غواص و امدادگر کرمانشاهی از 28 سال گذشته تاکنون توانسته است 99 نفر را در سوانح گوناگون از مرگ حتمی نجات دهد که حدود 60 نفر از این نجاتیافتگان اهل لرستان بودهاند.
بهمن پرورش همچنین توانسته است پیکر تعداد زیادی از جانباختگان حوادث مختلف را در شرایطی بسیار دشوار در سرما و گرما و زمانی که همگان از یافتن اجساد آنها ناامید شده بودند، کشف کند و تحویل خانوادههایشان دهد که از این تعداد نیز 26 نفر اهل لرستان بودهاند.
خبرنگار ایرنا روز چهارشنبه در ارتباط با اهداف این ناجی، نحوه نجات جان انسانها و اقدامات امداد و نجات وی در استان لرستان گفتوگوی مبسوطی با وی انجام داده است که در ادامه میخوانید:
نخستین تجربه و سرآغاز نجات انسانها توسط شما کی بود؟
از سال 68 در یکی از سرابهای کرمانشاه شخصی را از غرق شدن نجات دادم که این کار سرآغازی برای نجات 99 نفر در سوانح گوناگون آب، کوه، آتش و تصادفات جادهای بود.
از سال 79 تاکنون که 18 سال میگذرد بدون حقوق، پاداش و بیمه در اختیار سازمانهای امدادی کشور قرار دارم و به مردم امدادرسانی میکنم بطوریکه تاکنون به 22 استان بزرگ و 98 شهر ایران بارها و بارها تا سرحد جان امدادرسانی کرده و بیش از 30 هزار ساعت عملیات سخت، جانفرسا و خطرناک را در کشور با موفقیت انجام دادهام.
تاکنون 32 بار تا چند قدمی مرگ پیش رفته که با دعای خیر مردم و لطف خداوند از مرگ رهایی یافتهام و با پیدا کردن غرقشدگان زیادی توانستهام موجب رفع نگرانی هزاران خانواده داغدار در کشور شوم.
هر کدام از افرادی را که نجات داده و یا پیکرهای آنها را یافتهام داستان منحصر به فرد خود و گاه داستانهای ماورا طبیعه ای دارند که پرداختن به همه آنها به مثنوی هفتاد من کاغذ تعبیر میشود.
نحوه همکاری شما با نیروهای نظامی چگونه بوده است؟
من امدادرسانی به اکثر نیروهای نظامی ایران را در پرونده خود دارم؛ 2 بار با هوانیروز همکاری داشتم که طی آن موفق به یافتن پیکر سه سر استاد خلبان و تمامی قطعات گرانبهای بالگرد کبری و بالگرد 206 در اعماق آبهای کرمانشاه و اصفهان شدم.
30 شبانهروز برای یافتن شهدای انتظامی غرقشده در سیمره تلاش کردم و به گواهی نیروی انتظامی در این راه 2 بار تا سرحد مرگ هم قرار گرفتم.
شهدای ارتش را در خاک عراق در بین میادین مین و رودخانه فصلی کنه کبود در زمستان سرد کشف و به ایران منتقل کردم و در نیروی هوایی، سپاه و بسیج نیز فعالیتهای امدادگرانه داشتهام.
در قبال نجات جان انسانها دستمزد میگیرید؟
همه آنچه انجام دادهام بدون هیچگونه توقع و چشمداشتی بوده است؛ تنها 2 بار از طرف برخی خانوادهها پاداش گرفتم که آنها صرف امور خیریه کردم و یکبار که بر اثر انجام یک عملیات، لباسهای غواصیام تخریب و مستهلک شده بودند مبلغی به عنوان هدیه برای خرید لباس غواضی دریافت کردم.
