اشاره:
...امشب که صراحی خاطره تلخ است و قامت راست تو در نون خطاطی شده امیرخانی
مشق پنهان شدن میکند
و آن سر بزرگ بر تن نحیف قلم نشسته است
باز باد جنوب غرب است که آمده بر لحظهای که باید تو را یادآوری کنم...
آخرین سطور و کلمات مقدمه دو کتاب بیرقیب و اخیر استاد "سید فرید قاسمی" را با این دو سه مفهوم با دقت بخوانید.
نخست آن که: معنی عام شهر و شهرنشینی در طول تاریخ بشر، معادل مفهوم تمدن است. در نقل تاریخ تمدنهای بشری، مبنای سنجش تمدن، شهر و گردهمایی شهری بوده است.
دوم: شرایط اقلیمی و جغرافیائی، زبان، نژاد، مذهب، تاریخ و ادبیات مشترک را از عوامل مهم ترقی تمدنها دانستهاند؛ لذا در پرداخت تمدن، این عوامل را برای بررسی بکار میگیرند. نشانه تمدن دولتشهرها را همین عوامل میدانند. لذا در بحث ملل متمدن، ترقی علوم، هنر و اندیشه و دانسته زندگی کردن معیار است. یونان باستان علاوه بر داشتن این عوامل، مورخانی داشته و مکتوباتی که به بناها و خاطرات و ادبیات شفاهی شکل دادهاند. جان بخشیدهاند و قدرت تسلط فرهنگی بر تاریخ را زمینهسازی کردهاند... در لرستان هر سه این شاخصها در تاریخ کهنسالش وجود داشتهاند. منتها مورخ و پژوهشگر تا پنجاه سال پیش برای باوراندن این مفهوم نبوده است. البته چون سید فریدی هم تا کنون وجود نداشته است.
سوم:
من کمبهرهترین فرد از ادب و آداب استاد سید فرید قاسمی هستم. کتابهای خریداری شده را رضا ساکی به من رساند و در هیاهوی زندگی خلوتی ساختم و به خلوتگاه کتابهای استاد سید فرید رسیدم.
بعید است یک نفر در تاریخ ایران همچون عشق بزرگی به موطنش داشته باشد. موطنی که هنوز همشهریانی تیز انگشت دارد و به چشم محقق فرو میکنند.
قصهای است پرآب چشم ...
بعد از نوشتن چند صفحه برای سایت گلونی؛ با جناب سید قاسمی تماس گرفتم. منقلب شدم. از بیمارستان میآمد.
ما چه کردهایم با احرار قلم که قله قلمی چون سید فرید؛ باید در مورد ما دیگر سکوت کند.
کمترین آدابی که از ایشان در خاطرم گذشت؛ حقگزاری بود. مشغول شدن به شناخت نامه قلم فرید؛ کمترین ادای دین خواهد بود.
این دو ابر کتاب؛ تاریخ فرهنگ لرها را در مقایسه با اقوام دیگر از نظر مدنیت؛ در ترازو قرار خواهد داد.
او برای مردمی شناسنامه گرفته است که بر دیگران، قدمت فرهنگی دارند.
کاش مردم بدانند که این قلم و این دو کتاب؛ بر مسیر مدارا و پژوهش؛ چه شمشیرهایی که باید جنگاوران میزدند؛ جبران کرده است.
سید فرید نیای ماست.
او فرزندی است که ویردار پدر هم هست.
به سلامت باد چشماش. از انگشتان دریده دهان کلام ما.
متشکرم از چند هزار صفحه این دو کتاب و از عیدانه پیش از موعد رضا ساکی خوب ... بخوانید که شهر ما خالی ز عشاق نیست ... یک نفر هست که از خویش برون آمده و کاری کرده است ...
به بخش اول معرفینامه بپردازم:
به بخش اول معرفینامه بپردازم:
چرا این دو ابر کتاب سید فرید قاسمی، چون حافظ و سعدی برای خانه لرها لازماند؟
1- به عدد 1379 صفحه کتاب سرگذشت خرمآباد و 858 صفحه دانشنامک خرمآباد، حالا باید کلمه انتشار یافت را اضافه کرد. این دو کتاب دوهفتهای در جلوی چشم من است. عمر کهن خرمآباد از عصر پارینهسنگی تا عصر دیجیتال. به عبارتی میشود بیش از 22 کتاب 100 صفحهای که اگر هرکدام به قیمت امروز در پشت جلد 20 هزار تومان قیمت بخورند، حاصل ضربش 440 هزار تومان میشوند این مقدار کاغذ آن 22 کتاب؛ اما مؤلف ناشر، قیمت این دو کتاب را نصف قیمت و با بیش از 50 درصد این محاسبه، با خود تخفیفی به خواننده عرضه کرده است.
