صحبت كردن با دکتر کرمرضا پیریایی سهل و ممتنع است. سهل از این منظر که او خود اهل قلم و روزنامهنگار است و حال ما را به خوبی درک می کندو سخت مینمایاند چون گفتوگو، آئین درویشی نیست. او یک سینه سخن دارد اما در اثنای گفتوگو، دچار لکنت در صراحت میشود.
برای پاسخ به سؤالات، جوابهای بسیار روشن، محکم و مجاب کننده دارد، اما از گفتن آنها به دلايلي پرهیز میکند. پیریایی خلاف بازار سیاستمداری گام مینهد و به نتایج اخلاقی حرفهایش ایمان دارد نه تأثیرات کوبنده آن!
چند روز پیش یادداشت کوتاهی درباره انتصاب سرپرست فرمانداری کوهدشت با عنوان محتاطانه «مختصر و شاید مفید» را قلمی کرده است. سایت خبری ارجانیوز با انتشار این یادداشت، باعث شد موجی از موافقان و مخالفان به اصطلاح امروزی کامنت بگذارند. در این اوضاع، کافی است تا هر مصاحبهکنندۀ تیزبین فرصتشناسی سر ذوق آید و به دنبال یک گفتوگوی داغ برود.
به سراغش رفتیم. با او ماجراها داشتیم. خوب میگفت. محکم و واضح، اما اجازه انتشار نمیداد. عجب بساطی با او داشتیم. سیل جوشان و خروشان کامنتگذاران از یک سو و اخلاقمداری جناب پیریایي از سوي دیگر ما را در تنگنا قرار داد. به نظر میآمد مخاطب تنهایش را به شهادت بگیرد. به هر روی، آن چه در پی میآید حاصل این گفتوگو است:
آقاي پیریایی، چند روز پیش دستنوشته شما در مورد انتصاب سرپرست فرمانداری کوهدشت خطاب به جناب استاندار لرستان نظر بسیاری، چه موافق و چه مخالف را برانگیخت. آیا لازم بود در این برهه، چنین نامهای منتشر شود؟
به هر حال نقطه عزیمت، یک واقعیت است. آن چه باعث شد تا آن چند سطر خطاب به مدیران ارشد استان و همشهریان کوهدشتی و نخبگان آن سامان قلمی گردد، واقعیت نقطه عزیمت است.
منظورتان از نقطه عزیمت چیست؟
سوال بسیار خوبی است. باید شرایط فراهم بشود، واقعیاتی مقابل چشم قرار بگیرد و عزمی برای تحول فراهم شود، این مایههای نقطه عزیمت است. کوهدشت الان تراز مطلوبی ندارد. در گذشته هم اینگونه بود، ولی اکنون همه به زبان آمدهاند و این که مردم کوهدشت، نخبگان آن و مسوولانش باید کاری بکنند این الان حرف همه است. نقطه عزیمت یعنی حرکت مجدانه از این نقطه به هدف تحول جدی در وضعیت کوهدشت.
به طور روشن بفرمائید گذشته کوهدشت با الان چه فرقی دارد؟
در گذشته این همه فرصت را از دست نداده بودیم، اما الان به واقع از قافله عقب افتادهایم. 10 سال اول انقلاب ما در مقیاس ارزشها از بهترین مناطق کشور بودیم، دورۀ دفاع مقدس بود. استعداد درخشان منابع انسانی این سرزمین، وجود چهرههای برجستۀ ایثارگر و رزمنده توفیقات فراوانی برای کوهدشت در سابقۀ دفاع مقدس رقم زد. بنابراین به شکرانۀ آن میبایست ما دوره به دوره و دهه به دهه از شرایط مطلوبی برخودار میشدیم. آیا این استحقاق واقعیت پیدا کرد؟ قطعاً نه! اکنون دهۀ چهارم که معروف به عدالت و پیشرفت است با نگاه به وضعیت موجود باید نقاط عزیمتمان را دقیقاً و با قوت هر چه بیشتر طراحی، برنامهریزی و اجرائی نماییم.
لابد نوشتن این یادداشت کوتاه به خاطر همین وضعیت موجود است؟
بله، صدرصد. من دیدم دیگر تأخیر جایز نیست. بالاخره پیشرفت «به تعبیر واقعیتر آن برای کوهدشت جلوگیری از قهقرا» برای ما، ابتدا جلوگیری از ضرر است و بعد عزیمت به سمت آن چه میخواهیم.
آن طور که برداشت كردم علت و انگیزه این دستنوشته بر اساس یک درک عمومی بوده و به قول شما «دیگر همه به زبان آمدهاند» و در واقع خمیر مایۀ آن اتفاق نظر نخبگان شهرستان است.