در 28 سال گذشته حدود 500 میلیون ریال از امکانات شخصیام نیز از بین رفته است؛ هرچقدر وسایل، ابزار و امکاناتم به روز باشند عملیات هنگام حادثه نیز به نحو مطلوبتری انجام میشوند ولی تاکنون از هیچ نهاد و یا سازمانی موردحمایت قرار نگرفتهام و حتی بیمه نیستم.
هنگامیکه شخصی غرق میشود افراد بیگانه و متفرق زیادی در محل تجمع میکنند که هیچ نسبتی با خانواده حادثه دیدگان ندارند لذا در این هنگام بارها وسایلم مفقود شدهاند.
میانگین سنی افرادی که نجات دادهاید چقدر است؟
بیشتر افراد غرقشده که تاکنون موفق به نجات آنها شدهام و یا پیکرهای افراد غرقشده بین 17 تا 25 سال و عموماً مرد بودهاند.
آبهای آزاد کمین گاه مرگ است و اگر خانوادهها بدانند تاکنون پیکر چه جوانهای ورزشکار و شناگران قهاری را از قعر آبها بیرون کشیدهام هیچوقت به فرزندان خود اجازه نخواهند داد در مسیر این آبها شنا کنند.
در خصوص عملیاتهایتان در لرستان توضیح دهید؟
در استان لرستان تاکنون بارها عملیات امدادی در شهرهای دورود، نورآباد، کوهدشت، الشتر، خرمآباد و دوره چگنی داشتهام که هر کدام بهتفصیل حکایت خاص خود را دارند و استان لرستان از جمله استانهایی است که به دلیل چشمهها و رودخانههای خروشان عملیات امدادی زیادی را در آن داشتهام.
در تاریخ بیستم تیرماه سال 84 تعداد 2 نفر از طایفه کاکاوند در سیمره غرق شده بودند که جسد نفر اول را پیدا کردم و هنگام جستجو برای نفر دوم تعداد زیادی از زنان در حال شیون و گریه در قسمتی از تپه مشرف به قسمت عمیق رودخانه سیمره منتظر کشف غریق دوم بودند.
با احساس خطر از اینکه ممکن است یکی از این بانوان به داخل آب سقوط کند از ادامه کار دست کشیدم و به بزرگان طایفه گفتم تا زمانی که آن جمعیت کنار نروند کار جستجو را ادامه نمیدهم که به فاصله چند ثانیه بعد از هدایت آن جمعیت به عقب، همان قسمت از تپه سقوط کرد.
فرماندار وقت کوهدشت 55 نفر از زنان نجات یافته در این حادثه را در آمار نجات یافته های پرونده من ثبت کرد و در بعد از ظهر همان روز پیکر غریق دوم نیز پیدا و تحویل خانواده او شد.
البته تعداد نجاتیافتگان بر روی آن تپه بیش از 85 نفر بود که به احترام فرماندار وقت کوهدشت همان 55 نفر ثبت شد.
سال گذشته نیز جوانی در رودخانه کشکان غرق شد و بعد از یک هفته عملیات سخت در آبهای خروشان کشکان توانستم جسد را پیدا کنم؛ 2 بار احتمال وقوع حادثه در این عملیات برایم وجود داشت.
در همان هفته افراد محلی زیادی برای پیدا کردن این جسد وارد آب شده بودند که برخی از آنها را که مرگ سه نفر از آنها حتمی بود را نیز از غرق شدن نجات دادم.
در یکی دیگر از عملیاتهایم در لرستان جوانی سرکانی در آبشار بیشه غرق شده بود و پنج روز طول کشید تا جسد او را پیدا کنم؛ یک روز که در پی یافتن غریق بودم پنج نفر را مشاهده کردم که مشغول شنا در همان نقطه حادثه بودند به آنها هشدار دادم که مراقب باشید ما در همین نقطه به دنبال غریق میگردیم ولی توجه نکردند و در همان روز 2 نفر از آنها غرق شد که یک نفر درگذشت و با نجات فرد دیگر نام او را بهعنوان پنجاه و نهمین نجاتیافته لرستانی در پروندهام ثبت کردم.
