جشنواره فیلم فجر امسال در لرستان حال و هوای دیگری داشت. حضور مردم در سینما استقلال خرمآباد با شور و شوق دیگری همراه بود.
همه منتظر یک خبر بودند، خبر برگزیده شدن فیلم نعمتپور در جشنواره فیلم فجر. اختتامیه انجام شد و نعمتپور نه یک سیمرغ، بلکه دو سیمرغ بلورین را به خود اختصاص داد تا طبق قولی که به ما داده بود میهمان ما باشد.
سیدغلامرضا نعمتپور، کارگردانِ لرستانیِ فیلم "برای گونگادین بهشت نیست" که برای اولین بار در بخش فیلم مستند در جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین این جشنواره را برای لرستان نصیب خود کرده است، با پرواز صبح پنجشنبه 24 بهمن 92 به خرمآباد میآمد تا عصر همان روز ساعت 5، قبل از اکران فیلم اشباحِ مهرجویی، با خبرنگار سفیرافلاک مصاحبهای داشته باشد.
راس ساعت 4 و 53 دقیقه در سینما حاضر میشوم تا مصاحبه را در همان حال و هوای اکران فیلمهای جشنواره فجر انجام دهم.
چون از چند روز قبل حداقل روزانه به دیدن یکی از فیلمها آمده بودم با کمی دقت متوجه شدم شوق خاصی در نگاه و حرکات حاضرین موج میزند.
نعمتپور بهعلت مصاحبه با صداوسیما با چند دقیقه تاخیر خود را به سینما میرساند. در همان بدو ورود مورد استقبال "ناصر غلامرضایی" کارگردان فیلم معروف "خونبس" و برنده اولین سیمرغ بلورین در لرستان قرار میگیرد. اهالی هنر و حاضرین نیز، وی را در حلقه تبریکات خود میگیرند. خودم را به نعمتپور میرسانم و اتاقِ سردِ مدیرِ سینما برای مصاحبه درنظر گرفته میشود که صد البته سخنان گرمِ برنده 2 سیمرغِ بلورین جشنواره فجر، سردیِ را از یاد میبرد.
با تمام این اوصاف آنچه که در ادامه میخوانید گزارشی است از مصاحبه با سیدغلامرضا نعمتپور، برنده 2 سیمرغ بلورین از سی و دومین جشنواره فیلم فجر برای فیلم "برای گونگادین بهشت نیست".
مستند، یک هنر بیریاست
سیدغلامرضا نعمتپور تعریف خود را از فیلم مستند چنین بیان میکند: مستند، یک هنر بیریاست، زیرا دخل و تصرفِ کارگردان نسبت به ساختههای داستانی کمتر است و هر فیلم مستندی اطلاعات جدیدتری را به مخاطب میدهد.
"محال است بیننده فیلم مستندی ببیند و اطلاعات کهنه و بدون یادگیری به او منتقل شود" این اعتقاد برنده سیمرغ بلورین سی و دومین جشنواره فیلم فجر است.
سینمای مستند یک سینمای خلاقانه است
کارگردان مستند "برای گونگارین بهشت نیست" میگوید: من تا جایی که بتوانم برای ساختههایم پژوهش گستردهای انجام میدهم، زیرا زمانیکه فیلمساز از موضوع فیلمسازیاش شناخت کافی نداشته باشد به هر حال یک جایی به مشکل برمیخورد.
وی در ادامه میگوید: به دلیل دیدِ متفاوت فیلمسازان به یک موضوع مشترک، این امکان بوجود میآید که فیلمساز اطلاعات غلطی به بیننده ارائه کند، بنابراین وی باید تحقیق و پژوهش کاملی داشته باشد تا در سطح یک کارشناس، بتواند راجع به یک موضوع خاص، اطلاعات کافی داشته باشد.
خیلی از اساتید معتقدند که سینمای مستند یک سینمای خلاقانه است، حضور فیلمساز و فیلمبرداری از واقعیات، خود دارای مزایای فراوانی است.
در ساختههای جدید شرکت داده شده در جشنواره فیلم فجر، کارگردانان جسارت به خرج داده و سوژههای جدیدی را در زمینههای مختلف پزشکی، سیاسی، اجتماعی و ... انتخاب کرده بودند.
مستند همیشه در حاشیه است
امسال تعدادی از مخاطبین که به علت تکراری بودن سوژهها و بعضا به خاطر ضعف فیلمنامههای داستانی از این سینما خسته شده بودند، به بخش مستند روی آوردند و تصمیم گرفتند که دیدن فیلمهای مستند را در برنامه روزانه خود قرار دهند و این بهعلت تنوع کار در مستند است.
رئیس انجمن فیلم بسیج هنرمندان لرستان در اینمورد میگوید: جشنواره امسال نسبت به سالهای گذشته از تنوع و نظم بیشتری برخوردار بود ولی بازهم مستندسازان گلهمند بودند که توجه کافی به آنها نمیشود و مستند همیشه در حاشیه است، چه در اختصاص دادن سالنهاو چه در تبلیغات، این بیتوجهی کاملا محسوس بود.
این یک واقعیت است که اگر کارگردان مستندساز از حضار و دوستان خود دعوت به عمل نمیآورد خیلی از سالنهای فیلم مستند خالی میماند که این نشان از ضعف جشنواره است نه سینمای مستند.
این کارگردان لرستانی ضمن اظهار تاسف از گرایش جشنواره به فیلمهای داستانی آن هم بهعلت استفاده از چهرهها، میگوید: خوشبختانه در این شرایط دو سانس به اکران فیلم "برای گونگارین بهشت نیست" اختصاص پیدا کرد.
نعمتپور ادامه میدهد: منتقدین معتقدند تا زمانی که سینما مستند، اکران نداشته باشد آنها نمیتوانند راجع به فیلم موردنظر صحبت کنند زیرا منتقد با مخاطب سروکار دارد و تازمانی که مخاطب فیلم را نبیند نمیداند منتقد در چه موردی مطلب نوشته است و این باعث شده که مخاطب با سینما مستند آشنایی کمتری داشته باشد و برای همین، نقدی به کار مستند نمینویسند و این دور باطلی است که مستندسازان را درگیر خود کرده است.
"به علت موارد ذکر شده مسئولین در حال برنامهریزی هستند تا نمونههای خوب بخش مستند را در سینماها اکران کنند." این خبری است که نعمتپور برای مستندسازان دارد.
وی در رابطه با مستندهای جشنواره فجر امسال میگوید: 22 فیلم بخش مستند از نظر تنوعِ موضوعی و نوع ساخت با روایتهای قوی، پیشرفت خوبی کرده بودند یعنی فیلمها به صورتی نبود که کسی وارد سالن بشود و با خستگی آن را ترک کند.
از آغاز تا کنون با گونگادین
از ده سال پیش که نعمت پور کتاب "مشاهیر لر" نوشته استاد ایرج کاظمی را مطالعه میکند همان چند صفحهای که درباره علی میردریکوند نوشته شده به اندازهای برای او جذاب است که ذهنش را در این ده سال به خود مشغول میکند و میگوید: متاسفانه در این مدت فضایی برای تولید این اثر وجود نداشت و خوشبختانه به محض این که امکاناتی فراهم شد توانستیم در حد توان، کاری را تولید کنیم که مخاطب را هم راضی کند.
همسر نعمتپور، کارشناس زبان انگلیسی است و در این پروژه 24 ساعته دوشادوش همسر فعالیت کرده و کمکهای وی باعث میشود خیلی سریعتر از آنچه فکرش را میکردند به اطلاعات دست پیدا کنند.
