موسیقی لرستان از پیشینه کهن تاریخی برخوردار است و تا کنون خوانندگان فراوانی از این دیار توانستهاند از هنر موسیقی لری استفاده کنند و در عرصههای کشوری و جهانی خوش بدرخشند.
فضلالله صفاری یکی از خوانندگان پیشکسوت دیار لرستان؛ متولد 1330 و صاحب پنج فرزند است.
او به موسیقی لری علاقه دارد و میگوید: زمانی که 12 ساله بودم میدانستم که استعداد خوبی در خوانندگی دارم. در محله پشتبازار زندگی میکردیم و هر روز با دوستانم به کوه مشرف محلهمان میرفتیم؛ یکی از بچهها قابلمهای را به همراه خود میآورد و با آن تنبک میزد و من هم خوانندگی میکردم.
او میگوید: تا این که با شخصی به نام مرحوم علیخان شفایی آشنا شدم. او به استعداد من پی برده بود. با او عازم تهران شدم. شفایی دو آهنگ از من گرفت و در سن 20 سالگی صفحه گرام کار کردم.
این خواننده پیشکسوت لرستانی ادامه میدهد: کم کم در عرصه موسیقی نوار کاست وارد بازار شد و من با آقای فرج علیپور که کمانچه میزد کاری به نام سرنوشت را ضبط کردم.
به خاطر مردم میخوانم
او به آهنگ سرنوشت و نوبهار خود علاقه دارد و میگوید: زمانی که قطعه جدیدی را اجرا میکنم دوست دارم شنونده از کار جدیدم راضی باشد. من به خاطر مردم میخوانم.
صفاری از کودکی تا به حال به شغل لحافدوزی (ندافی) مشغول است او میگوید: زمانی که کم سن و سال بودم کسب و کار رونق نداشت و به جز چند شغل مانند بنایی، مسگری و لحاف دوزی وجود نداشت من هم به ناچار به شغل لحافدوزی مشغول شدم.
دست های پینه بسته این خواننده پیشکسوت رنج کار را به خوبی نشان می دهد. او به کارش علاقهای ندارد و می گوید: شغلم را دوست ندارم. هر روز گرد و خاک محل کارم بسیار آزارم میدهد. مکانی که در آن کار میکنم مخروبه است. اما اگر این کار هم نبود چگونه فرزندانم را بزرگ میکردم.
کسی برای هنرمندان کاری نمیکند
صفاری تا به حال اجازه نداده است کسی برای تهیه گزارش به محل کارش برود او میگوید: چند بار از صدا و سیما برای تهیه خبر مراجعه کردهاند اما من به هیچ کس تا به حال اجازه تهیه خبر ندادهام. وضعیت من به عنوان یک هنرمند پیشکسوت خجالتآور است. کسی برای هنرمندان کاری نمیکند. اگر مسئولین به هنرمندان بها بدهند این نباید وضعیت من باشد.
به پسرم اجازه ندادم وارد عرصه خوانندگی شود
این هنرمند خطه لرستان ادامه می دهد: من چهار پسر و یک دختر دارم. یکی از پسرانم صدایش بسیار شبیه من است اما اجازه ندادم وارد عرصه خوانندگی شود چرا که به هنرمندان بها نمیدهند.
موسیقی محلی بکر است
صفاری جایگاه موسیقی لرستان را در کشور بسیار خوب عنوان می کند و می گوید: هر بار که در یکی از استان های کشور موسیقی لری اجرا می کنیم با استقبال پر شور مردم روبه رو هستیم. موسیقی محلی بکر است.
زندگیام را به پای خوانندگی گذاشته ام
او می گوید: ضبط کردن آهنگ برای خواننده هزینه بر است. بیشتر هنرمندان برای اجرای جدید خود از جیبشان هزینه می کنند. من تا به حال زندگی ام را به پای خوانندگی گذاشته ام و اگر این همه وقت و هزینه را صرف کار دیگری می کردم موفق تر بودم. نمی توانم با لحاف دوزی هزینه ضبط آهنگ هایم را تامین کنم.
اما صفاری خوانندگی را بسیار دوست دارد و می گوید: اگر بار دیگر به گذشته برگردم با تمام مشکلاتم دوباره خوانندگی را ادامه می دهم.
در جشنهای عروسی از گروههای موسیقی لری استفاده شود
این هنرمند پیشکسوت از نحوه برگزاری جشن های عروسی با موسیقی های جدید گلایه دارد و می گوید: بیشتر کسانی که برای جشن های عروسی دعوت می شوند شعر های بدون محتوایی می خوانند که در شان مردم لرستان نیست. اگر از گروه های موسیقی لری اصیل در مجالس استفاده شود به حفظ موسیقی لری کمک فراوانی می شود.