این را سردستی حساب کردم که اگر قیمت را به رسته کتب مرجع محاسبه میکردم، به یکچهارم قیمت آن را خریدهای. این فقط محاسبه کاغذ بود. محاسبه تفکر و خرد محتوای کتاب که مرارت چشم و زحمت قلم سی و چند ساله مرد بلندبالای فرهنگ معاصر ایران است و در طراز اولینها در نوع خودش را چه کسی پیمانه کند؟
محاسبه رنج تحقیق و مرارت فیشبرداری 30 ساله؛ هزاران هزار فیشبرداری و ثبت هزاران اسم و تاریخ و سند و تطبیق این سند با آن سند و ریشهیابی اسناد و تصدیق سندها و ادغام اطلاعات و نگاشتن چند باره آن را چه چیزی پیمانه میکند؟ محاسبه آن قلم مستحکم و خط فروتن و خوشآهنگ که اینهمه را چون الیاف ابریشم به هم گره زده است که یک تپق و افتادگی قلم و گریز ناغافل تاریخنگار و نگاره نویس را مشاهده نکنی، چه قیمت دارد؟
تاریخ در ترازوی عقل انداختن است، به جذابیت رمان و بعد حس این که استادانه حضرت امیرخانی به ظرافت در هر خط بسمالهی را نگاشته است. این دو کتاب، دو یماند. دو نهر. قطرههایی هموزن دریا و شاید بعد از انتشارشان، لرها را باید بینالنهرین این دو کتاب به تمدن و دیرپایی، در تاریخ پیمانه کرد.
از ناراستی روزگارست که باید برای گوهر یافته شده، سنگ خود را به قیاس دیگران محک بزنی. اگر تبریز و اصفهان و یزد و کرمان و شیراز، موضوع این دو گنجنامه بودند، در همین سفر عید که ما لرستانیها به دیارشان رهسپار میشدیم، در سردر شهر و میدان بزرگشان زیر اصفهان شناخت و شیراز شناخت، این دو کتاب را تبلیغ میکردند و احتمالاً بهجای هدیه سررسید اداره فرهنگ و استانداری و شهرداری و کارخانه و کارگاه، این دو کتاب فرضی عیدانه مسافران و جهانگردان و اهل تاریخ و فرهنگ و هنر بود.
اما تا زمانی که ما حالمان خوب نیست و متوجه عظمت تاریخ این قوم ایرانی که زبان و تبارش، نگاهبان و نگهدار ایران عزیز بوده است، گنجنامهمان هم عزت گنج در خرابه را خواهد داشت و آنچه کفه ترازوی لرها را در برابر مدنیت و تمدن شهرهای ایران سنگین میکند، از شاهین ترازو میاندازیم.
مطمئِن باشید این دو مولود شگفت، سرمشق دانشوران شهرهای دیگر ایران خواهد شد. چه در روش و چه راهنمای به زیور آراستن تمدن شهرهای ایران. آنها میدانند که کاری که تاریخ مدنیت یک دیار را با این ظرافت و حجم به داوری اهل خرد میبرد، زیربنای اعتماد به نفس فرزندانشان و جویبار آبادی دیارشان خواهد بود.
2- از میان صفحاتی که خواندهام و ارزیابی اجمالی از این دو کتاب، بنا بر تنزه و فروتنی این شخصیت ملی که نیمی از عظمت عمر شریف و هرلحظه مؤثرش برای تاریخ معاصر را برای دیار من صرف کرده است، کتابی در دست تهیه دارم احتمالا به نام "سید فرید شناخت یا شناخت نامه استاد سید فرید قاسمی". آنچه تا کنون جمعآوری کردهام، سخنان نغز خلوت بزرگان ایران در مورد ایشان، روش ایشان در تاریخ ایران، آثار و بازشناسی بیش از یکصد کتاب آن جناب است.
چون بارها چه در تهران به زور وزیر و وکیل، حریف نکوداشتی برای ایشان نشدند، در نهایت بدون اذن ایشان صفحات را نخواهم فرستاد. کسی باور نمیکند که این همه باغستان از وی به سن شناسنامهای؛ در مدار پنجاهسالگی است.