در این مدت، مکاتباتِ فراوانی با دانشگاههای مختلف در سراسر دنیا از جمله آکسفورد، سوئد، آلمان و نیوزلند انجام میدهند و در واقع دانستن یک زبانِ فراتر از زبانِ ملی به خصوص زبان انگلیسی باعث میشود که بتوانند اطلاعات بهروزتری راجع به این شخصیت به دست بیاورند تا آنجا که نعمتپور میگوید: حضور وی بهعنوان یک کارشناس زبان خارجی خیلی به من کمک کرد و اگر وی کنار من نبود، زمان تولید فیلم خیلی بیشتر طول میکشید و نمی توانستیم بخش زیادی از اطلاعات را بدست بیاوریم.
رئیس انجمن فیلم بسیج هنرمندان لرستان در مورد جمعآوری اطلاعات از علی میردریکوند میگوید: خیلی از اساتید علاقهمند بودند راجع به شخصیت علی بیشتر بدانند. گوشهای از زندگی وی برای ما ناشناخته بود و قسمتی برای کسانی که خارج ایران زندگی میکردند. ما به نوعی به هم کمک کردیم و با رد و بدل کردن این اطلاعات، آگاهی هر دو طرف کامل شد.
نعمتپور گریزی به مشکلات تصویب طرح در ارشاد میزند و میگوید: زمانیکه این طرح را به ارشاد بردیم و شورا این طرح را برای ساخت تصویب کرد ترسیده بودم، چون راجع به گونگادین و علی میردریکوند اطلاعات زیادی در دست نبود و آنچه که در دست بود و هرآنچه که در اطراف ما وجود داشت یکسری اطلاعات تکراری و نوشتههای کپی محدود در فضای مجازی بود.
نعمتپور مکثی میکند، مثل اینکه دوباره به همان زمان تصویب طرح بازگشته، ادامه میدهد: مشکل دوم این بود که این اطلاعات بیشتر به صورت نوشتاری بود و در سینما نیاز است که نوشتار به تصویر کشیده شود به همین علت برای ما به ازای تصویری دچار هراس شده بودم.
"خوشبختانه بعد از شروع کار و مراجعه به کتابخانه ملی و کتابخانه مجلس روزنامههای سال 1344 که این اتفاق در آن سال افتاده بود را مطالعه کردیم و با خواندن این روزنامهها هر روز سرنخهای بیشتری را پیدا کردیم" نعمتپور بعد از گفتن این جملات نفس راحتی میکشد و ادامه میدهد: به سراغ کسانی رفتیم که نامشان در روزنامهها آمده بود. در این مدت یک سال و نیم ذره ذره توانستیم اطلاعات بیشتری کسب کنیم و هرکدام از این اطلاعات، مانند یک قطعه از این پازل، چهره واقعی علی را به ما نشان میداد.
وقتی برای اولینبار چهره علی را دیدم میخواستم از خوشحالی به خیابان بدوم و فریاد بکشم
دوباره چیزی در ذهن نعمتپور گنگ میشود و از سوالی بزرگ در ذهنش میگوید: در مرحله تحقیق و پژوهش این برایم مهم بود که علی چه ظاهری داشته؟ بنا به اطلاعاتی که پیدا کرده بودیم چهرهای از وی را تجسم میکردم و خیلی علاقهمند بودم چهره واقعی وی را نشان دهم گاهی اوقات نیز از اینکه چهره علی را پیدا کنیم خسته و دلسرد میشدیم، ولی یک روز نزدیک ساعت 4 صبح، وقتی در فضای مجازی اخبار را برای پیدا کردن اطلاعات بیشتری از علی میردریکوندی پیگیری میکردم، ایمیلی از "مریم فریسر"، استاد دانشگاه آکسفورد ارسال شده بود که حاوی یک قطعه عکس از علی در سال 1343 بود. وقتی برای اولین بار چهره علی را دیدم میخواستم از خوشحالی به خیابان بدوم و فریاد بکشم.