خُب، من از شما میپرسم، برای تحول به چه عناصری نیازمندیم؟ در چه موضوعاتی باید بیاندیشیم؟ مشکلات و آسیبهای مهمی که مانع پیشرفت است، کدامند؟ لابد جبران در زیر بناها و رسیدن به تراز متعادل مناطق پیشرفته و تقریباً توسعه یافته کشور است. مناطق پیشرفتهای که از همین بودجۀ کشوری، مصوب مجلس استفاده میکنند. بودجه که از جای دگری نمیآید. فرق ما با مناطق دیگر چیست؟ این فرق را باید از بین ببریم؛ این یعنی نقطۀ عزیمت. مناطق دیگر سد خواستند و ما ظاهراً نخواستیم! مناطق دیگر زیر ساخت خواستند و علیالظاهر ما نخواستیم! آن که شعار خروج از بنبست میدهد باید تلاش مؤثر برای توسعه راههای شهرستان انجام بدهد تا این شعار را محَقق سازد. در شرایط جاری واقعاض شهر ما از حیث عمران و مدنیت و مبلمان شهری در شمار شهرهای توسعه نیافته کشور هستیم، از این دست مباحث فراوان است. قصد بنده تلخ کردن ذائقه خوانندگان عزیز نیست. در مقام تشریح لوازم تحول و توسعه ناچار به ارائه وضعیت موجود کوهدشت میشویم. به این خاطر وقتی سرپرست جدید فرمانداری معرفی شد من نگران شدم. با این وصف واقعاً اشکال من متوجه جناب آقای محمدكرم محمدی که دوست قدیمی ماست، نمیشود. مسأله ما وضع موجود کوهدشت است. از یک جای باید قاطعانه شروع کنیم. من بهرغم احترام فراوان به ایشان، اجازه میخواهم مجدداً عرض کنم بهترین خدمت جناب محمدی کمک متعهدانه، دلسوزانه و کارشناسانه برای انتخاب فرماندار ویژه است.
منظور شما از فرمانداری ویژه همان تغییر ساختار فرمانداری شهرستان است؟
منافاتی ندارد. عرض بنده اکنون بیشتر به ویژگیهای شخص فرماندار بر میگردد. این تعریف چون به تغییر ساختار بر نمیگردد کار سختی نیست. همین مهندس بازوند بر اساس نیاز کوهدشت به یک مدیر عامل قوی که چنین مصداقی را در قامت نمونۀ کارهای بزرگ در تجربه خود داشته باشد؛ جستجو کند و به او انگیزه حضور در مسوولیت فرمانداری کوهدشت بدهد کار تمام میشود، و ما یک مؤلفه مهم و اساسی از مجموعۀ مؤلفههای مختلف لازم را برای پیشرفت شهرستان فراهم کردهایم. کسی انتخاب شود که کیل و کیلویش بزرگ باشد. در تجربههایش کارهای بزرگ باشد. سد را با درک نیازهای واقعی شهرستان بشناسد. انجام پروژههای مانند سد معشوره(گاشمار) برایش قابل تصور باشد و گر نه مقاله و یادداشت و انشا راجع به سد کار دشواری نیست. با مقاله سد درست نمیشود. من از نخبگان کوهدشت میپرسم: چطور برای ساختن و توسعه یک راه از یک چهرۀ اجرائی استانی بلکه فرا استانی استفاده میشود، اما برای ادارۀ همۀ شهرستان و در مقام مجری کل، ما نمیتوانیم؟ لااقل یکی از شهرداران مناطق تهران را برای فرمانداری انتخاب کنیم. کسی که هم عمران شهری در تراز بالا میفهمد و هم وقت و ذهنش در پروژههای بزرگ یک کلانشهر تقویت شده است. نگاه اجتماعی باز دارد و مصادیق مؤثر تلاشهای فرهنگی را تجربه کرده است. من میپرسم این نوع نگاهی که بنده عرض میکنم کمک و مشاوره به استاندار محترم است یا دخالت منفی در کار ایشان و مدیران ارشد استان؟ بنده از نخبگان شهرستان سؤال میکنم این پیشنهاد برای انتخاب مدیر عالی شهرستان ناشدنی است؟ با کدام کیل و کیلو ناشدنی است؟ بله البته با مکیال جناحی و رقابتهای فرساینده جناحی و فرمولهای کودکانه سیاستبازان حتماً ناشدنی است.
پوزش ميخواهم كه صحبت شما را قطع ميکنم، اما به نکتۀ خوبی اشاره کردید. فرمولهای کودکانه سیاستبازان، سالهاست کوهدشت با این مؤلفه دست به گریبان است. چگونه میتوان برای برون رفت از این وضعیت راهی پیدا کرد؟
همینهايی که عرض کردم. چاره همین است. حال که همه همصدا هستند نباید فرصت را از دست بدهیم جای درنگ و تأخیر نیست.
