یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

سبیل چخماقی، طنزنویس، عاشق لرستان، مکتبخانه طنز.
این‌ها‌ تگ‌هایی هستند که همه یک نفر را به یاد می‌آورند. کسی که از چهره‌های مطرح طنز خبری است و در انواع مختلف http://yaftenews.ir/images/stories/reza%20saki.jpgمدیا را تجربه کرده است. روزنامه‌نگاری و نویسندگی و شاعری در حوزه طنز برای مطبوعات و خبرگزاری‌ها، تهیه‌کنندگی و کارگردانی برای رادیو‌ و گاهی هم حضور در تلویزیون.
 "رضا ساکی" لر‌ترین طنزنویس ایران. کسی که مهم‌ترین دغدغه‌اش یک نگرانی ملی است. فکر می‌کند دغدغه اصلی این روزها باید محیط‌زیست باشد؛ چرا که خودمان داریم با دست خودمان کشور و مردم را بیچاره می‌کنیم.
برای همین است که این روز‌ها یکی در میان نوشته‌هایش از لرستان و طبیعت می‌گوید.
"رضا ساكي" روزنامه‌نگار و طنز‌پرداز جوان و خوش‌ذوق لرستاني معروف به "عبيد شاكي" مهمان ماست:
 
طولانی‌ترین روز زندگی‌تان کی بود؟ چرا به نظرتان این‌قدر طولانی آمد؟
روزی که منتظر کارت پایان خدمت بودم، آن زمان سیستم‌ها مکانیزه نبود و تمام یک روز طول کشید تا ما کارت بگیریم. هر لحظه‌اش یک روز گذشت.
 
اگر آخرین بازمانده زمین باشید چه کار می‌کنید؟
سعی می‌کنم عشق و حال کنم. اول یک ماشین گران‌قیمت پیدا می‌کنم باهاش دور بزنم، هر چه شیر در لبنیاتی هست را می‌برم خالی می‌کنم در یک استخر در آن شیرجه می‌زنم، پول بانک‌ها را تخلیه می‌کنم و بعد هم احتمالا چهار پنج تا هواپیما آتش می‌زنم. دست آخر هم با آن ماشینی که پیدا کردم یک سفر می‌روم اروپا که غرب را ندیده از دنیا نروم.
 
می‌خواهید به سیاره دیگری سفر کنید. فقط می‌توانید یک چیز با خودتان ببرید، چه چیزی را همراه‌تان برمی‌دارید؟ چرا؟
یک لیوان چای، چای نخورم سردرد می‌گیرم.
 
اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و بفهمید صندوق دریافت مسیج‌های‌تان در وبلاگ یا وایبر و… به صورت عمومی درآمده، چه کار می‌کنید؟ چیزی هست که بابت آن خیلی نگران شوید؟
ما روزنامه‌نگار‌ها زندگی بیچاره پابلیکی داریم کلاً! اگر یکی دو تا اتفاق غیرپابلیک هم در زندگی داشته باشم که عمومی شود، سعی می‌کنم راستش را بگویم که بد و خوب ما همینیم که هستیم.
در این حد که اختلاس کرده باشم کاری نکردم. از لحاظ مالی پاک زندگی کردم اما ممکن است در مورد کسی یا موضوعی اظهار نظری کرده باشم. اما در آن حدی نیست که نگرانش باشم. ما پابلیک زندگی کردیم و پابلیک هم از دنیا خواهیم رفت.
 
یک دزد به ماشین‌تان دستبرد زده، ترجیح می‌دهید تلفن همراه‌تان را برده باشد یا ۱۰میلیون تومان پول نقدی که توی داشبورد بود؟ چرا؟
اگر ۱۰ میلیون تومان پول داشتم که اصلا الان اینجا نبودم که جواب شما را بدهم. بعد هم اصلا دل و جرأت ندارم ۱۰ میلیون بگذارم داخل ماشین. اما من ترجیح می‌دهم ماشین را ببرد.
اگر موبایل من روزنامه‌نگار را ببرد، حس می‌کنم ورشکست شده‌ام. چون همه شماره تلفن‌هایم آنجاست. از طرفی ماشینم هم قیمتش از ۱۰ میلیون کمتر است. دزدهای این دوره زمانه خیلی معرفت دارند.
مدارک و تلفن و پول را می‌گذارند بیرون و ماشین را می‌برند. البته من کلاً یک آب معدنی هم نمی‌گذارم داخل ماشین!
 