چشمان نعمتپور برقی میزند و میگوید: در طول این یک سال و نیم چنین اتفاقاتی فراوان برایمان افتاد. یکسری اتفاقات افتاد که بسیاری از آنها ماورائی است و ممکن است کسی باور نکند و از من نپذیرد ولی احساس من این است که 50 سال پیش علی میردریکوند در خلوت و تنهایی خودش راز و نیازی با خداوند خود داشته و عاشقانه به نوشتن این کتاب دست زده است و کارگاه هستی هیچگاه نمیگذارد کاری که به صورت عاشقانه اتفاق افتاده، بیپایان بماند. خیلی مواقع میشد بدون این که ما به دنبال موضوعی رفته باشیم یکسری اطلاعات جدید از علی به صورت اتفاقی بدستمان میرسید، که من همه اینها را به حساب این میگذارم که نظام هستی به ما کمک میکند تا زحماتی را که این شخص 50 سال پیش کشیده هدر نرود و ما بتوانیم گوشهای از زندگی وی را به مخاطب نشان دهیم.
نعمتپور همچنان در ارتباطاتش بدنبال اطلاعات جدیدی میگردد تا قهرمان داستانش را بهتر بشناسد. "مریم فریسر" نیز بخشهایی از کتابش با موضوع ادبیات به نام "یکی نبود" را به زندگی علی میردریکوند اختصاص داده است. علاقهمندی "مریم فریسر" به ادبیان دور از ذهن نیست زیرا او دورگهای از یک مادر ایرانی و پدری انگلیسی است.
برقراری ارتباط با علی میردریکوند
نعمتپور در طول مصاحبه لحظهای از تلاشهای همسرش غافل نمیشود و می گوید: رشته تخصصی همسر من خارج از حیطه هنر بود و اطلاعات چندانی راجع به این شخصیت نداشت ولی زمانیکه سوژه را با وی در میان گذاشتم در مورد این موضوع مطالعه کرد و به نقاط مشترکی با علی میردریکوند رسید. با توجه به اینکه هر دو طرف به زبان انگلیسی علاقهمند بودند وی نیز علاقهمند شد میردریکوند را بهتر بشناسد. روزبهروز که اطلاعات ما بیشتر میشد علی را در کل زوایای زندگی احساس میکردیم. همسرم میگوید از روزی که با علی آشنا شدهام، هر پنجشنبه مانند یکی از اقوام نزدیک برای او فاتحه میخوانم.
این کارگردان لرستانی ضمن بیان این مطلب که هر عضوی از این فرهنگ نسبت نزدیکی با ما دارد و باید تلاش کنیم این فرهنگ را به همه معرفی کنیم، ادامه میدهد: خودم را از لحاظ احساسی به علی خیلی نزدیک میدانم و به لحظاتی فکر میکنم که علی روی این داستان کار میکرده و مطلب مینوشته یا زمانیکه داستان را میخوانم تجسم میکنم که علی در هر لحظه از نوشتنِ سطر به سطر داستان در چه شرایط جسمانی بوده.
نعمتپور به این قسمت از صحبتهایش که میرسد با همان تاسفی حرف میزند که هر شنوندهای را نیز به همین حس وا میدارد. او میگوید: متاسفانه این نویسنده مستعد به علت مشکلات فراوان در وضعیت خیلی بدی در بروجرد زندگی میکرده و در روزهای سرد و برفی زمستانی بروجرد و روزهای گرم تابستانی در اوج فقر به نوشتن این داستان پرداخته است. در تحقیقات خود به یکسری نامههای علی رسیدیم که علی از وضعیت زندگی خودش گلهمند بوده و به یک نوعی درد و رنج خود را با دوستانش در میان گذاشته است.
مخاطبان نسبت به موضوعات تکراری واکنش نشان میدهند
گفتگو را به سمت نحوه اکان "برای گونگادین بهشت نیست" در کشورهای دیگر میبریم چون شرایط اکران در کشورهای دیگر با ایران متفاوت است علت آن هم رعایت قانون کپیرایت در این کشورها است و اکران نیاز به زحمت بیشتری دارد.