هر که ناموخت از گذشت روزگـار نیـز نـامـوزد ز هـیـچ آمـوزگـار
یا به تعبیر دیگر «خود راه بگویدت که چون باید رفت». این توبه از شرایط و نارضایتی از وضعیت خود راه است. اول راه است. افکار عمومی لااقل در حد عدم رضایت هم صدا شده است و بنده با درک دقیق از این همصدائی به صدا آمدم. در چنین شرایطی جناحهای سیاسی فرق نمیکند، کدام، چنانچه دنبال خواستهها و تمنیات عادی بروند ظرفیت موجود را از دست ما میگیرند. برای برونرفت شهرستان از آسیبهای جناحی باید همه مؤلفههایمان را در مقادیر بزرگ آن اجرائی کنیم. فرماندار را عرض میکردم. آمایش سرزمین را نیز میگویم. ما به جای هدر دادن فرصت در ملاحظات کوچک؛ باید ضمن همه فهم کردن نیازهای کلان شهرستان به تفاهم برسیم و بعد نوبت هر دولت یا جناح شد، آن دولت و جناح استانی در شهرستان براساس نیازهای کلان مصرح در آمایش سرزمین و برنامههای میانمدت توسعه، اشخاص کلاناندیش و صاحب تجربههای مقطوع و موفق برای ادارۀ امور مختلف شهرستان برگزیند. طبعاً وظیفه نخبگان و گروههای دیگر کمک است و مشورتدهی درست. دقیقاً همین کاری را که ما در قالب یادداشت، طرح و گفتوگو ارائه میکنیم.
آیا این گونه طرح مسأله کردن آرمانگرایانه نيست؟
نه! حتماً آرمانگرایانه نیست. ما آرمانگرا هستیم، اما در مسائل اجرائی و قضایای مربوط به پیشرفت و اموری که شدنی است میگوییم. آنگاه که اینگونه کارهای بزرگ را انجام میدهیم پازلهایی به هم میرسد که ما را به آرمانهایمان نزدیک میکند. بنده چه مثال ناشدنی گفتم. آیا انتخاب فرمانده سپاه استانهای خراسان رضوی، خراسان شمالی، خراسان جنوبی به عنوان فرمانده سپاه لرستان نشدنی بود؟! سردار مرتضی کشکولی همشهری عزیزمان با تدبیر ویژِۀ فرماندهان ارشد سپاه کشور درست در موقعیتی قرار گرفت که من میتوانم در شرایط جاری آن را نمونۀ ایثار بدانم. آیا ایثار در فرهنگ انقلابمان نشدنی است؟ مگر ما در خصوص انتصاب فرماندار برای کوهدشت از نمونههای مشابه و شدنی نمیگوئیم، یا در نوع کارها، آیا کوهدشت از 10 سال یا لااقل ۵ سال گذشته نمیتوانست از توسعه راه اصلی شهرستان در حد راه چهارخطه برخودار شود. راهی که از خرمآباد شروع و تا زانوگه(راه کرمانشاه به جنوب) ادامه یابد. از این دست کارها در اغلب شهرستانهای کشور انجام شده است. در خصوص سدهای غرب کشور چند نمونه را بشمارم راه دور نرفتم- چون نوبت کوهدشت میرسد قحط تدبیر میشود، و سقف کوتاه جریانهای سیاسی چون بختک بر نقاط عزیمت فرود میآید و عزم شهرستان را تا میتواند نازل میسازد.
خیلی خُب! شما که مخالف تأخیر و تعلل هستید و تا الان هم حرفهای خوبی زدید. این سؤال برای ذهن پیش میآید که تا الان کجا بودهاید؟ چه پاسخی برای این ابهام دارید؟
کجا بودهام؟! پرسش کجا بودهای با توجه به رزومهي کاری بنده پرسش واقعی نیست. ابهام مصنوعی است. اغلب مردم میدانند من کجا بودهام. نخبگان هم همه میدانند. خدا میداند همیشه اولویت بنده شهرستان کوهدشت و استان لرستان بوده است. اما ارادهای که مدیران لرستانی را در استان و شهرستان مستقر سازد، نبوده است. من تعجب میکنم بعضی با غیض و غضب به ما میگویند شما کوهدشتی نیستید، بروید به همان همدان و قمتان؛ این منطق افراطی جناحی است. یا یک نوع گلایه میتواند باشد که حتماً خوب نیست بعد میگویند چرا در استانها و مناطق دیگر خدمت کردهاید؟!