شصتمین فرد نجاتیافته لرستانی مربوط به سال 94 در منطقه تنگ تاریخی سی پله سیمره بود؛ در حادثهای یک دستگاه موتور آبی بر اثر سیلاب فصل بهار زیر آب رفته و مفقود شده بود که از من برای پیدا کردن آن دعوت شد، همان حین یکی از بستگان صاحب دستگاه که برای کمک به من وارد آب شده بود غرق شد که به سرعت وی را نجات دادم.
تمامی آمار 25 نفر غریقی که در شرایط بسیار سخت در لرستان توانستم پیدا کنم بهصورت فهرستی برای ستاد مدیریت بحران لرستان و هلالاحمر این استان ارسال شده است.
آیا تاکنون در لرستان موردی بوده که نتوانسته باشید جسد غریق را پیدا کنید؟
در یک مورد که مربوط به شهریور سال 86 در دریاچه گهر بود با اینکه 14 روز به صورت شبانهروز مشغول تجسس و جستجو در شرایط بسیار سخت و سرد منطقه بودم موفق به یافتن جسد نشدم.
در این عملیات در هفته نخست خانواده غریق من را عمرانی کردند اما در هفته دوم بهتنهایی به تلاشم ادامه دادم و به سختی با پارو زدن قایق را در نقطه حادثه ثابت و غواصی میکردم.
با توجه به اینکه هفته قبل از آن حادثه در مازندران عملیات سختی را انجام داده بودم و با توجه به شرایط بسیار دشوار امکان صرف زمان بیشتر در منطقه نبود و موفق به کشف جسد نشدم البته همان جسد بعد از 9 سال و 2 ماه از عمق آن آبهای سرد بر اثر وزشهای تندباد به سطح آب آمد.
با توجه به سردی آب آن منطقه تنها 30 درصد جسد تخریبشده بود که نشان میدهد من در چه شرایط آب و هوایی سخت و سردی به مدت 14 روز در همان نقطه به دنبال پیکر آن غریق بودم.
هفته گذشته نیز به دنبال یک غریق در روستای چم آستان کوهدشت به لرستان دعوت شدم که بعد از چهار روز تلاش جسد او را پیدا کردم.
در زمستان سال 90 تعداد 2 نفر از شناگران بسیار حرفهای در تنگه کفن اله سیمره غرق شدند، زمانی که برای یافتن آنها به محل حادثه رفتم نیم متر برف روی زمین بود؛ لازم به ذکر است این دره به دلیل سخت گذر بودن مسیر به کفن اله نامگذاری شده است.
هوا در آن منطقه به قدری سرد بود که گاهی حس میکردم خون در بدنم منجمد شده است، در جریان تند آب و بین سنگهای بزرگ و تاریک عمق آب به دنبال آن 2 غریق بودم که توانستم آنها را در مدت 2 روز از آب بیرون بکشم که بلافاصله بعد از این کار خود را به مجاورت نزدیک آتش بزرگی که با لاستیکهای خودرو روشن شده بود، رساندم.
آیا در حین عملیات نجات با مورد عجیب و شگفتانگیزی برخورد داشتهاید؟
برخی عملیاتها حس و حال منحصر به فردی قبل، حین و بعد از عملیات برایم دارند؛ در یکی از عملیاتهایم در سال 80 فردی اهل لرستان را نجات دادم که داستان عجیبی دارد.
از چند روز قبل از انجام آن عملیات نامی خاص مدام در ذهنم تداعی میشد آن نام «سید جواد نظریان» بود، نامی که تا آن زمان نشنیده بودم.
در آن ایام با برادرم برای شنا به منطقه سراب نیلوفر در 20 کیلومتری کرمانشاه رفتم که یک نفر غرق شد و برای یافتن آن غریق از عمق 6 یا هفت متری وارد عمل شدم؛ بعد از چند ساعت عملیات جستجو غریق را پیدا کردم خیلی عجیب بود پیکر وی خیلی سبک و راحت بالا آمد.