فیلم نعمتپور برای چند جشنواره در کشورهای دیگر از جمله انگلستان ارسال و مورد استقبال واقع شده است ولی هنوز پذیرفته شدنش در جشنواره به صورت قطعی اعلام نشده است. نعمتپور در این مورد میگوید: مسئولین جشنواره در یک ارتباط اولیه گفتهاند که از فیلم راضی هستند و امکان اکران آن در جشنواره زیاد است.
از آنجاکه فیلم مستند پس از حضور در جشنوارهها یک سری مخاطب جدید پیدا میکند، نعمتپور امیدوار است اکران گستردهتری داشته باشد.
رئیس انجمن فیلم بسیج هنرمندان لرستان در همین رابطه میگوید: در جشنواره فجر با "کتایون شهابی" که یکی از پخش کننده های بینالمللی فیلم است صحبت کردم. وی ابراز علاقه کرده تا تهیهکنندگی مجدد این فیلم را به عهده بگیرد تا با حضور یک شبکه خارجی و مرکز گسترش سینمای خارجی بتوانیم این فیلم را با کیفیت بهتری تولید کنیم.
سیدغلامرضا نعمتپور ضمن ابراز رضایت از این نکته که امروز اکثر مخاطبان نسبت به موضوعات تکراری واکنش نشان میدهند، میگوید: در استان ما سوژههای بومی وجود دارد که هم برای ما ناشناخته است و هم این ناشناخته بودن عامل جذابیت است. علاوه بر این زمانی که از قومیت و تمدن خود سخن میگویی مطمئنا افرادی مشتاق دریافت اطلاعاتی که ما از موضوعات منطقهای عنوان میکنیم هستند. هر فیلمسازی در هر کجای دنیا در ابتدا سعی میکند دنیای اطراف خود را جستجو کند و توصیه من به دوستان همکارم در استان این است که تاریخ پربار لرستان را به صورت مستند کار کنند. همانطور که دیدن تصاویری از قارهای دیگر برای ما جذابیت دارد حتماً تصاویری از محل سکونت ما نیز برای ساکنین خارج کشور جذابیت دارد.
وی در ادامه میگوید: علاوه بر سوژههای ناشناخته فراوان، فرصت دوم این است که ما موضوعات کمتری را به نسبت استانهای دیگر کار کردهایم. این دست ما را برای تولیدات بیشتر بازتر میکند و با توجه به پتانسیل هنری که در تمام رشتههای هنری استان وجود دارد با رجوع به خودمان موفقتر خواهیم بود.
در کل فیلمهای حاضر در جشنواره کمترین بودجه تولید مربوط به این فیلم بود
یکی از عجائب فیلم نعمتپور بودجه ساخت آن است. بودجهای باور نکردنی برای مستندی که صاحب دو سیمرغ بلورین برای فیلمساز لرستانی میشود.
زمانی که از وی در مورد بودجه ساخت پرسیدم نمیتوانستم پیشبینی کنم که چه رقمی را میشنوم. "بودجهای که برای ساخت فیلم داشتیم بسیار اندک بود و به جرات در کل فیلمهای حاضر در جشنواره کمترین بودجه تولید مربوط به این فیلم بود. 10 میلیون تومان کل هزینه تولید من بود در حالی که خیلی از فیلمها فقط برای هزینه تدوین و صداگذاری 20 میلیون تومان پرداخت کرده بودند.." این توضیحی است که نعمتپور در رابطه با بودجه ساخت فیلمش میگوید.
ادامه میدهد: استنباطهای جهانی نسبت به ساختههای ما استنباطهای خاصتری هستند و نکات ریزی که ما در کشور خودمان رعایت نمیکنیم آنجا باید طبق استاندارد خاصی صورت بگیرد. سرمایهگذار و تهیهکننده این کار هم خیلی اصرار داشتند تا دامنه اطلاعات و تحقیقات را در کشور انگلستان گسترش دهیم تا بتوانیم تصاویر جذابتری داشته باشیم.
