یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

هستند کسانی هستند که در عرصه‌های 8 سال دفاع مقدس رشادت‌ها کرده‌اند و اکنون گم‌نام در گوشه‌ای از شهر بدون هیچ هیاهویی سکنی گزیده‌اند.
به گزارش يافته به نقل از سفير افلاك، جعفر کرمی یکی از رزمندگان خرم‌آبادی است که اکنون در دفتر حج و زیارت خود مشغول کار است و در طواف خانه حق، از دیگران پیشی گرفته است. وي تا کنون 8 بار به خانه خدا و 40 بار به کربلا معلی مشرف شده است.
جعفر كرميكرمي متولد 1334 و صاحب 3 فرزند است.
وي درباره خاطرات اوایل انقلاب می‌گوید: با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، جوانان لرستانی در چند نقطه حساس شهر کمیته‌هایی را در جهت ایجاد نظم و هوشیاری در حفظ این دستاورد بزرگ ایجاد کرده بودند. پایگاه اصلی این کمیته‌ها در فاطمیه خرم‌آباد واقع در میدان شهدا بود.
كرمي می‌گوید: در اوایل انقلاب به جز کمیته‌ها ارگانی که بتواند پاسخگوی مردم باشد وجود نداشت و همه کارها توسط این مجموعه اداره می‌شد.
وي ادامه می‌دهد: سرپرستی کمیته مرکزی را شهید نعمت‌الله سعیدی به همراه جمعی از دوستانش بر عهده داشت.
 
شهید سعیدی مورد اطمینان مردم بود
این رزمنده خرم‌آبادی از شهید نعمت‌الله سعیدی به نیکی یاد می کند و می‌گوید: شهید سعیدی از مبارزين انقلاب و مورد اطمینان مردم بود. وی در مسائل دینی، بیت‌المال و سیاسی بسیار دقیق عمل می‌کرد.
یادم هست روزی می‌خواستیم برای بچه‌های کمیته چای درست کنیم، اما شهید سعیدی اجازه نداد که از آن همه بسته چای که در انبار وجود داشت استفاده کنیم و گفت: اگر دوست دارید چای بخورید همه پول‌های‌تان را روی هم بگذارید و یک کیلو چای بخرید. چای‌های موجود در انبار متعلق به مردم است.
او درباره چگونگی تحویل پادگان امام حسین(ع) از ارتش می‌گوید: چند ماهی که از تشکیل کمیته‌ها می‌گذشت، به دستور شهید سعیدی من و چند تن از دوستان جهت تحویل پادگان امام حسین (ع) از ارتش، به آن‌جا مراجعه کردیم.
هنوز اسطبل اسب‌ها و لوازم مختلف در داخل پادگان دیده می‌شد چرا که در آن زمان ارتش از اسب برای انجام بسیاری از ماموریت‌ها در داخل شهر و خارج از آن استفاده می‌کرد.
کرمی ادامه می‌دهد: وسعت پادگان امام حسین(ع) بسیار زیاد بود به طوری که یک درب آن در نزدیکی  سبزه میدان یعنی جنب ساختمان اداره پست قبلی و یک درب آن – درب فعلی پادگان- روبه‌روی خیابان 24 متری حکیم واقع می‌شد.
با مستقل شدن دانشگاه لرستان، بخشی از پادگان به این دانشگاه سپرده شد و برای چندین سال نماز جمعه شهرستان خرم‌آباد در این مکان اقامه می‌شد که بعد از چند سال به پارک شهر خرم‌آباد انتقال یافت.
 
پادگان امام حسین(ع) جایگاه اصلی فرزندان انقلاب
این رزمنده زمان جبهه و جنگ می‌گوید: بعد از گذشت مدتی، پادگان امام حسین(ع) در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت و به جایگاه اصلی فرزندان زمان انقلاب و جبهه و جنگ تبدیل شد.
کرمی می‌گوید: اولین هسته سپاه پاسداران در این مکان رشد کرد و سرپرستی سپاه به مرحوم محمد‌کریم محسنی که دارای فضائل اخلاقی فراوانی بود واگذار شد و در همان موقع به دستور برادر محسنی ماموریت تشکیل اولین هسته بهداری‌های سپاه استان به من محول شد.
او در آن زمان کارمند بهداری بود و با ابتدایی‌ترین امکانات کار را شروع می‌کند؛ ساختمان کوچکی را در داخل پادگان به منظور ارائه خدمات درمانی احداث می‌نمايد.
کرمی اظهار مي‌كند: روزانه 70 نفر به درمانگاه مراجعه می‌کردند و کم‌کم نیاز به احداث چند درمانگاه دیگر احساس می‌شد.
با تصمیم شورای فرماندهی استان مجوز احداث دو واحد درمانگاهی در شهر اخذ شد. یک واحد در دوازده‌برجی با نام درمانگاه طالقانی و یک واحد درمانگاهی دیگر با نام درمانگاه ولی‌عصر(عج) در منطقه فقیر‌نشین علی‌آباد خرم‌آباد مجوز فعالیت گرفتند.
این رزمنده خرم‌آبادی درباره درمانگاه طالقانی می‌گوید: بیشتر پزشکان و پیراپزشکان به صورت داوطلب در آن فعالیت می‌کردند. مردم نیز در فعال ماندن درمانگاه نقش مهمی داشتند. بیش‌تر مردم داروهای که در منزل داشتند و قابل استفاده بود به صورت رایگان در اختیار درمانگاه قرار می‌دادند.
ویزیت و ارائه دارو در درمانگاه‌ها به صورت رایگان صورت می‌گرفت. با گسترش کار با کمبود کادر درمان روبه‌رو شدیم و سپاه باید برای  پرورش نیرو وارد عمل می‌شد.
با صدور حکمی از سوی مرکز مسوولیت آموزش منطقه و فرستادن نیروهای جوان به منظور آموزش امداد و فوریت‌های پزشکی در تهران به من واگذار شد. با گذشت چند ماه دیگر سازمان می‌توانست به صورت جدی از نیروهای آموزش دیده به صورت جدی استفاده کند.
در آن زمان شهید امیری مسوول درمانگاه طالقانی و برادر اکبر امیری مسئول درمانگاه ولی‌عصر(ع) بودند.
کرمی با اشاره به آغاز جنگ تحمیلی می‌گوید: با آغاز جنگ تحمیلی وضعیت از حالت عادی خارج شد و می‌بایست ما هم‌زمان هم در منطقه غرب و کردستان و هم در استان فعالیت داشته باشیم. 
در منطقه غرب، برادر کشوری به همره چند تن دیگر بهداری اسلام‌آباد را راه اندازی و فعال کردند. در همان زمان بهداری سوسنگرد که پرسنل آن هنگام حمله نیروهای عراقی آن‌جا را با همه امکانات ترک کرده بودند توسط بهداری سپاه خرم‌آباد دوباره فعال شد.
به دلیل این که بخشی از ماموریت سپاه حضرت ابوالفضل لرستان در منطقه سوسنگرد بود  فعال بودن درمانگاه و بیمارستان در آن منطقه امری ضروری به شمار می‌رفت.
او می‌گوید: حوزه کار بهداری‌ها به حدی رسیده بود  که با تعداد اندک نیروها نمی‌توانستیم کل منطقه را پوشش دهیم به منظور افزایش تعداد نیروها طرح آموزش امدادگری را در سپاه استان اجرا کردیم.
بعد از تشکیل کلاس‌های امداد و کمک‌های اولیه، توسط پزشکان داوطلب به خصوص مرحوم دکتر حیاتی‌فر، نیروهای آموزش‌دیده به منطقه اعزام می‌شدند و با اجرای این طرح، روند کار وضعیت بهتری پیدا کرده بود. شهید جعفر‌زاده و شهید شاهرخی از کسانی هستند که در این راه جان خود را فدای اسلام و انقلاب کردند.
کرمی درباره وضعیت رزمندگان امدادگر می‌گوید: امدادگران در جبهه تنها کار امدادی انجام نمی‌دادند بلکه علاوه بر به همراه داشتن کوله‌پشتی و تجهیزات امدادی، تفنگ در دست به همراه سایر رزمندگان در جبهه و در نبردهای حق علیه باطل حضور داشتند.
او لحظه‌ای سکوت می‌کند و انگار غرق در خاطرات است. با یادی از شهید علاء جفعر‌زاده بغضی می‌کند و می‌گوید: شهید علاء جعفر‌زاده از جمله امدادگرانی بود که وابسته به زمان و مکان نبود و همیشه با کوله امدادی خود و تفنگ به دست در نبردها حضور داشت. دشمن در کنار مسجد جامع خرمشهر قلب او را نشانه گرفت در حالی که به مانند بسیاری از شهدا تازه پدر شده بود، اما طعم پدر بودن را نچشید.
جنگ کم‌کم به جزی از زندگی مردم تبدیل شده بود. در همان زمان مسوولیت جمعیت هلال‌احمر استان توسط سپاه پاسداران نیز به من محول شد.
حالا با افزایش امکانات و گستره کاری راحت‌تر می‌توانستیم درمانگاه‌های امدادی را احداث کنیم. احداث کمپ ترک اعتیاد معتادین در منطقه نوژیان خرم‌آباد و ایجاد پایگاه‌های امداد هوای در روستاهای صعب العبور استان در دستور کار مشترک سپاه استان و هلال احمر قرار داشت.
این رزمنده می‌گوید: در زمان قبل از انقلاب متاسفانه بسیاری از جوانان استان در دام خانمان‌سوز اعتیاد گرفتار بودند و تصمیم به احداث یک اردوگاه در منطقه نوژیان بخش پاپی گرفته شد. با احداث این اردوگاه بسیاری از جوانان معتاد شهر خرم‌آباد جمع‌آوری شد و در یک دوره 45 روزه اقدام به سالم‌سازی افراد بدون استفاده از دارو می‌شد.
کرمی درباره چکونگی خدمت‌رسانی به مناطق صعب‌العبور می‌گوید: امداد رسانی هوای به مناطق صعب‌العبور مانند فعالیت کنون بسیج جامعه پزشکی بود. امداد‌رسانی به روستاهای محروم با همکاری اداره بهداری- دانشگاه علوم پزشکی حاضر- اداره بهزیستی، حوزه علمیه، اداره بهداشت محیط در رابطه با آب آشامیدنی، اداره راه و ترابری در ارتباط با راه روستایی و ... صورت می‌پذیرفت.
جمعیت هلال احمر تهران در هر ماه دوباره هلی‌کوپتر را در اختیار استان قرار می‌داد. بالگرد در پادگان امام حسین(ع) به زمین می‌نشست و اکیپ‌های مختلف متشکل از پزشک و پیراپزشک به همراه وسایل امدادی و مقداری پول به منظور اجرای طرح شهید رجای به مناطق اعزام می‌شدند.
این تیم‌ها به مدت 10 تا 15 روز در منطقه ماندگار بودند و تمام روستاهای اطراف را تحت پوشش قرار می‌دادند. بعد از پایان ماموریت هلی‌کوپتر مجدد از تهران می‌آمد و نیروها را به خرم‌آباد بر می‌گرداند در این پرواز‌ها گاهی مسوولین استان مانند استاندار و مدیران کل جهت بازدید منطقه حضور داشتند.
او در این ماموریت‌ها از شهید خلبان ترابی که خدمات شایسته‌ای را در مناطق محروم انجام داده است یاد می‌کند و می‌گوید:
زمانی که شهید ترابی به مناطق محروم پرواز داشت، لوازم رفاهی بسیاری را قبل از آمدن به استان از خیرین تهرانی جمع‌آوری می‌کرد و به همراه خود به مناطق محروم می‌آورد.
یاد همه شهدا به خصوص شهید حسنوند نیز که در هنگام امداد‌رسانی به مناطق صعب‌العبور جان خود را فدای کمک‌رسانی به مناطق محروم کرد گرامی باد.
شهید خلبان ترابی که خدمات شایسته‌ای را به مناطق محروم می‌کرد لوازم رفاهی بسیاری را از خیرین تهرانی جمع می‌کرد و به همراه خود به مناطق محروم می‌برد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
و همه شهیدان والامقام به خصوص شهید حسنوند که در هنگام امداد‌رسانی به مناطق صعب‌العبور جان خود را فدای کمک‌رسانی به مناطق محروم گرامی باد.
بخشی از وصت نامه شهید بهرام حق نجات: خدایا از تو می‌خواهم که مرا یاری کنی تا در راه تو قدم بردارم. همان طور که خداوند می‌فرماید : هر کسی که در امور به خداوند توکل نماید او برایش کافی است و حال اگر بنده گام در راه جهاد گذاشته‌ام هر گونه سرنوشتی که پروردگار تعیین نماید تفاوتی ندارد. ما می‌رویم تا وظیفه خود را انجام دهیم و نتیجه آن برای ما مهم نیست که چه بر سر ما خواهد آمد. ان‌شاء‌الله که خداوند قبول نماید.
 
منبع: پایگاه خبری سفیر افلاک
 

دیدگاه‌ها  

#1 همشری . 1393-07-01 16:30
خاطر ه ای از حاج حعفر کرمی دارم در ابان سال 57 در تظاهرات خیابانی یکی از تظاهرکنندگان در هنگام فرار در خیابان حافظ مورد اصابت گلوله گاردیها قرار گرفته و کوچه بن بستی که منزل ما بود خود را رسانده که من و برادرم فرد مجروح را به داخل حیاط منزل اوردیم و چون خون ریزی داشت برادرم به من گفت برو درخانه جعفر کرمی را بزن تابیاید و پای ایشان را پانسمان کند و من رفتم به حاج جعفر جریان را گفتم و ایشان با کیفی که لوازم پزشکی در ان بودا مد و گلوله را که از نوع پلاستیکی بود در اورد وفرد مجروح بعد از چند ساعت که اوضاع ارام شد رفت واسم ایشان را نمی دانستم تا اینکه در سال 61 ایشان را در پادگان امام حسین دیدم که لباس پاسداری درتنش می باشد و نامش اقای مجتبی حاتمی بود.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا