاري تبديل به تورم ميشده.
حالا از حدود 30 مدير منصوبي دورهي شما، به نظرتان چند نفر اين شاخصهايي را كه برشمرديد دارند؟
من نميتوانم ادعا كنم همهي اين منصوبيني كه داشتيم اين شاخصها را دارند، ولي بايد اين را هم در نظر بگيريد كه ما در استاني هستيم كه وقتي ميخواهيم مدير غيربومي بياوريم، طبيعتاً به راحتي تن به اين كار نميدهند كه بيايند، زيرا جاهاي ديگر هم با امكانات بيشتر برايشان فراهم است و مديران قوي هم كه عموماً به بخش خصوصي ميروند. به هر حال جمعبندي ما در انتصابها اين بوده كه بتوانند اين شاخصها را داشته باشند.
سه مديري كه به نظر شما در سال 93 موفقتر عمل كردهاند چه كساني هستند؟ مديراني كه شما از آنان راضي هستيد.
(اندكي مكث براي فكر كردن) ... به نظرم جهاد كشاورزي خيلي خوب كار كرده، راه و شهرسازي خيلي خوب كار كرده، امور آب منطقهاي خيلي خوب كار كرده. من از اينها راضي هستم.
به مديران دستگاههاي بزرگ استان اگر بخواهيد نمره بدهيد از 20 نمره چه نمرهاي ميدهيد؟
نمره را مردم بايد بدهند. مردم بهترين ناظر هستند. من اگر بخواهم نمره بدهم به مدير آموزش و پرورش كه بزرگترين دستگاه استان است حتماً نمرهي قبولي ميدهم و نمرهي بالاي 17- 18 ميدهم.
بعد از آموزش و پرورش، علوم پزشكي بزرگترين نهاد استان است. به مدير آن چه نمرهاي ميدهيد؟
حتماً به دكتر ساكي نمرهي 19 ميدهم، به دليل اين كه آقاي ساكي مدير بسيار باتجربهاي است و خوب هم دارد كار ميكند.
اگر چه بحث مديران در استان جاي گفتوگوي بيشتري دارد اما كمبود وقت مرا ناچار ميكند كه اين بحث را هم ببندم و سراغ موضوعي ديگر بروم كه شايد براي مردم جالب باشد. شما فرصت تماشا كردن فيلم هم داريد؟
بله!
چه فيلمهايي؟
عموماً فيلمهايي ميبينم كه توسعهگرايانه هستند.
آخرين فيلمي كه ديدهايد در چه زمينهاي بوده؟
فيلمي در مورد يك هواپيماي ايرباس 380 كه تحت عنوان يك ابرپروژه ساخته شده بود.
دكتر دهمرده استاندار قبلي لرستان مرداد 1389 در اولين نشستي كه با اصحاب رسانه داشت، گفت كه من معمولاً طوري كار ميكنم كه به جاي شب به خير، به همكارانم ميگويم صبح به خير! برنامهي فعاليت كاري روزانهي شما چطور است؟
هر استانداري روش كاري خود را دارد. اين كه من بيايم تا ساعت 3 نصف شب كار كنم، هرگز اين كار را نميكنم، زيرا آدمي كه تا ساعت 3 نصف شب بيدار باشد، مطمئن باش صبح روز بعد كارايي ندارد. شك نكن! ميخواهي خودت امتحان كن! وضعيت كاري من اين طور است كه از اذان صبح بيدار ميشوم و نماز ميخوانم و بعد بيدار هستم و به كارها ميرسم تا ظهر. ظهر بعضي روزها يك ساعت استراحت ميكنم و به كار برميگردم و بعضي روزها هم استراحت نميكنم. بعد عصرها نيز تا حدود ساعت 9 سر كار هستم و بعد از آن استراحت ميكنم و تا حدود ساعت 12 و نيم شب به سايتهاي خبري نگاه ميكنم و بعد ميخوابم.
پس ارتباط شما با وضعيت استان بيشتر از اين طريق است؟
دقيقاً.
اوقات فراغت شما چگونه ميگذرد؟
فيلمهاي سينمايي را اصلاً نميرسم نگاه كنم، اما سعي ميكنم اخبار استاني را ببينم. برنامههاي طنز شبانه شبكه افلاك را سعي ميكنم ببينم. صبحها نيز از ساعت 7 صبح تا 8 راديو لرستان را گوش ميكنم. شكاياتي كه مردم در راديو دارند را گوش ميكنم و تا جايي كه بشود پيگيري ميكنم و به مديران مربوطه زنگ ميزنم تا مشكل مردم را رفع كنند.
بعضي مواقع هم پروژههاي سطح شهر را شبانه بازديد ميكنم. از برخي پروژهها به صورت موردي ساعت 2 نيمهشب نيز بازديد داشتهام.
ميدانم كه اهل كتاب خواندن هستيد، چون سال 86 كتاب تاريخ فوتبال لرستان را براي آشنايي بيشتر با فوتبال استان از من كه مؤلف آن كتاب بودم تقاضا کردید تا مطالعه کنید. بفرماييد كه مطالعهي چه نوع كتابهايي را ترجيح ميدهيد؟
بله، عموماً كتابهايي كه در ارتباط با توسعه باشد را ميپسندم و كتابهايي كه به چالشهاي پيش روي توسعه ميپردازند.
آخرين كتابي كه خواندهايد چه بوده؟
"در جستجوي فقر يا ملك سليمان" نوشتهي آقاي ماهاتير محمد نخست وزير سابق مالزي. يك كتابي را هم جديداً شروع كردهام كه نام آن "چرا كشورها شكست ميخورند؟" (ريشههاي قدرت، ثروت و فقر نوشته دارون عجم اوغلو و جيمز رابينسون)
چرا شما علاقهاي به برگزاري نشستهاي خبري مرتب با خبرنگاران نداريد؟ استاندارهاي قبل از شما دست كم هر ماه يك بار نشست خبري برگزار ميكردند، اما شما تا كنون فقط 3 نشست خبري جمعي طي مدت يك سال و نيم حضورتان در لرستان به عنوان استاندار داشتهايد كه ميانگين آن تقريباً هر 6 ماه يك بار بوده است.
من هر 4 يا 5 ماه يك بار نشست خبري داشتهام و آخرين نشستي هم كه داشتهايم در هيچ دورهاي سابقه نداشته كه اينقدر آزادي بدهند كه خبرنگار بيايد و جلوي تريبون حرفش را بزند. هر موقع روابط عمومي هماهنگ كند و نياز بداند، اين كار را خواهيم كرد.
نقاط ضعف و قوت رسانههاي استان را در چه ميبينيد؟
رسانه ميتواند فرصت خوبي باشد براي توسعه. ضعفش هم ... (اندكي مكث ميكند و سپس با لبخند ميگويد:) بگذريم! عبور كن از اين سؤال!
به عنوان آخرین سؤال، توصيه شما به مديران لرستان، مردم و رسانهها براي بهبود وضعيت استان چيست؟
اميدوارم همه كمك كنند اين مشكلاتي كه سالهاست گريبانگير اين استان شده است را بتوانيم برطرف كنيم. كار غيركارشناسي نكنيم. بياييم چارچوبهي معيني را تعريف كرده و مديريت آزمون و خطا نكنيم، كار به نام خودمان انجام ندهيم و براي مردم انجام دهيم، بررسي كنيم كه مشكل مردم كجاست تا بستري فراهم شود كه مانند ديگر استانها زماني كه استاندارها و مديران بعدي آمدند، بتوانند مطابق روال منطقي كارشان را پيش ببرند.
در استان ما سند آمايش تهيه شده، سند اشتغال تهيه شده، تلفيقي شند آمايش، اشتغال و اقتصاد مقاومتي تهيه شده و براي سال 94 ما از سند چشمانداز 1404 با حضور يكي از مسوولان رونمايي ميكنيم كه اين سند تا به عنوان سند توسعهي استان منتشر و رونمايي خواهد شد.
گفتوگو از: رضا جايدري/ پايگاه خبري يافته