غریق که سربازی لرستانی بود از پادگان شهید رجایی کرمانشاه به همراه 2 نفر از هم خدمتیهایش به آن سراب آمده بود؛ زمانی که بلوز سربازیاش توسط یکی از هم خدمتیهایش به روی صورتش انداخته شد، نام سید جواد نظریان نظرم را جلب کرد یعنی همان نامی که روزها قبل ذهن مرا درگیر کرده بود.
در گرمترین مواقع سال برای کشف پیکرهای غرق شدگان در تنگههای مخوف و رودخانه خروشان سیمره به لرستان آمدهام.
در یک مورد از این عملیاتها در تاریخ سیام اردیبهشتماه 1392 پیکر دختر خانمی را از سیمره بعد از چهار روز تلاش کشف کردم و در سال بعد از آن دقیقا در همان روز و در همان نقطه و بعد از چهار روز تلاش پیکر دختر جوان دیگری را پیدا کردم.
جالب است در حالیکه با شما (خبرنگار ایرنا) در حال مصاحبه بودم فردی پشت خط من آمد که مجبور به قطع تماس شما شدم و بعد از پاسخ دادن به وی متوجه شدم نوجوانی 15 ساله اهل لرستان در رودخانه کشکان غرق شده و بعد از 2 روز هنوز جسدش پیدا نشده است لذا باید در اولین فرصت خود را به محل حادثه برسانم.
دلیل انگیزه بالای شما برای نجات جان انسانها چیست؟ کسی را میشناسید که به اندازه شما جان دیگران را نجات داده باشد؟
در این وانفسایی که هر کسی به فکر خویش و به دنبال شهرت، ثروت و مقام است هدفم اشاعه فرهنگ خدمت به مردم و دولت است؛ اگر به دنبال پست و مقام بودم تا الآن به خیلی جاها رسیده بودم اما افتخار میکنم که راه خدمت به مردم را برگزیدهام.
تاکنون کسی به اندازه من در نجات و یافتن جسدهای غرقشدگان اقدام نکرده است و قصد دارم سه رکورد یعنی تعداد پیکرهای کشف شده، تعداد ساعات عملیات امدادی و تعداد شهرهایی که در آنها عملیات امدادی داشتهام را در گینس ثبت جهانی کنم.
من عنوان شهروند نمونه کشور را توسط نیروی انتظامی دریافت کردهام و معتقدم خداوند این سعادت را نصیب من کرده است که خادم راستین مردم باشم.
هیچ چشمداشتی در ازای انجام کاری که میکنم ندارم ولی تاکنون آنگونه که باید دیده نشدهام و گاه احساس میکنم اقداماتی که من انجام میدهم به اندازه آن فوتبالیستی که سنجاقکی را از زمین فوتبال نجات داد، بازتاب نداشته است.
این جادوگر آبهای ایران از این گلایه میکند که با اینکه از قوم لک است و عملیات زیادی در لرستان انجام داده اما هیچگاه آنگونه که شایسته خدماتش بوده دیده و یا تجلیل نشده است.
پرورش متولد سال 1346 اهل کرمانشاه داری سه فرزند است که میگوید بیمه نیست و راه گذران زندگیاش مغازهای اجارهای است؛ فنون شنا را از مرحوم پدرش محمد پرورش از همان کودکی فرا میگیرد و به طور اتفاقی در سال 1368 فردی را که غرق شده بود نجات میدهد و از آن زمان تاکنون که 28 سال میگذرد این راه را با انگیزه و احساسی منحصر به فرد ادامه داده است.
وی از جانبازان جنگ است و در پایگاه هوایی نوژه یک روز قبل از عملیات مرصاد موجب نجات چند فروند هواپیمای جنگنده شکاری اف 4 شد و به لقب ناجی اف 4 هم معروف است.