http://yaftenews.ir/images/stories/img_4277.jpgتا به حال شده به پیامک‌ها یا ایمیل‌های کسی دسترسی داشته باشید؟ آن‌ها را خواندید؟ بعدش نظر متفاوتی راجع به آن فرد پیدا کردید؟
بله، دوستی دارم که همیشه ایمیل و فیس‌بوکش همه جا باز است اما من احساس می‌کنم این کار خیلی بیش از اندازه غیراخلاقی است. برای همین تا به حال نخواندم‌شان. می‌ترسم اگر بخوانم‌‌ همان بلا سرم بیاید. اصلاً ضرب‌المثلی هست که می‌گوید ایمیل کسی را نخوان تا ایمیل تو را نخوانند.
                                                                           
اگر به خاطر یک اظهارنظر شخصی در فضای مجازی مورد هجوم کاربران قرار بگیرید چه کار می‌کنید؟
کامنت‌ها را پاک می‌کنم و بلاکشان می‌کنم. تعارف ندارم. البته از سبیل‌های من می‌ترسند و خیلی هجوم نمی‌آورند.
 
اگر بخواهید با یک سلبریتی شام بخورید، چه کسی را انتخاب می‌کنید؟ چرا؟
این را بگویم که خیلی از سلبریتی‌ها می‌آیند با من شام می‌خورند! اما دوست دارم با وودی آلن و هوشنگ مرادی کرمانی شام بخورم و ازشان به خاطر کارهاشان تشکر کنم. بعد از شام هم برایم سالاد بخرند و یک «خودگرفت» (سلفی) با هم می‌گیریم.
 
اگر بخواهید فیلم زندگی یک نفر را بسازید، فیلم چه کسی را می‌سازید؟
عارف قزوینی، شیدایی این آدم و عاشقی و وطن‌پرست بودنش را دوست دارم. مدتی است که با زندگی عارف دم‌خور هستم و فکر می‌کنم اصول زندگی‌اش برای ساخت فیلم خیلی خوب باشد. بنده خدا او هم غریب افتاده زیر پای ابن‌سینا در همدان و کسی سراغش را نمی‌گیرد.
 
باید به شما و یک نفر دیگر برای مدت طولانی دستبند بزنند. دوست دارید آن یک نفر، چه کسی باشد؟
مهم نیست چه کسی باشد، اما معروف باشد که به خاطر عکس‌هایی که از او می‌گیرند خانواده ما هم ما را ببینند.
 
به‌دردنخور‌ترین اختراع بشر چه چیزی بوده است؟ چرا؟
ظروف تفلون، زندگی‌هایمان چپکی شده، ظرف‌های روحی و مسی را گذاشتیم کنار. جاکنترلی هم خیلی اختراع مزخرفی است. آدم بالاخره کنترل را یک جایی می‌گذارد دیگر. پاشنه‌کش هم حتی. بمب اتم هم مزخرف است. البته من ترجیح می‌دهم بمب اتم به‌ام بخورد اما ظرف تفلون در زندگی‌ام نباشد.
 
دوست دارید به چه چالشی دعوت بشوید؟ چرا؟
به چالش آب یخ دعوت شدم اما نپذیرفتم. به چالش کتابخوانی دعوت شدم و کتابی را خواندم و در موردش هم نوشتم. دوست دارم به چالش «نفری صد هزار تومان به حساب رضا ساکی بریزید» دعوت شوم.
اما غیر از آن چالش کاشت درخت و بذر بلوط چیزی است که کم و بیش در منطقه خودمان ایجاد کردیم. چالش کم‌مصرف کردن آب. چالش زود حمام رفتن و زود بیرون آمدن.
 
اگر مجبور باشید بین یک اورانگاتون، ایگوانا، اسب آبی و زرافه یکی را به عنوان حیوان خانگی یک هفته نگه دارید، کدام را انتخاب می‌کنید؟
من پسر عمه‌ام ایگوانا دارد و فکر کنم در خانه ما هم فقط‌‌ همان جا شود. اسب آبی هم خوب است فقط باید حواسمان باشد رویمان ننشیند. مشکل اورانگاتون این است که هر کاری انجام می‌دهی یاد می‌گیرد.
هر یک نخ سیگاری که بکشی، باید به او هم بدهی. بعد می‌خواهی تلویزیون ببینی او می‌خواهد سریال ببیند. پس‌‌ همان ایگوانا خوب است.
 
تجربه اولین عشق‌تان چطور بود؟
خیلی قدیمی است. مال سوم و چهارم دبستان است و تنها چیزی که یادم است اینکه سعی می‌کردم از قضیه فرار کنم و آن قسمت از محل که خانه‌شان بود را می‌دویدم که تمام شود. تجربه مبهم و شیرینی بوده.
 