پس شما معتقدید هر جا که امکان خدمت فراهم شود باید خدمت کرد؟
بله، برای گزارش کار نمیگویم در ادامه ادلهام عرض میکنم. به عنوان مثال: وقتی میبینم شرایط یک خدمت بزرگ در ملایر فراهم است و همه چیز آماده برای یک خدمت بزرگ مهیا است. نمایندگان ملایر با همه توان کمک میکنند مردم و نخبگان مشوق ما هستند و فرماندار ملایر کسی است که لااقل در دو مرکز استان فرمانداری کرده و ایشان مطالبهگر جدی است. در چنین شرایطی ظرف دو سال و نیم که بنده خادم مردم استان همدان بودم، از کیلومتر صفر ریلگذاری تا پایان آن قریب به ۹۰ کیلومتر به انضمام ایستگاهها را تمام کردیم و در یک روز و یک مراسم پرشکوه آرزوی مردم ملایر را که شنیدن بوق قطار بود، محَقق نمودیم. آن روزی که مردم ملایر از ایستگاه خودشان به زیارت امام رضا(ع) رفتند. در این نمونه که عرض شد سه عنصر به بنده کمک کرد؛ اتحاد نخبگان، نمایندگان جدی و پیگیر و فرماندار پر تجربه و مطالبه گر. در سد ملایر هم، همه این عناصر وجود داشت و سد مورد بهره برادری قرار گرفت. در مورد سد گرین نهاوند هم همین طور، آزاد راه همدان ساوه هم همین طور، نمونههای فراوانی دارم اما در مقام گزارش نیستم. البته در جهت یادکرد از مدیران موفق کوهدشتی از فرماندار سابق اسدآباد و فرماندار فعلی ملایر جناب آقای مصطفی آزادبخت عرض که ایشان و نمایندۀ اسدآباد در یک اتحاد طلایی هر چه توانستند به طور شبانهروز خدمت کردند که حقاً طرح آن خدمات احتیاج به فصل مشبعی دارد که در این مجال نمیگنجد. فقط یک مورد بگویم که حاج مصطفی آزادبخت در موضوع بنیاد سیدجمالالدین اسدآبادی به واقع خدمت ملی کرد.
خُب این مسأله را جمع کنیم. برگردیم به صحبت اولی، شما هنوز نگفتهاید که تا الان کجا بودهاید؟!
شما بفرمائید برای اقناع مخاطب شما چه بگوئیم؟ بنده عرض کردم به عنوان یک کوهدشتی و یک لرستانی همیشه زادبومم را برای خدمت ترجیح دادهام. قبل از استانداري همدان، تمایلم را برای آمدن به لرستان اظهار کردم، نمایندگان محترم وقت لرستان با اکثریت آرا ۶ در مقابل ۳ در مجمع نمایندگان تصویب کردند، اما دولت مرا به همدان فرستاد. در همدان شبانهروز صادقانه خدمت کردم. غیر از این چکار باید میکردم؟ ظرف دو سال و نیم 4 تقاطع غیرهمسطح مورد نیاز شهر همدان را کلنگ زدم و افتتاح کردم هم زمان با مسوولیت بنده در همدان، مسوولان لرستان یک یا دو تقاطع را ظرف ۸ سال در خرمآباد درست کردند و توی بوق شد! وقتی به بنده گفتند به عنوان خادم جهان شهر مقدس قم نامزد هستی و جای دیگر هم پیشنهاد بده، بنده لرستان را مطرح کردم، دولت مرا به افتخار بزرگ استانداری قم نایل کرد. خُب سالهای سال میگفتیم کوهدشت، قم لرستان است حالا یک نفر از این قم لرستان به نوکری آستان مقدس حضرت معصومه(س) انتخاب شده است، این کارنامه بد است؟ در قم هم با عنایت کریمه اهل بیت(ع) هر چه توانستیم کار کردیم. به هر حال عرض کردم جای گزارش نیست. اگر کسی انتظار دارد بنده غیر مسوولیتم کار دیگری بکنم خیلی واضح میگویم انتظار غیرمسوولانه ای است. اما ظاهراً پرسش بعضی همشهریان عزیز را بنده در سؤالهای قبل پاسخ دادهام که این بار و این زمان نگرانی از وضع موجود شهرستان و همصدایی در این مطلب برای همه ما تکلیف گریزناپذیر و ناگزیری ایجاد میکند که نه خود بهانه داریم و نه میتوانیم به بهانهسازیها گوش دهیم. باید همه تلاش و از این فرصت برای تحول و توسعه شایسته شهرمان استفاده کنیم.
- جناب پیریایی، سؤالات بسیاری برای طرح هست، اما ادامه این گفتوگو را به زمان دیگر موکول میکنیم.
بله. ممنون از شما. موفق باشید.
منبع: ارجانيوز