او ادامه می دهد: صدا و سیمای مرکز لرستان در اقدامی تمام مشخصات خوانندگان لرستانی را جمع آوری کرد و وقتی علت را جویا شدم عنوان کردند اگر کسی جشن عروسی خود را برگزار کند می توانند از خوانندگان استان استفاده کنند ما هم از این اقدام خوشحال شدیم اما تا کنون هیچ خبری نشده است.
صدایم هنوز از بین نرفته است
او می گوید: با وجود اینکه هنوز صدایم را دارم اما برای ضبط آهنگ جدیدم هیچ هزینه ایی ندارم و نمی توانم کار جدیدم را به مرحله اجرا برسانم. مسئولین فرهنگی استان تاکنون هیچ کاری را برای حمایت از خوانندگان لرستانی انجام نداده اند. من بعد از گذشت 60 سال از زندگی ام هنوز هیچ گونه بیمه ای ندارم و مسئولین می گویند بیمه هنرمندان به خواننده تعلق نمی گیرد.
صدای کمان حلاجی کردن انگار ضرب آهنگی برای شعرهای صفاری شده است. او می گوید: زمانی که مشغول لحاف دوزی هستم همیشه اشعارم را به خود زمزمه می کنم و سعی می کنم صدایم اُفت نکند. هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم و می خواهم سر کار بروم انگار دار اعدامم حاضر است. من به کارم علاقه ندارم چرا که این گرد و خاک و پنبه زنی برای جسمم ضرر دارد.من این شغل را انتخاب نکردم. من خوانندگی را انتخاب کردم.
اگر بیمه پسرم نبود من باید در همان بیمارستان میماندم!
این خواننده خرم آبادی درباره مشکلات جسمی اش نیز میگوید: تا کنون سه بار عمل جراحی کردهام. اگر بیمه پسرم نبود من باید در همان بیمارستان می ماندم چرا که هزینه های درمانی ام سنگین است. مسئولین فرهنگی استان برای هزینه های درمانی ام هیچ اقدامی نکردند.
صفاری از علاقه مردم به به موسیقی لری و خوانندگان نیز میگوید: مردم زمانی که در محافل عمومی مرا می بینند بسیار خوش برخورد هستند و من از این موضوع خوشحال هستم. چرا که مردم حرمت هنرمندان پیشکسوت را هنوز رعایت می کنند.
او با خنده میگوید زمانی که در صدا و سیما اجرا دارم مردم از مجری میخواهند که بپرسد آیا موهای صفاری متعلق به خوش است؛ من هم میگویم بله موهایم کلاهگیس نیست. اما با بیماری قلبیام موهایم ریزش پیدا کرده است.
او لحظهای سکوت میکند و با لبخند به یاد یکی از خاطرات زمان انقلاب خود میاُفتد و میگوید: در زمان انقلاب در شهر شوش اجرا داشتم. مردم منتظر اجرای من بودند. دوستم حامد فیضیان از من خواست تا سنتور را کوک کنم. روی صندلیهايی که روبه روی تماشاگران قرار داشتند جاجیم پهن کرده بودند و من نمیدانستم جای برخی از صندلیها خالی است و زمانی که نشستم با پشت به زمین خوردم. همه تماشاگران تشویقم کردند و من هم بلند شدم و از آنها تشکر کردم.
سنگر به سنگر می رفتم و برای رزمندگان شعر میخواندم
صفاری درباره خاطرات جنگ تحمیلی نیز می گوید: اولیل انقلاب در ارشاد مشغول به کار بودم و از سوی این سازمان عازم منطقه مهران شدم و برای رزمندگان شعر همسنگر را میخواندم.
من سنگر به سنگر میرفتم و برای تقویت روحیه رزمندگان شعرهای انقلابی میخواندم. یاد همه شهدا زنده باد.
او درباره مشکلات جدید خوانندگان نیز میگوید: در اوایل انقلاب زمانی که کار جدیدم وارد بازار میشد؛ نوار کاست را برای شرکتها میبردیم و به تعداد وارد بازار میکردم. اما حالا به محض وارد شدن اثر سریع از روی سیدیها کپی میزنند، با این کار هزینه ما از بین میرود.
برخي از كانديداها جواب سلام آدم را هم نميدهند!
او از برخی از کاندیداها گلایه دارد و میگوید: زمانی که شخصی میخواهد کاندید شود برای جلب آرا مردم به سراغ خوانندگان پیشکسوت میرود اما بعد از اتمام کار همه چیز را فراموش میکند. من برای برخی از کاندیداها اجرا داشتهام اما اکنون جواب سلام من را هم نمیدهند!
صفاری صحبتهایش را اینگونه پایان میدهد: من دیگر توانایی کار ندارم. هنوز یک بار مسئولین نیامدهاند حال و روز مرا ببینند. ما تنها میخواهیم از هنرمندان حمایت شود. دوست دارم زمانی برسد که هنرمندان لرستانی دیده شوند.
منتشر شده در پایگاه خبری سفير افلاك
بازنشر در پایگاه خبری یافته
دیدگاهها