موفقیت در هنر
از آنجاکه در کارهای هنری هیچ چیزی قابل پیشبینی نیست بسیار اتفاق افتاده که یک هنرمند اثری را تولید کرده و سالها بعد تلاش کرده که بتواند خود را در آن حد نگه دارد. گاهی اوقات این مرز شکسته شده و به مدارج بسیار بالاتر رسیده و گاهی اوقات نیز نتوانسته به حد این موفقیت برسد. این اتفاق در تاریخ سینما نیز دیده میشود.
برنده سیمرغ بلورین سی و دومین جشنواره فیلم فجر میگوید: به جرات بگویم به این فکر نیستم که کار بعدی من بهتر از این فیلم باشد. اگر توانستم این موفقیت را به دست بیاورم خدا را شاکر هستم و اگر نتوانستم نباید دلسرد شوم. دغدغه من بیشتر این است که کار بعدی ارزشمند بوده و مورد استفاده قرار بگیرد. تلاش من این است که ساختههای بعدیم نیز به لرستان مربوط باشد و اعتقاد دارم هر فیلمی که ساخته میشود حتی فیلمهای بد، در آینده میتواند مورد استفاده واقع شود. به طور مثال مستندی که ما تولید کردهایم، اطلاعات و تصاویری که جمعآوری کردهایم از روی منابع قبلی که فیلم تاریخی ساخته بودند استفاده کردهایم و ما نیز پلهای گذاشتهایم تا دوستان در آینده پلههای بعدی را بگذارند تا بتوانیم اوج فرهنگ و قومیت خودمان را نشان دهیم.
بهشتی برای گونگادینهای امروز لرستان بسازیم
نعمتپور به گونگادینهای امروز اشاره میکند: احساس میکنم علی میردریکوند هیچ وقت از بین نمیرود زیرا همیشه شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به شکلی است که در کل کشور علیهای فراوانی وجود دارند که ما نمیشناسیم. این افراد بسیار مستعد هستند. علی میردریکوند یک زنگ خطر برای کسانی است که کار فرهنگی انجام میدهند تا نگذارند استعدادهایشان به راحتی از بین برود. علی میردریکوند با بسیاری از اساتیدی که امروز شناخته شدهاند همدوره بوده ولی متاسفانه نامی از وی نیست و اگر در آن شرایط از وی حمایت میشد الان اینگونه نبود.
خیلی از افراد در آن سال به جای اینکه به دنبال این باشند که پتانسیل داستان و درجه اهمیت آن را پیدا کنند به دنبال جایزه نقدی بودند که به علی میردریکوند تعلق گرفته بود و حتی امروز نیز باز بحث بر روی جایزه علی میردریکوند است و این مشکل اصلی ما در استان است.
نعمتپور از گذشته به حال میآید و میگوید: و ما علیهای فراوانی در لرستان داریم که استعدادهایشان کاملاً نادیده گرفته میشود، در سکوت در گوشهای پنهان میشوند و در تاریخ محو میشوند. اگر مسئولین بتوانند بهشتی برای گونگادینهای امروز بسازند مطمئنا خداوند نیز پاسخشان را در آن دنیا خواهد داد.
وی خطاب به اهالي مطبوعات نیز میگوید: مطبوعات باید سینمای مستند را بیشتر رواج دهند تا مخاطب عادی با این سینما آشنا شود چون مستند با واقعیت سروکار دارد. آن چیزی را که میبیند میتواند با واسطه به مخاطب نشان دهد و مخاطب خود برداشت مستقیم از اطلاعات ارائه شده به دست بیاورد.
در طول مدت مصاحبه نعمتپور تمام یک سال و نیمی را که برای ساخت فیلمش تلاش کرده بود را دوباره زندگی کرد. از مشکلات و هراسهایش به هنگام تصویب طرح تا الان که با دستانِ پُر از جشنواره بازگشته بود و دل همشهریان خود را شاد کرده بود.
امیدواریم این هنرمند موفق لرستانی هر ساله با بهترین ساختههایش همچنان افتخارآفرین باشد.
مصاحبه و تنظیم: فاطمه سپهوند / پایگاه خبری سفير افلاك
بازنشر در پایگاه خبری یافته