آیا خوابی می‌بینید که چندین بار تکرار شده باشد؟ چه خوابی؟
خوابی است سوررئال و وحشتناک. اگر بین خوانندگان مجله روانکاو باشد همین نیمچه آبرویی هم که دارم از بین می‌رود! اما خوابی که این اواخر می‌بینیم، این است که یکی از نمره‌های دبیرستان اشتباه است و دیپلم و لیسانس و فوق‌لیسانس است همه غیرقانونی است. باید بروی امتحان دبیرستان را از اول بدهی.
 
تا به حال اسم‌تان را در گوگل سرچ کرده‌اید؟ هر چند وقت یکبار این کار را می‌کنید؟
هر ۱۰ روز یک بار. معمولاً جست‌وجو می‌کنم، ببینم کدام خبرگزاری مطلب من را زده و اسمم را نزده. از این موضوع خیلی شاکی می‌شوم!
 
می‌توانید جایی/کسی/چیزی را نام ببرید که زندگی‌تان را به دو قسمت قبل و بعد تقسیم کرده باشد؟ قبلش چی فکر می‌کردید. بعدش چی؟
یک روایتی از مرحوم قیصر امین‌پور زندگی من را از این رو به آن رو کرد. نمی‌خواهم به اصل داستان اشاره کنم، اما ما در لری مثلی داریم که «اگر می‌خواهی عزیز شوی یا باید بمیری یا دور شوی.»
چیزی که من از آن خاطره یادگرفتم همین بود که آدم باید از یک چیزهایی بگذرد تا به چیزهای دیگر دست پیدا کند و من سال ۸۶ این را عملی کردم و اتفاق بزرگی در زندگی‌ام افتاد.
 
اگر الان بفهمید سرطان دارید چه حسی پیدا می‌کنید؟ اولین کاری که انجام می‌دهید چیست؟ چرا؟
همیشه در مواجهه با خبرهای این‌چنینی قدم می‌زنم.
 
به نظر شما آخرش چی می‌شه؟!
آخرش خیر است. حسم این است که بحث مهمی از آخرش این‌جا اتفاق می‌افتد و پرسپولیس قهرمان می‌شود.
 

توضيح: اين مصاحبه بهمن 1393 در نشریه " همشهری جوان " منتشر شده است.
 بازنشر در پایگاه خبری یافته


