در روزهایی که قوم لر گرفتار "سیل" بود، مرگ یک گوزن باردار در باغ وحش خرم‌آباد دستاویز افرادی شد که به دنبال ایجاد "سیل" تخریب مردم لر هستند.
تصویر یک گوزن مجروح که اطرافش سنگ دیده می‌شود با عنوان "سنگسار" به سرعت منتشر شد و خبرنگارهای تلگرامی(!) نیز بدون توجه به صحت خبر و آسیبی که می‌تواند به دنبال داشته باشد، آن‌را در صفحات خود قرار دادند و ژست حمایت از حیوانات گرفتند! درحالی‌که جان و مال مردم لرستان به‌خاطر سیل در خطر بود. در این میان، خبر خوش این باغ وحش فرصت انتشار نیافت، شاید چون برخی تنها می‌خواهند نیمه‌ی خالی لیوان را ببینند.
روشن‌فکرنماهای جامعه‌مان به خود زحمت اندکی اندیشه ندادند؛ آن‌ها حتی نمی‌دانند به فرض صحت خبر سنگسار، نمی‌توان آن را به تمام افراد استان یا قوم نسبت داد.
برای پایان دادن به انتشار خبرهای نادرست و هجمه‌ها، پایگاه خبری یافته تصمیم گرفت گزارش بی‌طرفانه، دقیق و کامل این ماجرا را تهیه کند که آن را در ادامه می‌خوانید.
باید توجه داشت که یک رسانه اگر می‌خواهد منصفانه و مردمی فعالیت کند، نیاز است که اولویت خود را "مردم" و "صحت مطلب" قرار دهد؛ اما متاسفانه برخی رسانه‌های امروزی تنها به دنبال پرکردن صفحه‌ رسانه خود و پر کردن جیب خود هستند، حتی به قیمت زیر پا گذاشتن"حق" و "حقیقت".
برای سایت "یافته" و دیگر لرها جای تعجب است که چطور خبر تاییدنشده‌ی سنگسار(!) بیش‌تر از خبرهای مثبت قوم لر "ارزش خبری" دارد؟
سردبیران بخش‌های سراسری(نه استانی) صدا و سیما خبرهایی هچون "رهاسازی مرغابی و ساخت آشیانه در دریاچه کیو توسط مردم"، "ایستگاه مهربانی کم‌نظیر خرم‌آباد"، "نجات شغال توسط مردم لرستان"، "پویش جمع‌آوری لباس گرم" را ندیده‌اند یا چشم دیدن آن‌ها را ندارند؟! وقتی صدا و سیمای "ما" اینگونه رفتار می‌کند، وای به حال صدا و سیمای "بیگانگان".
ای کاش بیکاری جوانان لر، سیل در لرستان و ایلام و دیگر مشکلاتمان نیز برای رسانه‌های بزرگ همچون صدا و سیما ارزش خبری داشت.
در بازدید اختصاصی مدیر مسئول پایگاه خبری یافته در باغ وحش خرم‌آباد، مشخص شد که امکان پرتاب سنگ به گوزن‌های این مجموعه وجود ندارد. همچنین بیشتر حیوانات این باغ مشکل کمبود فضا دارند و فضای این مجموعه با استانداردها فاصله دارد و اگر توسعه گردشگری را طالب هستیم، باید گوشه چشمی هم به توسعه این مکان داشته باشیم.

 

مصاحبه‌ با "فرامرز عزیزی" مسوول مجموعه باغ وحش خرم‌آباد را در ادامه می‌خوانید:
 
چه اتفاقاتی در روز مرگ این گوزن رخ داد؟
روز 18 فروردین 1395 حدود ساعت 18 از بچه‌ها خواسته بودیم که داخل باغ وحش بمانند، چون تعمیرات داشتیم و تعداد بازدیدکننده‌ها خیلی زیاد بود؛ بیشتر از روزهای قبل.
بنده کمی با فاصله از فنس‌ها ایستاده بودم که باخبر شدم مشکلی برای گوزن پیش آمده است. من بعد از کارکنان رسیدم. آقایان حسین امیدی، مسعود احمدی و رضا کریمی هم بودند. از آقایان امیدی و احمدی خواستم تنفس مصنوعی و ماساژ قلبی بدهند. یکی-دو بار هم بلند شد ولی افتاد. گردنش شکسته بود. چند سانتیمتر داخل فنس فرو رفته بود و برگشته بود. یکی از بازدیدکننده‌ها گفت که من دیدم رفته داخل فنس و برگشته روی گردنش فرود اومده.
ما دیدم بچه‌‌اش [در شکم] در حال تکان خوردن است. گفتیم درش بیاوریم. البته چون وسیله‌ای نبود، تا ما برویم و بی‌حسش کنیم، این[جنین] تلف می‌شد. چند روز بعد شایعه شد که با پرتاب سنگ جانش را از دست داده یا حتی برخی می‌گفتند "سنگسار" شده! ولی چنین اتفاقی با توجه به فضای باغ و ارتفاع و نوع فنس‌ها امکان ندارد.
ضمنن بعضی سایت کلدر را با باغ وحش خرم‌آباد اشتباه گرفته‌اند و حتی برخی تیتر زده‌اند که احیای گوزن زرد با شکست مواجه شده است!
 
بر چه اساس پرتاب سنگ را رد می‌کنید؟
برای من خیلی راحت‌تر بود که بگویم با سنگ آن را کشته‌اند. خودم را از این همه فشاری که هست رها می‌کردم و می‌گفتم یکی از بیرون به او سنگ زده و رفته. ولی واقعا هیچکس سنگی نزده؛ و اینکه باز شایعه هست در اثر بیماری مرده و حیوانات مجموعه واکسینه نشده‌اند که ما عکس داریم از واکسینه کردن آن‌ها. قلب همه‌ی ما جریحه‌دار شده و غرور لرستان هم به خروش آمده. تیتر "سنگسار" هم سنگی به قلب همه‌ی ما زد؛ ای کاش مردم صبر می‌کردند تا خبر واقعی و کارشناسی را بشنوند.
هیچ سنگی پرتاب نشده بود. من کسی را ندیدم سنگ پرتاب کند، هیچکس ندید. نمی‌شود در این فضا سنگ پرتاب کرد. در صورت‌جلسه هم هست.
مسئول فنی و همکاران دامپزشکی تایید کردند که علت مرگ در اثر قطع نخاع بوده است؛ گردن کامل شکسته بود.
 
چطور می‌توانید ثابت کنید که به دلیل تب برفکی تلف نشده است؟
ساده‌‌ است. اگر تب برفکی داشت که تنفس دهان به دهان نمی‌دادیم! اگر تب برفکی داشت حتما می‌گفتیم، چون خطر محسوب می‌شد برای کلی جاندار دیگر.
رنج وزنی گوزن زرد بین 30 تا 50 کیلو است. این 70کیلو بود. اگر مریض بود به دلیل زخم‌های دهانش اشتها و وزنش کم می‌شد! ضمنا ما واکسن تب برفکی را تزریق کردیم؛ از نظر تب برفکی باغ وحش خرم‌آباد پاک است.
صورتجلسه مرگ گوزن باغ وحش خرم‌آباد

چرا گوزن را به‌خاطر بارداری، به مکان مناسب منتقل نکردید؟
قبول دارم که گوزنی که نزدیک زایمانش است باید قرنطینه شود، ولی ما جایی برای نگه‌داری او نداریم غیر از همین جای خودش. در اتاقک هم نمی‌شد محصورش کنیم.
 
برخی این حرف که گوزن باردار نیاز به آرامش دارد یا استرس روی او تاثیر دارد را رد می‌کنند.
در تمام مقالات علمی نوشته شده است که آهو نیاز به آرامش دارد. برای این گوزن واقعا ما اینجا امکاناتش را نداریم؛ یعنی جایی نداشتم که قرنطینه‌اش کنم.
هر کسی غیر از افرادی که تخصص دارند(حتی خود من) وقتی وارد قفسش می‌شدم فرار می‌کرد و خودش را به فنس می‌کوبید.
 
رفتار رسانه‌ها در روزهای اخیر چگونه بود؟
من از بعضی رسانه‌ها گلایه دارم. کسی به دنبال بنده که شاهد و منبع اصلی خبر هستم نیامد و رفتند به دنبال دیگرانی که بی‌خبر هستن و حتی گمانه‌زنی کردند!
کمترکسی حاضر است به یک گوزن تنفس دهان به دهان بدهد ولی آقای احمدی[کارمند مجموعه] این کار را کرد، حتی بعد از مرگ گوزن گریه هم کرد. آقای امیدی هم یک‌سره ماساژ قلبی می‌داد.
اقای رمضانی آمدند مرگ را تایید کردن، صورت‌جلسه تنظیم شد و امضا کردند که "در اثر استرس ناشی از ازدحام جمعیت بازدیدکننده‌ها" دچار شکستگی گردن شده و علی‌رغم ماساژ قلبی و تنفس مصنوعی تلف شده است.
بعدا تعدادی از کارشناسان محیط زیست و تاکسیدرمیست‌ها آمدند و گفتند چون زمان گذشته نمی‌شود تاکسیدرمی کرد و دفنش کردیم.
 
تحصیلات و تخصص کادری که در مجموعه فعالیت می‌کنند چیست؟
اینجا دکتر دامپزشک داریم که به صورت هفتگی برای درمان و معاینه می‌آید. بنده هم کارشناس ارشد دامپزشکی هستم. افرادی که اینجا هستن تحصیلات آکادمیک ندارند و فقط دوره‌های مورد نیاز را گذرانده‌اند.
 
چند گوزن و با چه جنسیتی وارد این مجموعه شدند؟
چهار گوزن داشتیم، دو نر و دو ماده. ظاهرا گوزن‌های زرد نر (چیزی که آقای فتحی در مصاحبشون گفتند)  را از اراک آورده‌اند ولی ماده‌ها را ما از باغ وحش اراک گرفتیم که دو گوزن همانجا در باغ وحش اراک تلف شد. بعد از چند وقت آقای محمدرضا نیکوسرشت [مدیر پیشین مجموعه] یک شیر دیگر به باغ وحش اراک می‌دهند، قرار شد چند تا گوزن در قبالش به ما بدهند که آن گوزن‌ها را  به جای آن دو گوزنی که تلفات دادند، نگه داشتند.
از آن طرف هم محیط زیست گفت بهتر است به‌خاطر بیماری طاعون نشخوارکنندگان از استان مرکزی گوزنی وارد نکنید.
 
هدف نگه‌داری گوزن زرد در باغ وحش خرم‌آباد چه بود؟ احیای نسل و تولید مثل؟
دامپزشکی که در مقابل معاوضه شیر آن‌ها را آورد و محیط زیست هم فکر نمی‌کنم چنین قصدی داشته باشد.
سال گذشته قرار بود چهار شیر باغ وحش را به باغ وحش خوزستان (دزفول) بدهیم اما به توافق نرسیدیم. قرار بود در قبال چهار شیری که ما می‌دهیم در وهله اول هشت گوزن بیاوریم و مابقی آن هم هم قرار بود تعدای گرگ، طاووس و قرقاول بدهند که نامه نوشتیم برای محیط زیست؛ در جواب ما نوشتن باغ وحش خرم‌آباد شرایط نگه‌داری گوزن زرد ایرانی را نداره. پس من فکر نمی‌کنم محیط زیست قصدی برای نگه‌داری گوزن زرد اینجا داشته باشه.
قضیه معاوضه تقریبا مربوط به اواخر شهریورماه[94] می‌شود ولی باغ وحش دزفول همین یک ماه پیش هم تماس گرفت و گفتند همان حیوان‌هایی که به شما قول دادیم آماده هستند.
 
شما یا سازمان دامپزشکی تمایل به ادامه‌ی اداره‌ی این مجموعه دارید؟
من تمایلی ندارم؛ شرایط و توان ما همین است که این‌ها را سالم نگه داریم از نظر غذا، واکسن و درمان. واقعا ظرفیت ما بیشتر از این نیست. اگر محیط زیست صلاح می‌داند بیاید اینجا را تحویل بگیرد. البته من فکر می‌کنم برای بخش دولتی، باغ وحش‌داری اشتباه است و بهتر است به بخش خصوصی واگذار شود. اگر باغ وحش را می‌خواهیم باید فضا و امکانات و نیروها را توسعه دهیم.

بز چیدا

سیل شایعات، خبر خوش باغ وحش خرم‌آباد را با خود برد
مسوول باغ وحش خرم‌آباد در ادامه  از زایمان موفق حیوان بومی لرستان خبر داد.
 "فرامرز عزیزی" گفت: آنقدر فشار روانی روی ما زیاد بود که فرصت نشد رسانه‌ها را برای دیدن زایمان حیوان بومی این منطقه دعوت کنیم.
وی اظهار داشت: روز بعد از مرگ گوزن در 19 فروردین، خوشبختانه بز وحشی زایمان کرد و یک راس بزغاله ماده به دنیا آورد. انتخاب نام این تازه به‌دنیا رسیده را بر عهده خبرنگاران "یافته" گذاشتیم که آن‌ها نام "چی‌دا" به معنی "همانند مادر" را برای او پیشنهاد دادند.

ماساژ قلب و تنفس مصنوعی گوزن باغ وحش خرم‌آباد
ماساژ قلب و تنفس مصنوعی گوزن باغ وحش خرم‌آباد
 
محل نگه‌داری گوزن‌های زرد در باغ وحش خرم‌آباد
 محل نگه‌داری گوزن‌های زرد در باغ وحش خرم‌آباد
محل ضربه سر گوزن باغ وحش خرم‌آباد
محل ضربه سر گوزن باغ وحش خرم‌آباد