حسن هوش وی را به صغر سن در برابر کهنسال پرستی فرهنگی ایرانیان نادیده گرفتند در لرستان. در پایتخت و دانشکدههای خبر و آموزشهای روزنامهنگاری، کتابهای عهد جوانی ایشان تدریس میشود. کتب سالهای اخیر که جای خود دارد. ما نیاز دیارمان را به سید فرید قاسمی متأسفانه جوری مطرح میکنیم که اصرار بیستوچند ساله ایشان بر تأسیس پژوهشکده و کتابخانه و گروههای تمدن ساز فرهنگی، انگار نیاز اوست. بزرگترین ظلم به لرستان همین است که او قلم را در مورد موطنش بر زمین بگذارد و بهانه بسیار برای این کار هست. چرا از مزیت ملیمان استفاده نمیکنیم واقعاً من واماندهام.
3- بیست دلیل برای چاپ و باز نشر این کتاب خلاصه کردهام. برای انگیزه سازی در آدم خوب و مدیران فرهنگی خوب و مسئول خوب و استاندار خوب و بقیه خوبها شاید یک دلیل کافی باشد. اگر خدای نکرده دشمن فرهنگ باشند بازهم یک دلیل کافی است: حال نداریم. هزینهمان را جایی دیگر صرف میکنیم... دلمان نمیخواهد... در حال یافتن دلیلی هستیم در خلوتگاه امن سیاستهای فرهنگی! نه برادر من مدنیت لرستان اگر نفس و اعتماد به نفس به ریههاش برگردد و قامت بگیرد، امنیت ملی و فرهنگی ایران را تضمین کردهای. بگذار نسل امروز و فردای لرستان با این چند هزار صفحه شفاف و به دور از خودشیفتگی منطقهای و محلی، زبان ایران عزیز برای جلوگیری از جدایی سرها باشد.
بیست دلیل برای سر کردن لرها به عموم و خرمآبادیها به خصوص با دو کتاب سید فرید قاسمی نوشتهام. آن بیست دلیل را در مقالهای دیگر خواهم آورد.
در پایان صرفنظر از این که نامگذاری خرمآباد کنونی به تاریخ خایدالو، ماداکتو، سیماشکی و یا مادر شهر کاسیها یا مادها ربط تاریخی پیدا کند یا به تهاجم آشور بانیپال یا ریشهیابی به بابل و هر قومیت و نژادی آن را برسانیم، بهتر است نظری به آثار متنوع جناب سید فرید قاسمی که در بومشناسی لرستان و خصوصاً در خرمآبادشناسی و دیریهشناسی که زمان را به لحظات پیش از تاریخ میکشاند و از الف پیدایش تا دیرینهشناسی پاسنگر میبرد و از صدها مستند و مشاهده و روایت جمعآوری کرده، با دقت و انصاف و صاحبنظری یک پژوهشگر درجه یک مسلط به همه اسناد منتشر شده در داخل و خارج ایران، روایتی صادقانه که مجموعه تلاش همه آن پژوهشگران قبلی است، رجوعی کنیم. کتبی نوشته است که به جای ترکیب، به تصحیح و کیمیای عنصر پرداخته است. به آنها گوش فرا دهیم. بحری است در کوزه برای آنکه نمیتواند همه نوشتهها را بخواند و دریابد.
اطلاعات کتاب سرگذشت خرمآباد دیگر سند هویتی است. آن کتابهای نایاب و نایافته که امید تجدید چاپ راحت و ارزان هم ندارند، در این کتاب آمده است.
بنده از سید فرید عزیز و دیگر بزرگان و گذشتگان عمر و جان گرفتهام. هرچند روزی که قلم را در روزنامه بر زمین گذاشتهام؛ اولین دیدار و نشست را با ایشان گذاشتهام. معمولاً وقت هیچ محققی را به گپ و گفت نمیگیرم. خانه شاگرد هیچ ارجمندی هم نبودهام و جفا هم شاید دیدهام؛ اما همه ما بر شانه گذشتگانمان ایستادهایم.
شاگردان و یاران و هم صحبتان ایشان که مستقیم از او آموختهاند امید است در این مورد حقگزاری کنند. تبلیغ معروف است به قول علما. باشد که اندکی از خستگی اهل قلم بکاهیم.
علی صارمیان
مطالب مرتبط: سرگذشت خرمآباد – دانشنامك خرمآباد
علی صارمیان
مطالب مرتبط: سرگذشت خرمآباد – دانشنامك خرمآباد