دیدگاه‌ها  

#1 فرزانه 1393-11-13 22:26
جالب بود.من تازه باتوانمندي ایشون اشنا شدم.البته این به خاطر کم سوادیه منه
نقل قول کردن
#2 ازادی.ن 1393-11-13 23:44
پاسخ هاشون هم طناز هست...موفق باشین
نقل قول کردن
#3 آرمین 1393-11-14 14:59
اکه بلایی نیری د کلاس 4 عاشق بیه. اوسه هه د بچه‌هایی امروزی می‌نویسه موعه ما نسل سوخته بودیم :lol:
نقل قول کردن
#4 حامد 1393-11-14 16:01
البته من قبلا کارهای ایشان را در تابناک خوانده بودم و خیلی هم جالب بود و از اسم فامیل ایشان حدس می زدم که باید در منطقه خودمون باشند.
به هر حال هرجا هستند موفق و پرسپولیس باشند.
نقل قول کردن
#5 Raptor 1393-11-14 20:02
احسنت و افرین به جناب ساکی عزیز
نقل قول کردن
#6 عزت درگاهی 1393-11-14 20:45
ای جانم رضاساکی عزیز میخواستم اعتراف وپرده برداری رازبکنم ...من همون عشق کلاس سوم وچهارم رضاساکی بودم...
نقل قول کردن
#7 ناصر 1393-11-15 08:53
سلام چرا متن مرا نگذاشتید !! حتما باید در مدح و ستایش آقای ساکی مینوشتم و یا از سایت شما تشکر ویژه بابت این متن میکردم ؟؟ خوب بگذارید نظرات مختلف گذاشته شود و همه نظرات نبایدخوشایند برای شما باشد ؟ باز نگذارید مغایرت با توهین و ...
___________________________
یافته: درست فرمودید. کنایه شما توهین محسوب می شود. چنانچه مایل هستید نظر شما تایید شود با نام واقعی خودتان و ذکر شماره تلفن نظر بگذارید ما هم منتشر می کنیم با این توضیح که سوولیت قضایی آن بر عهده شما باشد. ما که نمی توانیم اینجا را محلی برای خالی کردن عقده دیگران تبدیل کنیم. همین تعداد نظر که در روز منتشر میشود تقریبا همین تعداد نیز به دلیل عدم رعایت قوانین منتشر نمی شود
نقل قول کردن
#8 ناصر 1393-11-15 08:57
وقتی اینگونه با نظرات خوانندگانتان برخورد مینمایید شبهه ایجاد میشود که فقط جهت تنویر افکار و .. گام برنمیدارید بلکه میخواهید موج را بوجود آورده و خود و سایت را مطرح ننمایید که اینشاء الله اینگونه نباشد . حتما نباید که با شما و مصاحبه کنند شما موافق بود که تمجید و تشکر ها را میگذارید ، بگذارید که در مقابل جاذبه ، دافعه هم داشته باشید تا کامل باشید
-----------------------
یافته: دافعه نویسی اصولی دارد که خیلیها آن را رعایت نمیکنند. انسانی که خودش صدها عیب دارد، نباید دیگران را تخریب کند چون خودش هم شکننده است. انسانی هم که سرشتی نیک دارد، دیگران را تخریب نمیکند،. پس در هر دو صورت، گذاشتن چنین نظراتی کار درستی نیست.
اگر قرار باشد ما عنان مدیریت این سایت را در اختیار نظردهندگان با نامهای مجازی قرار دهیم که مطوین باشید سایت تا ساعاتی دیگر به دلیل شکایات متعدد باید تعطیل شود.
بنابراین شما کار خودتان را انجام دهید ما هم کار خودمان را. آن قدر تجربه داریم که بدانیم چه نیاتی پشت برخی نظرات نهفته است...
نقل قول کردن
#9 ناصر 1393-11-15 09:44
جل الخالق !! ما که نگفتیم بی عیب نمی باشیم ؟ما که توهین و افترا به کسی نزدیم ؟ نظری بر نوشنه بالا داشتیم که در تمجید و تملق نبود و میتوانید آن را منتشر تا خوانندگان بدانند !!؟ خوب شما تعلق خاطر به این متن و آقا دارید دلیل نمیشود که همگی اینگونه باشد ؟ ایکاش مقداری سعه صدر خرج شود و توان خود را بالا برده و از اخم و تشر دیگران نهراسیم .
___________________
یافته: قشنگ مینویسید اما زیبا نمی اندیشید! تعلق خاطر ما، حفظ حرمت همه است. والسلام
نقل قول کردن
#10 ناصر 1393-11-15 09:46
شماره تلفن و ... برای چی ؟؟ ما که چیزی ننگاشتیم که بترسم شما لطف کرده و نوشته را بگذارید مطمئن باشید آقای ساکی ناراحت و از شما شکایت و دلگیر نمیشود !! چشم ها را باید شست طوری دیگر باید دید . بگذارید .....
________________
یافته: در خانه اگر کس است، یک حرف بس است ...
نقل قول کردن
#11 ناصر 1393-11-15 09:54
این خانه پر است از هوای سالم و حرفو حدیث های مختلف و هیچوقت یک حرف بس که نیست بلکه تضارب ارا میباشد ، دوست عزیز این خانه دیون حرف های بسیار است نه تنها یک حرف و دیگر هیچ .
نقل قول کردن
#12 Raptor 1393-11-15 12:06
دوست عزیز اگه میدانید ناراحت نمی شود به قوانین احترام بگزارید و با نام واقعی و تلفن نظر شما بارگزاری شود،سپاس
________________________
يافته: جناب آقاي رشيدي، اين افراد ممكن است با قصد و نيات مختلف در سايت نظر بگذارند و اتفاقاً يكي از نيات آن‌ها شكايت افراد مختلف از اين سايت و يا نهايتاً فيلتر شدن سايت باشد. ما چرا بايد تن به خواسته‌ي چنين انسان‌هاي مرموز با هويت مجازي بدهيم كه گاه نيز دوستاني هستند در لباس دشمن؟
هر روز زمان زيادي از زمان ما تلف شده و صرف اين موضوع مي‌شود كه به مخاطبان اين‌چنيني بقبولانيم كه هر چيزي را مطابق قوانين نمي‌توان منتشر كرد. انتشار و عدم انتشار آن را هم بنا بر مصالح سايت ما تعيين مي‌كنيم چرا كه از احوال كار خودمان بهتر است نظردهندگان با نام‌هاي مجازي خبر داريم .... اين بودكه نوشتيم: در خانه اگر كس است، يك حرف بس است!
نقل قول کردن
#13 همشهری اگاه 1393-11-15 17:20
مصاحبه جالبی برای بنده بود دستان درد نکندو خطاب به ان دوست عزیز که با هاش بحث داشتید در مسایل اجتماعی نظرت را بده ولی در ارتباط با اشخاص در تاریکی حرکت نکن در روشنایی رخ به رخ حرفت رابهش بزن ان هم محترمانه ...
___________________-
يافته: درود بر شما. براي مل لرها عيب است زيرآب‌زني كنيم. متاسفانه بسياري به جاي رو در رو قرار گرفتن با حريف، سعي مي‌كنند از قفا به ديگران حمله كنند و انتظار دارند ديگران نيز در اين زمينه آن‌ها را ياري كنند.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا